اطلاعیه !
فرم عضویت در باشگاه مخاطبان





انتخابات استثنایی
آیا انتخابات 1400 اعلام وضعیت اضطراری است؟


۷ خرداد ۱۴۰۰   2138  1  0 سرمقاله
عدم احراز صلاحیت چند چهرۀ شاخص از داوطلبان ریاست جمهوری توسط شورای نگهبان‏‏‏‏، این بار به وجهی تازه، جمهوریت و مشروعیت نظام را محل پرسش قرار داده است. وجه تازه عدم احراز صلاحیت‌ها‏، خالی‌شدن صحنۀ انتخابات از حضور علی لاریجانی بود که در واقع هرگونه رقابت جدی انتخاباتی را سالبه به انتفای موضوع کرد. علی لاریجانی چهره اصلاح‌طلبان نیست اما نمایندۀ گفتار «سیاست حرفه‌ای» و امید طرفی از نیروهای سیاسی و اجتماعی ایران است

عدم احراز صلاحیت چند چهرۀ شاخص از داوطلبان ریاست جمهوری توسط شورای نگهبان‏‏‏‏، این بار به وجهی تازه، جمهوریت و مشروعیت نظام را محل پرسش قرار داده است. وجه تازه عدم احراز صلاحیت‌ها‏، خالی‌شدن صحنۀ انتخابات از حضور علی لاریجانی بود که در واقع هرگونه رقابت جدی انتخاباتی را سالبه به انتفای موضوع کرد. علی لاریجانی چهره اصلاح‌طلبان نیست اما نمایندۀ گفتار «سیاست حرفه‌ای» و امید طرفی از نیروهای سیاسی و اجتماعی ایران است. پافشاری جمهوری اسلامی بر استقلال از نظام قدرت جهانی و تلاش برای تأسیس جغرافیای سیاسی خود‏‏، بحران‌های سیاسی و اقتصادی ایران در سال‌های اخیر را تشدید کرد. تشدید بحران‌ها و به خصوص فشار تحریم‏، معقولیت سیاست داخلی و منطق جناح‌بندی‌های سیاسی در ایران را برهم زد. دیگر به سادگی اصلاح‌طلبی و اصولگرایی معنا نداشت چون موضع اصولی ایران در تأسیس جغرافیای سیاسی خود، اقدامی خلاف اصول حرفه‌ای سیاست تلقی می‌شد. سیاست‌مداران حرفه‌ای دو جناح اصلاح‌طلب و اصولگرا در نقطه مشترک رفتار حرفه‌ای در سیاست به تعادل رسیدند و بر علیه نامعقولیت سیاست در ایران توافق کردند. ظهور اعتدالگرایی محصول چنین توافقی بود و از همین نقطه است که چهره‌هایی مثل روحانی و لاریجانی وجه‌المصالحه دو جناح سیاسی در ایران شدند.

ما با دو گفتار رادیکال در ایران روبه‌رو هستیم که یکی محور رفتار سیاسی خود را مذاکره با قدرت‌های جهانی و برقراری یک تعادل حرفه‌ای با قدرت‌های جهان می‌داند و دیگری محور رفتار سیاسی خود را استقلال سیاسی و تأسیس جفرافیای سیاسی و اقتصادی مستقل

ائتلاف نیروهای حرفه‌ای سیاست در ایران‏، وضع سیاست در ایران را به غایت رادیکال کرده و جمهوری اسلامی را در برابر یک تصمیم سرنوشت‌ساز قرار داده است‎: تصمیمی درباره ماهیت جمهوری اسلامی. بعد از این تصمیم، شاکله جمهوری اسلامی و جهت حرکت آن تعیین می‌شود. طرفی در سیاست ایران تلاش می‌کند تا استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی ایران را در یک تصمیم نامعقول[1] سیاسی و از طریق برهم‌زدن نظم قدرت منطقه‏، احراز کند. در مقابل ائتلاف سیاستمداران حرفه‌ای‏ تلاش می‌کنند رفتار معقول سیاسی را در ایران حاکم کنند و در تعامل با نظام قدرت بین‌المللی آرامش و نظم را به ایران برگردانند. به این ترتیب ما با دو گفتار رادیکال در ایران روبه‌رو هستیم که یکی محور رفتار سیاسی خود را مذاکره با قدرت‌های جهانی و برقراری یک تعادل حرفه‌ای با قدرت‌های جهان می‌داند و دیگری محور رفتار سیاسی خود را استقلال سیاسی و تأسیس جفرافیای سیاسی و اقتصادی مستقل. اولی منافع اقتصادی و سیاسی خود را به منافع اقتصادی و سیاسی قطب‌های قدرت گره می‌زند و موجودیت خود را در این تعادل قدرت احراز می‌کند. در این طرح سیاسی، نفت یکی از نقاط کانونی است که این نقش تعادلی را ایفا می‌کند. دومی تأسیس جغرافیای سیاسی خود را بر ایجاد شبکه اقتصادی مستقل در منطقه استوار کرده و تولید را شرط تحقق جغرافیای سیاسی مقاومت می‌داند. جمهوری اسلامی ایران در برابر چنین تصمیم سترگی قرار گرفته و مناقشات و منازعات نیروهای سیاسی ایران حول چنین تصمیمی سازمان یافته‌اند.

