اطلاعیه !
فرم عضویت در باشگاه مخاطبان





رقابت صدقه‌ای
آیا سکوت نامزدها در قبال تجاوز به منافع ملی، رابطه‌ای با سیاست صدقه‌ای دارد؟


۱۸ خرداد ۱۴۰۰   1763  2  0 سرمقاله
باید کل صحنۀ یک کشور را یکپارچه اداره کرد. تنها کسی می‌تواند این کار را بکند که طرحی سیاسی برای ادارۀ منافع ایران در داخل و بیرون از مرزهای ملی داشته باشد. هیچ مسئله‌ای در معیشت یک کشور نمی‌تواند بدون در نظر گرفتن منافع و قدرت سیاسی‌اش در عرصۀ بین الملل پیگیری شود. بنظر می‌رسد سیاستمداران ما در این نقطه دچار لکنت هستند و چه بسا صلاح نمی‌دانند در موضوعاتی این چنین سخن بگویند

از آغاز سال جدید اخبار مهمی در صحنۀ بین المللی برای ایران رخ داد که در نگاه اول امتداد برخی وقایع سال قبل می‌نمود. ضرباتی به منافع ملی، نظامی و یا حیثیتی ایران در عرصه‌های مختلف وارد شد. از سنگ‌اندازی و مشکل‌تراشی در امور ورزشی‌مان گرفته تا منافع مادی و ملی بیرون از مرزهایمان، از حق رأی ایران در سازمان ملل تا برخی حوادث یا موضع‌گیری‌های همسایگان. در این میان و با شروع تقریبی اخبار انتخابات در ایران، جنگ متفاوت و بسیار گسترده‌ای در خاک فلسطین پیش آمد. با نزدیک‌تر شدن به صحنۀ انتخابات این ضربات به داخل مرزهای ایران هم کشیده شد و حوادثی مثل آتش‌سوزی‌های روزانه در تأسیسات حساس و در رأس همه، غرق شدن ناو خارک، بزرگترین ناو ایران، رخ داد.

اما هیچ یک از حوادث نه در اخبار ما به درستی انعکاس یافتند و نه نامزدهای ریاست جمهوری کوچکترین اشاره‌ای به آن‌ها داشتند. درست است که سکوت می‌تواند همچون تصمیمی سیاسی باشد. تصمیمی که سیاستمدار با محاسباتی از صحنه، امکانات، توان، زمان و مکان جوابدهی به موقع آن را می‌گیرد. در این حالت سکوت، دیگر انفعال سیاستمدار، ضعف و بی‌قدرتی یا نداشتن طرحی در آن صحنه نیست. مانند برخی خویشتن‌داری‌ها و سکوت‌هایی که نظام در لحظاتی خاص گرفته است. اما در صحنۀ انتخابات و در میان کسانی که امروز نامزد شده‌اند تا مسئولیت آیندۀ یک کشور را بر عهده بگیرند، باز هم می‌توان سکوت و عدم اعلام مواضعشان دربارۀ این امور را سیاستمدارانه تفسیر کرد؟ زمانی می‌توان تحلیل دقیق و مناسبی از این سکوت داشت که نگاه بازتری به کنش نامزدهای ریاست جمهوری در این صحنه داشته باشیم.

در این مدت، که مدت کمی هم نبوده است، نامزدها از هر جناحی عمدتاً بر روی سیاست‌های صدقه‌ای، آن هم به نحو پیش‌پاافتاده‌ای، تمرکز داشته‌اند. این نحو طرح مسئلۀ معیشت حائز نکات مهمی است. مثلاً باید بدانیم گفتن ساده از ساخت مسکن و تغییر در توزیع یارانه‌ها، برنامه نیست. برنامه گرچه به ظاهر امری عینی و انضمامی است و خیلی محاسبه شده و کارشناسانه به نظر می‌رسد، اما در واقع پوستۀ بیرونی ِ هستۀ سیاست است. آن‌ها که به علم سیاست‌گذاری آشنا هستند می‌دانند که تا طرحی سیاسی در کار نباشد، چشم اندازها، اهداف و در نهایت برنامه‌ها وجود نخواهند داشت یا دست کم چند سطری شعار بیهوده بر صفحه‌ای خواهند بود. آن چیزهایی که در چند روز اخیر شنیده‌ایم حتی برنامه هم نیستند. برنامه‌ها منبع تولید، توزیع، شکل تداوم، حفظ و یا تغییر و جهت تغییر قدرت یا ثروت و امکانات را باید بتوانند بیان و پیگیری کنند. تا همین حد یعنی برنامه عمیقاً سیاسی است. یعنی اگر نخواهید در بیابان‌های اطراف شهرها چهاردیواری بسازید، باید حرفی دربارۀ شهر، تولید، جمعیت، اقتصاد، سیاست، گروه‌های ذینفع، شکل زندگی و کلی چیز دیگر بزنید تا بتوانید بگویید: مسکن. اما برنامه حتی از این هم عمیق تر با سیاست در ارتباط است. نمی‌توان برنامه‌های مجزا داشت و برای همه چیز برنامه داشت. باید کل صحنۀ یک کشور را یکپارچه اداره کرد. تنها کسی می‌تواند این کار را بکند که طرحی سیاسی برای ادارۀ منافع ایران در داخل و بیرون از مرزهای ملی داشته باشد. هیچ مسئله‌ای در معیشت یک کشور نمی‌تواند بدون در نظر گرفتن منافع و قدرت سیاسی‌اش در عرصۀ بین الملل پیگیری شود.  بنظر می‌رسد سیاستمداران ما در این نقطه دچار لکنت هستند و چه بسا صلاح نمی‌دانند در موضوعاتی این چنین سخن بگویند.

