اطلاعیه !
فرم عضویت در باشگاه مخاطبان





شکست حصر سیاست
گفتار صریح آیت‌الله خامنه‌ای درباره جنگ اوکراین، چگونه سیاست داخلی را متاثر می‌سازد؟


۱۹ مرداد ۱۴۰۱   1826  2  0 سرمقاله
دستگاه سیاسی گمان می‌کند که در غیاب مشارکت سیاسی داخلی دربارۀ تصمیماتش، آزادی عمل بیشتری برای پیشروی دارد. در حالی که با تفکیک مردم از بدنه دستگاه سیاسی، از قضا آزادی عمل در تصمیم‌گیری به تنگنا می‌افتد. زیرا مردم به عنوان چیزی زائد و مستقل از تبعات تصمیمات، همواره انتظارات و توقعات معیشتی و روزمره مشخصی از نظام دارند که همچون دردسر و عامل محدودکننده سیاست‌ها، باید به آن رسیدگی کرد.

چندی پیش و در خلال دیدار ولادمیر پوتین با رهبر انقلاب، آیت‌الله خامنه‌ای با صراحتی که پیش از این سابقه نداشت، اقدام روسیه در حمله به اوکراین را تحسین و اعلام کردند که اگر روسیه ابتکار عمل را در دست نمی‌گرفت، ناتو این جنگ را شروع می‌کرد. واکنش‌ها به این سخنان دامنۀ وسیعی از گفتارها را در بر می‌گرفت. از گفتارهای سرزنش‌آمیزی که سعی داشتند نشان دهند جمهوری اسلامی به حرف‌های اخلاقی و انسانی که تاکنون دربارۀ بحران اوکراین می‌زده پایبند نیست و تنها به تحکیم روابط با روسیه و کسب منافع از جنگ می‌اندیشد تا گفتارهایی که سعی داشتند منطقی عادی برای سازگاری مواضع کلی جمهوری اسلامی در قبال پایان بخشیدن به جنگ اوکراین از یک سو و این موضع خاص رهبری در قبال اقدام روسیه از سوی دیگر، دست‌وپا کنند. با این حال چیزی که در ورای این هیاهو -که تقریبا تمام رسانه‌های مکتوب و اینترنتی را درنوردید- خودش را نمایان کرد این واقعیت همیشگی است که نظام سیاسی باید بتواند برای تصمیماتش، توضیحی برای مردمش داشته باشد.

یکی از مسائلی که در قبال روابط معطوف به آینده وجود دارد این است که خیر بلندمدت، در کوتاه‌مدت ملموس نیست. اما این مسئله که در فقرۀ رابطۀ معلم و شاگرد و مثال‌هایی از این دست متعین می‌شود، یک نقطۀ آزمون دارد. و آن این است که نهایتا خیری بلندمدت در کار باشد. وجود این خیر، مقدم و اصیل‌تر از وجود توضیحی نظری و انتزاعی است. در همان مثال رابطۀ معلم و شاگرد، آنچه که نهایتا نشان می‌دهد حق با معلم است و شاگرد را در پیمودن راهی که معلم نشان می‌دهد، استوار می‌سازد چشم‌اندازی است که شاگرد، شخصا خود را در آن می‌یابد و شوق گام‌نهادن در مسیرش را پیدا می‌کند وگرنه تمام توضیحات انتزاعی معلم درباب ارزش علم و دانش، ملال‌آور و غیرسازنده است. به همین ترتیب، برای نظام سیاسی چه راهی وجود دارد که مخاطبه‌اش با مردم، از ارائه توضیحاتی انتزاعی در رسانه‌ها، فراتر رود؟ توضیحات انتزاعی اعم از توضیحاتی متکی به ارزشهای ایدئولوژیک و یا ملاحظات عملگرایانه درباب معیشت و آرامش مردم است. هر دو این توضیحات از آن جهت انتزاعی هستند که نهایتا برای مردمی که از بازی بیرون افتاده‌اند، یک بار در ذهن تصور می‌شوند و سپس شاید تصدیق. در حالی که مردم باید بتوانند راه خود را تصدیق کنند نه راه یک دستگاه بروکراتیک مستقل از خود را.

راهی که جمهوری اسلامی در سیاست داخلی و خارجی در دو دهه اخیر پیموده است –راهی که به طور متعین خود را در تغییر شیوه و ادبیات مدیریت کشور و همچنین تغییر در شیوه ارتباطات منطقه‌ای و بین‌المللی ایران نشان داده است - به نحوی طی شده است که گویی ماجرای خاص برخی از سیاستمداران ایرانی بوده است و هر کدام از آنها از سر این ماجراها سرنوشتی پیدا کرده‌اند بی‌آنکه مردم احساس کنند در این ماجراها چه نقشی داشته‌اند. در واقع مردم تنها تبدیل به دهان‌هایی باز برای مطالبات معیشتی شده‌اند و گویی این خود تقسیم کاری میان دستگاه سیاسی و مردم است. و از این رو، آزمون دستگاه سیاسی به جای آنکه موفقیت در به اشتراک گذاشتن ماجراهایش با مردم و در نتیجه مشارکت مردم در آیندۀ این ماجراها باشد، تبدیل به آزمون کارآمدی شده است. به این ترتیب، نیروهایی که خود را موظف به پیگیری فعالیت‌های سیاسی داخلی و خارجی جمهوری اسلامی می‌دانند با گفتار کارآمدی و طرفداری از معیشت مردم، نقطۀ تماس مردم و حاکمیت را کنترل و آرام می‌کنند. آرامشی که در شکل دیپلماتیک، اتخاذ مواضع دوپلهو و اعلام سیاست بی‌طرفی است و در شکل امنیتی اتخاذ سیاست پنهانکاری.