آنچه که در ماجرای عدم احراز صلاحیت‌ها رخ داده‏، در ظاهر نفوذ تصمیم گفتار استقلال سیاسی برای پیروزی آقای رئیسی به نظر می‌رسد و ای‌بسا بتوان از میانه چنین رخدادی، اعلام یک وضع اضطراری برای تعیین سرنوشت کشور را هم خواند.

حال ما در صحنه انتخابات ریاست جمهوری و مناقشه طرف‌های سیاسی برای پیش‌برد طرح خود، با حذف علی لاریجانی به عنوان مهمترین داوطلب سیاستمداران حرفه‌ای روبه‌رو شدیم. به عبارت دیگر طرف اصلی این مناقشه سیاسی‏،  از صحنه رقابت انتخابات حذف شده و پیشاپیش بازی تعیین تکلیف شده است.  برخی حذف علی لاریجانی را اشتباه شورای نگهبان تلقی کرده‌اند و آن را از سر ندانم‌کاری افرادی بی‌اطلاع از اوضاع سیاسی جهان خوانده‌اند. برخی هم از عملکرد قانونی و حقوقی شورای نگهبان دفاع کرده‌اند و نهاد شورای نگهبان را نهادی متعهد به تصمیم بر اساس قواعد و قوانین تعیین شده می‌دانند. اما هر دو تحلیل هنوز نتواسته‌اند معادلات صحنه خطیر تصمیم سیاسی در ایران را در این رخداد مهم در نظر بگیرند. به عبارت دیگر آیا ممکن است که یک تصمیم صرف حقوقی، مبتنی بر لحاظ قوانین‏، بدون فشار سیاسی صحنه تصمیم‌گیری ایران رقم خورده باشد؟

آنچه که در ماجرای عدم احراز صلاحیت‌ها رخ داده‏، در ظاهر نفوذ تصمیم گفتار استقلال سیاسی برای پیروزی آقای رئیسی به نظر می‌رسد و ای‌بسا بتوان از میانه چنین رخدادی، اعلام یک وضع اضطراری برای تعیین سرنوشت کشور را هم خواند. اما هزینه‌های سنگین چنین رخدادی از زیرسؤال‌رفتن مشروعیت و جمهوریت نظام تا تخریب چهره آقای رئیسی به عنوان رهبر میدانی این جریان‏، اجازه نمی‌دهد تا ساده‌انگارانه این واقعه را به فشار سیاسی همین جریان حمل کنیم. بلکه بر فرض پیش‌بینی پیروزی آقای رئیسی‏، باید بازی جریان مقابل برای خراب‌شدن صحنه پیروزی و تضعیف گفتار استقلال سیاسی را نیز لحاظ کرد.

در نهایت نباید تفسیری صرفاَ حقوقی از تصمیم شورای نگهبان ارائه داد بلکه باید بازی طراحان و بازیگران صحنه و فشار آن‌ها برای اعمال سیاست‌ها و تصمیم‌ها را در نظر گرفت. اگر جمهوریت در ترکیب جمهوری اسلامی ایران‏، جزئی ذاتی از نظام اسلامی ایران تلقی شود‏‏، همواره نظارت استصوابی و رد صلاحیت داوطلبان به سرعت بحران مشروعیت ایجاد می‌کند. با این حال می‌دانیم همین نظارت استصوابی که مخل جزء جمهوریت تلقی می‌شود‏،  تمهیدی برای مراقبت از جزء اسلامی و اهداف سیاسی‏ نظام است. در واقع ترکیب حمهوری اسلامی‏، ترکیب مناقشه‌برانگیزی است که در فاصله جمهوریت و اسلامیت، آبستن بحران است. گفته می‌شود اگر شورای نگهبان بنا بر مر قانون عمل نماید‏ و تصمیم‌هایش سلیقه‌ای نباشد‏، جمهوریت نظام مخدوش نخواهد شد اما باید پرسید که اگر شورای نگهبان مطابق مر قانون عمل نماید و اجازه بازی‌گری‌های سیاسی در اتخاذ تصمیم‌های ملی را ندهد آیا دیگر نهادی سیاسی خواهد ماند و امکان سیاست منتفی نخواهد شد؟ 

 

پانوشت

  1. ^ سیاست در نقطه زاینده خود، نظم موجود را بر هم می‌زند و نا معقول به نظر می‌رسد.
.
لاریجانی شورای نگهبان سیاست
دیدگاهتان را بنویسید
نام

