اطلاعیه !
فرم عضویت در باشگاه مخاطبان





اقتصاد تحریم‌ناپذیر
دستور کار ژئواستراتژی آینده


۲۱ خرداد ۱۴۰۰   1856  0  0 دیدگاه
ایران در گذشته دو کارکرد مهم در ژئوپولیتیک منطقه داشت. کارکرد اول، ایفای نقش خاکریز نیابتی غرب در برابر اردوگاه شرق بود که امروز منتفی به انتفاء موضوع است. کارکرد دوم نیز مراقبت از استمرار جریان حامل های انرژی از خلیج فارس به سمت کانال سوئز و دریای مدیترانه بود که با تحولات شگرفی که در سال های اخير در اقتصاد انرژی رخ داد، اهمیت خود را از دست داده است. بنابراین مهم‌ترین مضمون تحولی دهه آینده کشور، بازتعریف کارکردهای ج.ا.ا در ژئوپولیتیک جديد منطقه است. پیشران اصلی این کارکرد ها، هم جوشی و هم افزایی میان تجارت و امنیت در منطقه  است. به گونه ای که هم بازارهای منطقه ای به روی صنایع ایران گشوده شود و هم بازیگران منطقه‌‌ای از این گشوده‌شدن بازار منتفع شوند.

اشاره: در سرمقاله‌های پیشین سایت، عنوان شد که برنامه‌های یک دولت، می‌بایست مبتنی بر درک سیاسی آن از روابط داخلی و خارجی کشورش باشد. در غیر اینصورت، این برنامه‌ها جز مشتی محاسبات بیهوده، عبارات بدیهی و نهایتا احکامی تحقق‌ناپذیر، چیز دیگری نخواهند بود. دکتر حمیدرضا فرتوک‌زاده، دانشیار گروه مدیریت دانشگاه صنعتی مالک اشتر، یادداشتی برای سایت علم و سیاست تالیف کرده‌اند که این جهت‌گیری را در یک برنامه سیاست منطقه‌ای، دنبال می‌کند.

 

یک
طرح مساله 

عده‌ای معتقدند که دستور کار اصلی نجات اقتصاد کشور مذاکره با کشورهای پنج به اضافه یک برای لغو تحریم‌هاست. عده‌ای دیگر هم راه‌حل اصلی را در دورزدن تحریم‌ها و ایجاد شکاف در دیوار تحریم می‌دانند. گروه سومی هم هستند که معتقدند اقتصاد ایران همه‌ی لوازم موفقیت را در درون خود دارد و راه نجات کشور را،اتکای به درون و حداکثرسازی خودکفایی و خوداتکایی می‌دانند. هر یک از سه جریان یادشده، سهمی از حقیقت و حقانيت دارند. هیچ کدام از این سه رویکرد را نباید کنار گذاشت و آنچه که اهمیت دارد، وزن‌دهی درست به هریک از این رویکردهاست.

اما این همه ماجرا نیست. یعنی مجموعه سه رویکرد یادشده و وزن‌دهی صحيح به آنها را نمی‌توان مضمون اصلی تحولی و نجات‌بخش اقتصاد ایران تلقی کرد. چرا که هر سه رویکرد یادشده مبتنی بر مفروضاتی درباره‌ی موقعیت ژئوپولیتیک ایران هستند که با واقعیت‌های رخ‌داده در گذشته و روندهای نوظهور رو به آینده ناسازگار است. در قرنی که پشت سر گذاشتیم، ایران دو کارکرد مهم در ژئوپولیتیک منطقه داشت که امروز هر دوی آنها، تقریبا منقضی شده و تاریخ مصرف‌شان سپری شده است. کارکرد اول ایران، ایفای نقش خاکریز نیابتی غرب در برابر اردوگاه شرق و اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی سابق بود که امروز منتفی به انتفاء موضوع است و کارکرد دوم هم مراقبت از استمرار جریان حامل های انرژی از خلیج فارس به سمت کانال سوئز و دریای مدیترانه بود که با تحولات شگرفی که در سال‌های اخير در اقتصاد انرژی رخ داد، اهمیت خود را از دست داده است. 