گفتار «یا رفاه یا سیاست» سال‌ها است ما را در بی‌عملی قرار داده  و گفتار ما را نحیف کرده است. از طرفی  به ما گفته می‌شود برای داشتن اقتصادی بهتر باید دست از مواضع سیاسی خود برداریم،  از طرفی هم سیاستمداران نمی‌توانند نشان دهند چگونه مسائل معیشتی ما در داخل با امور بین الملل و منافعی که بیرون از مرزهای ملی داریم هم سرنوشت هستند. مصرف «گفتار سیاسی» بدون اینکه تولید قدرت سیاسی و اقتصادی داشته باشد یا تولیداتش دیده شوند، باعث شده است نیروی مولد آن از بین برود. نتیجه آن شده است که صحنه برای ما در میانۀ گفتن از معیشت یا سیاست قفل شده است. سکوت نامزدهای ریاست جمهوری را باید از سر نداشتن چنین گفتاری که بتواند منافع ملی ما را در داخل و خارج از کشور با هم تقویم کند، تفسیر کرد.

باید دانست که در عرصۀ سیاست، بی‌هدفی و عدم مسئولیت که همزاد همدیگرند، مایۀ تباهی کشور و مردان سیاست‌اند. سیاستمدار، مرد صحنۀ تصمیم و عمل است و در این صحنه جز به داشتن هدف و احساس مسئولیت نمی‌توان حاضر شد و کاری کرد. احساس مسئولیت به آرمانی بزرگ (کل کشور و کلیت کشور) است که سیاستمدار را به موضع گیری می‌اندازد و این همه، صحنۀ کشور را جهت داده و از رکود خارج می‌سازد. در کشوری که جهتی برای حرکت ندارد، حتی بهترین برنامه‌ها همچون موفقیت‌های عظیم علمی که در این سالها داشتیم و نمونۀ آخر آن در عرصۀ کوانتوم بود، زیر سایۀ احساس بی‌ارزشی و بی‌هدفی شنیده نخواهند شد. کسی که صحنۀ سیاست را با وعده‌های معیشتی پر می‌کند، جدا از اینکه اجازۀ گفت‌وگوی عمومی نمی‌دهد و مردمش را تخفیف می‌کند، از مقام سیاستمدار هم فرو می‌افتد. مقام سیاستمدار مقام تعهد نسبت به کلیت کشور است و سیاستمداری که با وعدۀ معیشتی و گفتار روزمره کار خود را تمام می‌داند، نیازی نمی‌بیند که اشاره‌ای به دوست و دشمن کشورش و تهدیدات آشکار و نهان مرزهایش داشته باشد. شاید هم تصور می‌کند که این قبیل موضوعات ربطی به او که قرار است رییس‌جمهور شود ندارد! 

سیاست رفاه صدقه
دیدگاهتان را بنویسید
نام

ایمیل

متن پیام ارسـال دیدگـاه
سرمقاله
اسرائیل و کابوس استقلال منطقه
آیا اردن، می‌تواند گام بعدی محور مقاومت برای تشکیل سازمان‌های ملی مستقل در منطقه باشد؟
محمدحسین تسخیری   
ایران تلاش برای شکل‌گیری سازمان‌های ملیِ باشخصیت را علی‌رغم تمام دشواری‌ها و ریسک‌هایش به عنوان راه نجات تمام کشورهای منطقه در پیش گرفته است. هر جبهۀ جدیدی که گشوده می‌شود، هر هسته جدیدی از مقاومت که در کشوری جدید، سربرمی‌آورد، تنها و تنها در این لحظه، یعنی لحظه‌ای که تبدیل به یک تشکیلات سازمان‌یافته و مسئولیت‌پذیر می‌شود، می‌تواند نویدبخش تولد یک ملت باشد و آن را نمایندگی کند.