ایمیل

متن پیام ارسـال دیدگـاه
سرمقاله
اسرائیل و کابوس استقلال منطقه
آیا اردن، می‌تواند گام بعدی محور مقاومت برای تشکیل سازمان‌های ملی مستقل در منطقه باشد؟
محمدحسین تسخیری   
ایران تلاش برای شکل‌گیری سازمان‌های ملیِ باشخصیت را علی‌رغم تمام دشواری‌ها و ریسک‌هایش به عنوان راه نجات تمام کشورهای منطقه در پیش گرفته است. هر جبهۀ جدیدی که گشوده می‌شود، هر هسته جدیدی از مقاومت که در کشوری جدید، سربرمی‌آورد، تنها و تنها در این لحظه، یعنی لحظه‌ای که تبدیل به یک تشکیلات سازمان‌یافته و مسئولیت‌پذیر می‌شود، می‌تواند نویدبخش تولد یک ملت باشد و آن را نمایندگی کند.


سرمقاله
نام من، هیچ‌کس
جغرافیای مقاومت در محاصره افتاده است
اباصالح تقی‌زاده طبری   
پول هنگفت انباشته در این کشورها به همراه سیاست مسالمت‌جوی دیکته‌شده، همۀ آن چیزی است که امکان رویاپردازی‌های توسعه را فراهم کرده و البته کار را برای کشوری چون ایران بسیار سخت نموده است؛ تصویر پاکیزۀ توسعه در این جغرافیا، در تقابل شدیدی با سیاست مقاومت از طرفی و در ادامۀ آن اقتصاد سیاسی تولیدی جمهوری اسلامی ایران است. جمهوری اسلامی که پس از انقلاب، جبهه‌ای تازه در منطقۀ آسیای غربی باز کرد و کشورهای حاشیۀ خلیج فارس را در طرف کشورهای مرتجع و وابسته نشاند و خود داعیه‌دار استقلال و مبارزه با نیروهای غیرملی شد، حالا با چهره‌ای جدید از این کشورها روبه‌رو شده است. آن‌ها با شما نمی‌جنگند؛ می‌خواهند همکاری کنند؛ گویا از شما خواسته‌اند که نگاه تنگ‌نظرانۀ ژئوپلیتیک را به کناری نهید و جهان وسیع پر از فرصت را ببینید


سرمقاله
جغرافیای ضعیف
سیاست همسایگی نمی‌تواند صرفا پیگیری منافع باشد
علیرضا شفاه   
چین قطعا باید در اولویت بالای همکاری‌های اقتصادی ایران قرار بگیرد اما نمی‌‌تواند سیاست همسایگی دولت آقای رئیسی را تضمین کند. چین کشوری آرام است و اقتصادی جهانی دارد. اقتضای سیاست خارجی چین این است که از جنگ‌های نیابتی ایران و عربستان جلوگیری کند اما اگر بنا باشد ثبات اقتصادی جامعۀ ایران منجر به قدرت‌نمایی‌ها و تنش‌های تازه‌ای در منطقه شود، قطعا چین ضامن فعالیت‌های اقتصادی‌ای نمی‌شود که به چنان نتیجه‌ای منجر شود. در ذیل همین محاسبه است که چین ذیل مزایایی که به این منطقه می‌بخشد مراقبت می‌کند که روی زمین لغزنده و پرفتنۀ آن پیراهن‌آلوده نشود. آیا ما می‌توانیم خودمان را به‌عنوان برندۀ مطلق منطقه معرفی کنیم و همۀ امنیت آن را تضمین نماییم؟





موسسه علم و سیاست اشراق
شماره تماس : 77136607-021


عضویت در باشگاه مخاطبین

اینکه چیزها از نام و تصویر خود سوا می‌افتند، زندگی را پر از هیاهو کرده است و این هیاهو با این عهد مدرسه که «هر چیزی خودش است» و خیانت نمی‌ورزد، نمی‌خواند. مدرسه آرام است و این آرامش بخشی از عهد و ادعای مدرسه است. هیاهو در مدرسه به معنای ناتوانی مدرسه در نامگذاری چیزها است؛ به این معناست که چیزها می‌خواهند از آنچه هستند فرا بروند. آنجا که می‌توان دانست از هر چیز چه انتظاری می‌توان داشت، دعوا و هیاهویی نیست، نظم حاکم است و هر چیز بر جای خویش است. اما اگر هرچیز حقیقتاً بر جای خود بود و از آنچه هست تخطی نداشت، دیگر چه نیازی به مدرسه بود؟ اگر خیانتی ممکن نبود مدرسه می‌خواست چه چیزی را بر عهده بگیرد. اگر حقیقت نامی دارد، از آن روست که امکان ناراستی در جهان هست. نام چنانکه گفتیم خود عهد است و عهد نگه داشت است و نگه داشت آنجا معنا دارد که چیزها از جای خود خارج شوند.

(تمام حقوق متعلق به موسسه علم و سیاست اشراق است)