دو
رهیافت

بنابراین مهم‌‌ترین مضمون تحولی دهه آینده کشور، بازتعریف کارکردهای ج.ا.ا در ژئوپولیتیک جديد منطقه و جبران خلاء حاصله از اضمحلال دو کارکرد یادشده است. پیشران اصلی این کارکردها، هم‌جوشی و هم‌افزایی میان تجارت و امنیت در منطقه است.

شاه کلید این تحول ژئواستراتژیک، جریان‌یافتن زندگی در مسیر تجاری بوکمال از طریق تجارت مویرگی است. این راهی است که سرباز شهید ملت ایران و سربازانش برای آبادی و صلح پایدار در این منطقه گشوده‌اند.
به‌گونه‌ای که هم بازارهای منطقه‌ای به روی صنایع ایران گشوده شود و هم بازیگران منطقه‌‌ای از این گشوده‌شدن بازار منتفع شوند. در این صورت است که هم صنایع و پیمانکاران به مزیت ناشی از تجمیع تقاضا و بازارسازی می‌رسند و هم هزاران بازیگر خرد و متوسط کشورهای همسایه با ما منافع مشترک پیدا مي‌کنند. در این صورت است که اقتصاد ایران ماهیتا «تحریم ناپذیر» خواهد شد. در این صورت است که جایگاه تاریخی ایران در جاده ابریشم در قلب اوراسیا احیا شده و مسیر تجارت زمینی از چین و شبه‌قاره هند به سمت مدیترانه از ایران عبور خواهد کرد. شاه کلید این تحول ژئواستراتژیک ، جریان‌یافتن زندگی در مسیر تجاری بوکمال از طریق تجارت مویرگی است. این راهی است که سرباز شهید ملت ایران و سربازانش برای آبادی و صلح پایدار در این منطقه گشوده‌اند.

سه
ویژگی های تجارت مویرگی 

اینک پرسش بنیادینی که پیش روی ما قرار دارد این است که چگونه می‌توان انگيزه‌های لازم برای جریان‌یافتن زندگی در مسیر تجاری بوکمال را ایجاد کرد. به بیان دیگر کدام تجارت است که می‌تواند  قفل تاریخی این مسیر ازیادرفته را بگشاید و فرصت‌های به تاراج رفته‌ی تجاری مردمان این سرزمین را به آنان برگرداند. در پاسخ به این پرسش ویژگی‌های زیر را می‌توان به‌عنوان ویژگی‌های تجارت مویرگی مسیر بوکمال برشمرد:

۱. تجارتی که استمرار داشته باشد. یعنی هم از طرف عرضه و تولید و هم از طرف تقاضا و بازار مصرف دارای مزیت باشد.

۲. کالای مورد تجارت دارای ارزش متوسط باشد. طوری که ارزش راهزنی و عملیات خرابکارانه را نداشته باشد. 

۳. بخش اعظم منافع حاصله از تجارت به شبکه حمل و نقل محلی برسد.

۴. حمل زمینی آن به صرفه باشد.

۵. حتی‌المقدور تجارت دوسویه باشد. یعنی کامیونی که کالایی را از ایران به عراق و سوریه می برد. در مسیر بازگشت، هم کالایی را از سوریه و عراق به ایران برگرداند. بدین ترتیب هم تراکنش‌های مالی تسهیل می‌شود و هم هزینه‌ی حمل کاهش می‌یابد و شبکه مویرگی حمل و نقل در اعماق سرزمین‌های عراق و شام به جریان می‌افتد و عوامل ذی‌نفع محلی با آن همسو خواهند شد.


و سخن پایانی این که همه ظرفیت های دیپلماسی اقتصادی باید برای تحقق دستور کار ژئواستراتژی دهه آینده بسیج شود.