ردپای این سیاست کنترلی را می‌توان در جای جای مواضع مقامات رسمی از ابتدای بحران اوکراین مشاهده کرد. امروز این بر کسی از جمله مقامات رسمی ایران پوشیده نیست که تحولات یک دهه گذشته در جهان و تغییر آرایش روابط قدرت، هیزم جنگ اوکراین را فراهم کردند و وقوع جنگ اوکراین، صحنۀ بازآرایی روابط بین‌المللی را حاد و عاجل کرد. در چنین شرایطی نیروهایی سیاسی حاکم بر دستگاه تصمیم‌گیری جمهوری اسلامی، علی‌الاصول تحرکات متعددی برای حداکثر کردن منافع ملی از جمله از طریق پیگیری سیاست موازنه[1] داشتند. اما علی‌رغم تمام تحرکاتی که انتظار می‌رفت از جمهوری اسلامی سر بزند و چه بسا بسیاری از آن‌ها سر زده باشد، مواضع رسمی وزیر امورخارجه، دبیر شورای عالی امنیت ملی و بسیاری از مقامات دیگر، بیانگر نوعی انفعال، تعلل و بی‌طرفی است. این انفعال و بی‌طرفی در لسان البته ممکن است حاکی از سطحی از انفعال واقعی در عمل باشد، اما در وهلۀ اول نوعی سیاست رسانه‌ای برای آرام‌نگه‌داشتن صحنه سیاست داخلی است. به این ترتیب، دستگاه سیاسی گمان می‌کند که در غیاب مشارکت سیاسی داخلی دربارۀ تصمیماتش، آزادی عمل بیشتری برای پیشروی دارد. در حالی که با تفکیک مردم از بدنه دستگاه سیاسی، از قضا آزادی عمل در تصمیم‌گیری به تنگنا می‌افتد. زیرا مردم به عنوان چیزی زائد و مستقل از تبعات تصمیمات، همواره انتظارات و توقعات معیشتی و روزمره مشخصی از نظام دارند که همچون دردسر و عامل محدودکننده سیاست‌ها، باید به آن رسیدگی کرد.

در این میان آنچیزی که از فعل آیت‌الله خامنه‌ای در اتخاذ مواضع صریح در قبال جنگ اوکراین می‌توان فهمید چیزی درباره به‌هم‌زدن این آرامش تعلل‌آمیز است. در واقع امکان مشارکت مردم در تصمیمات نظام سیاسی، همواره از سر ابتکار عمل سیاستمدار است که باز می‌شود. به نظر می‌رسد صراحت آیت‌الله خامنه‌ای دربارۀ جنگ اوکراین، دستگاه سیاسی جمهوری اسلامی را دچار چالش جدی در تداوم سیاست تعلل و پنهانکاری می‌کند. چالشی که با حضور بیشتر مسئولان در رسانه‌ها و توضیح صریح‌تر تصمیمات برای مردم حل و فصل نخواهد شد بلکه نیروهای سیاسی را وادار به بازبینی در سیاست سابق خواهد کرد و ابتکار عملی برای بازسازی رابطه مردم  و حاکمیت خواهد بود. رابطه‌ای که به جای سودای ناکام متقاعدسازی مردم با گفتارهای رسانه‌ای، نیروهای مولد بیرون از دستگاه سیاسی را به مشارکت در مبارزات سیاسی جمهوری اسلامی دعوت می‌کند[2].

پانوشت​

  1. ^ پیش از این در سرمقاله‌ای با عنوان «تصمیم بر سر میراث» به توضیح عواقب این سیاست پرداخته بودیم.
  2. ^ محتوای سخنان رهبری، تنها از ناحیۀ این فرم متمایز از سیاست‌ورزی قابل درک است. از جمله تاکید بر اینکه این جنگ، جنگ میان روسیه و اوکراین نیست تا بدین ترتیب اوکراین نه یک کشور سلحشور که دربرابر تجاوز ایستاده است، بلکه یک قربانی ترحم‌برانگیز در نزاعی به مراتب بزرگ‌تر دیده شود. به این ترتیب، ایران در برابر یک وضعیت اخلاقی میان روسیۀ ظالم و اوکراین مظلوم نمی‌ایستد بلکه در برابر تحلیل آن نزاع بزرگتر و تصمیم‌گیری در قبال مشارکت در آن یا حتی ایستادن در برابر آن قرار می‌گیرد. تصمیمی که با صراحت علنی رهبر انقلاب، دیگر به سادگی نمی‌تواند در اتاق‌های دربسته گرفته شود.
روسیه آیت الله خامنه‌ای سیاست موازنه
دیدگاهتان را بنویسید
نام