سرمقاله
نام من، هیچ‌کس
جغرافیای مقاومت در محاصره افتاده است
اباصالح تقی‌زاده طبری   
پول هنگفت انباشته در این کشورها به همراه سیاست مسالمت‌جوی دیکته‌شده، همۀ آن چیزی است که امکان رویاپردازی‌های توسعه را فراهم کرده و البته کار را برای کشوری چون ایران بسیار سخت نموده است؛ تصویر پاکیزۀ توسعه در این جغرافیا، در تقابل شدیدی با سیاست مقاومت از طرفی و در ادامۀ آن اقتصاد سیاسی تولیدی جمهوری اسلامی ایران است. جمهوری اسلامی که پس از انقلاب، جبهه‌ای تازه در منطقۀ آسیای غربی باز کرد و کشورهای حاشیۀ خلیج فارس را در طرف کشورهای مرتجع و وابسته نشاند و خود داعیه‌دار استقلال و مبارزه با نیروهای غیرملی شد، حالا با چهره‌ای جدید از این کشورها روبه‌رو شده است. آن‌ها با شما نمی‌جنگند؛ می‌خواهند همکاری کنند؛ گویا از شما خواسته‌اند که نگاه تنگ‌نظرانۀ ژئوپلیتیک را به کناری نهید و جهان وسیع پر از فرصت را ببینید


سرمقاله
جغرافیای ضعیف
سیاست همسایگی نمی‌تواند صرفا پیگیری منافع باشد
علیرضا شفاه   
چین قطعا باید در اولویت بالای همکاری‌های اقتصادی ایران قرار بگیرد اما نمی‌‌تواند سیاست همسایگی دولت آقای رئیسی را تضمین کند. چین کشوری آرام است و اقتصادی جهانی دارد. اقتضای سیاست خارجی چین این است که از جنگ‌های نیابتی ایران و عربستان جلوگیری کند اما اگر بنا باشد ثبات اقتصادی جامعۀ ایران منجر به قدرت‌نمایی‌ها و تنش‌های تازه‌ای در منطقه شود، قطعا چین ضامن فعالیت‌های اقتصادی‌ای نمی‌شود که به چنان نتیجه‌ای منجر شود. در ذیل همین محاسبه است که چین ذیل مزایایی که به این منطقه می‌بخشد مراقبت می‌کند که روی زمین لغزنده و پرفتنۀ آن پیراهن‌آلوده نشود. آیا ما می‌توانیم خودمان را به‌عنوان برندۀ مطلق منطقه معرفی کنیم و همۀ امنیت آن را تضمین نماییم؟





موسسه علم و سیاست اشراق
شماره تماس : 77136607-021


عضویت در باشگاه مخاطبین

اینکه چیزها از نام و تصویر خود سوا می‌افتند، زندگی را پر از هیاهو کرده است و این هیاهو با این عهد مدرسه که «هر چیزی خودش است» و خیانت نمی‌ورزد، نمی‌خواند. مدرسه آرام است و این آرامش بخشی از عهد و ادعای مدرسه است. هیاهو در مدرسه به معنای ناتوانی مدرسه در نامگذاری چیزها است؛ به این معناست که چیزها می‌خواهند از آنچه هستند فرا بروند. آنجا که می‌توان دانست از هر چیز چه انتظاری می‌توان داشت، دعوا و هیاهویی نیست، نظم حاکم است و هر چیز بر جای خویش است. اما اگر هرچیز حقیقتاً بر جای خود بود و از آنچه هست تخطی نداشت، دیگر چه نیازی به مدرسه بود؟ اگر خیانتی ممکن نبود مدرسه می‌خواست چه چیزی را بر عهده بگیرد. اگر حقیقت نامی دارد، از آن روست که امکان ناراستی در جهان هست. نام چنانکه گفتیم خود عهد است و عهد نگه داشت است و نگه داشت آنجا معنا دارد که چیزها از جای خود خارج شوند.

(تمام حقوق متعلق به موسسه علم و سیاست اشراق است)