ایمیل

متن پیام ارسـال دیدگـاه
سرمقاله
مشارکت ناامید
بدون تشکل‌یابی نیروهای مولد، نیروی انقلابیِ وفاداران جمهوری اسلامی به مصرف می‌رسد
محمدرضا هدایتی    سیدعلی کشفی   
فقدان گفتارهای سیاسی مؤثر و قدرتمند و کادر رهبری قابل‌اعتماد در این شرایط، می‌تواند سرنوشت متفاوتی برای این نیروها رقم بزند؛ سرنوشتی که یا نیروی ایجادشده را سرخورده‌تر می‌کند و فرومی‌نشاند یا آن را در جهاتی مغایر با منافع و قدرت ملی ایران به مصرف رساند. در این میان، شکل‌گیری تشکلی از نیروهای سیاسیِ مولّد که بتواند واجد گفتاری قدرتمند و امیدآفرین و کادر رهبری منسجم باشد، ضروری به نظر می‌رسد.


سرمقاله
نام من، هیچ‌کس
جغرافیای مقاومت در محاصره افتاده است
اباصالح تقی‌زاده طبری   
پول هنگفت انباشته در این کشورها به همراه سیاست مسالمت‌جوی دیکته‌شده، همۀ آن چیزی است که امکان رویاپردازی‌های توسعه را فراهم کرده و البته کار را برای کشوری چون ایران بسیار سخت نموده است؛ تصویر پاکیزۀ توسعه در این جغرافیا، در تقابل شدیدی با سیاست مقاومت از طرفی و در ادامۀ آن اقتصاد سیاسی تولیدی جمهوری اسلامی ایران است. جمهوری اسلامی که پس از انقلاب، جبهه‌ای تازه در منطقۀ آسیای غربی باز کرد و کشورهای حاشیۀ خلیج فارس را در طرف کشورهای مرتجع و وابسته نشاند و خود داعیه‌دار استقلال و مبارزه با نیروهای غیرملی شد، حالا با چهره‌ای جدید از این کشورها روبه‌رو شده است. آن‌ها با شما نمی‌جنگند؛ می‌خواهند همکاری کنند؛ گویا از شما خواسته‌اند که نگاه تنگ‌نظرانۀ ژئوپلیتیک را به کناری نهید و جهان وسیع پر از فرصت را ببینید


سرمقاله
جغرافیای ضعیف
سیاست همسایگی نمی‌تواند صرفا پیگیری منافع باشد
علیرضا شفاه   
چین قطعا باید در اولویت بالای همکاری‌های اقتصادی ایران قرار بگیرد اما نمی‌‌تواند سیاست همسایگی دولت آقای رئیسی را تضمین کند. چین کشوری آرام است و اقتصادی جهانی دارد. اقتضای سیاست خارجی چین این است که از جنگ‌های نیابتی ایران و عربستان جلوگیری کند اما اگر بنا باشد ثبات اقتصادی جامعۀ ایران منجر به قدرت‌نمایی‌ها و تنش‌های تازه‌ای در منطقه شود، قطعا چین ضامن فعالیت‌های اقتصادی‌ای نمی‌شود که به چنان نتیجه‌ای منجر شود. در ذیل همین محاسبه است که چین ذیل مزایایی که به این منطقه می‌بخشد مراقبت می‌کند که روی زمین لغزنده و پرفتنۀ آن پیراهن‌آلوده نشود. آیا ما می‌توانیم خودمان را به‌عنوان برندۀ مطلق منطقه معرفی کنیم و همۀ امنیت آن را تضمین نماییم؟





موسسه علم و سیاست اشراق
شماره تماس : 77136607-021


عضویت در باشگاه مخاطبین

اینکه چیزها از نام و تصویر خود سوا می‌افتند، زندگی را پر از هیاهو کرده است و این هیاهو با این عهد مدرسه که «هر چیزی خودش است» و خیانت نمی‌ورزد، نمی‌خواند. مدرسه آرام است و این آرامش بخشی از عهد و ادعای مدرسه است. هیاهو در مدرسه به معنای ناتوانی مدرسه در نامگذاری چیزها است؛ به این معناست که چیزها می‌خواهند از آنچه هستند فرا بروند. آنجا که می‌توان دانست از هر چیز چه انتظاری می‌توان داشت، دعوا و هیاهویی نیست، نظم حاکم است و هر چیز بر جای خویش است. اما اگر هرچیز حقیقتاً بر جای خود بود و از آنچه هست تخطی نداشت، دیگر چه نیازی به مدرسه بود؟ اگر خیانتی ممکن نبود مدرسه می‌خواست چه چیزی را بر عهده بگیرد. اگر حقیقت نامی دارد، از آن روست که امکان ناراستی در جهان هست. نام چنانکه گفتیم خود عهد است و عهد نگه داشت است و نگه داشت آنجا معنا دارد که چیزها از جای خود خارج شوند.

(تمام حقوق متعلق به موسسه علم و سیاست اشراق است)