به راه این امید پیچ در پیچ 
مرا لطف تو می باید دگر هیچ

.
دیدگاهتان را بنویسید
نام

ایمیل

متن پیام ارسـال دیدگـاه
سرمقاله
مشارکت ناامید
بدون تشکل‌یابی نیروهای مولد، نیروی انقلابیِ وفاداران جمهوری اسلامی به مصرف می‌رسد
محمدرضا هدایتی    سیدعلی کشفی   
فقدان گفتارهای سیاسی مؤثر و قدرتمند و کادر رهبری قابل‌اعتماد در این شرایط، می‌تواند سرنوشت متفاوتی برای این نیروها رقم بزند؛ سرنوشتی که یا نیروی ایجادشده را سرخورده‌تر می‌کند و فرومی‌نشاند یا آن را در جهاتی مغایر با منافع و قدرت ملی ایران به مصرف رساند. در این میان، شکل‌گیری تشکلی از نیروهای سیاسیِ مولّد که بتواند واجد گفتاری قدرتمند و امیدآفرین و کادر رهبری منسجم باشد، ضروری به نظر می‌رسد.


سرمقاله
نام من، هیچ‌کس
جغرافیای مقاومت در محاصره افتاده است
اباصالح تقی‌زاده طبری   
پول هنگفت انباشته در این کشورها به همراه سیاست مسالمت‌جوی دیکته‌شده، همۀ آن چیزی است که امکان رویاپردازی‌های توسعه را فراهم کرده و البته کار را برای کشوری چون ایران بسیار سخت نموده است؛ تصویر پاکیزۀ توسعه در این جغرافیا، در تقابل شدیدی با سیاست مقاومت از طرفی و در ادامۀ آن اقتصاد سیاسی تولیدی جمهوری اسلامی ایران است. جمهوری اسلامی که پس از انقلاب، جبهه‌ای تازه در منطقۀ آسیای غربی باز کرد و کشورهای حاشیۀ خلیج فارس را در طرف کشورهای مرتجع و وابسته نشاند و خود داعیه‌دار استقلال و مبارزه با نیروهای غیرملی شد، حالا با چهره‌ای جدید از این کشورها روبه‌رو شده است. آن‌ها با شما نمی‌جنگند؛ می‌خواهند همکاری کنند؛ گویا از شما خواسته‌اند که نگاه تنگ‌نظرانۀ ژئوپلیتیک را به کناری نهید و جهان وسیع پر از فرصت را ببینید


سرمقاله
جغرافیای ضعیف
سیاست همسایگی نمی‌تواند صرفا پیگیری منافع باشد
علیرضا شفاه   
چین قطعا باید در اولویت بالای همکاری‌های اقتصادی ایران قرار بگیرد اما نمی‌‌تواند سیاست همسایگی دولت آقای رئیسی را تضمین کند. چین کشوری آرام است و اقتصادی جهانی دارد. اقتضای سیاست خارجی چین این است که از جنگ‌های نیابتی ایران و عربستان جلوگیری کند اما اگر بنا باشد ثبات اقتصادی جامعۀ ایران منجر به قدرت‌نمایی‌ها و تنش‌های تازه‌ای در منطقه شود، قطعا چین ضامن فعالیت‌های اقتصادی‌ای نمی‌شود که به چنان نتیجه‌ای منجر شود. در ذیل همین محاسبه است که چین ذیل مزایایی که به این منطقه می‌بخشد مراقبت می‌کند که روی زمین لغزنده و پرفتنۀ آن پیراهن‌آلوده نشود. آیا ما می‌توانیم خودمان را به‌عنوان برندۀ مطلق منطقه معرفی کنیم و همۀ امنیت آن را تضمین نماییم؟





موسسه علم و سیاست اشراق
شماره تماس : 77136607-021


عضویت در باشگاه مخاطبین

اینکه چیزها از نام و تصویر خود سوا می‌افتند، زندگی را پر از هیاهو کرده است و این هیاهو با این عهد مدرسه که «هر چیزی خودش است» و خیانت نمی‌ورزد، نمی‌خواند. مدرسه آرام است و این آرامش بخشی از عهد و ادعای مدرسه است. هیاهو در مدرسه به معنای ناتوانی مدرسه در نامگذاری چیزها است؛ به این معناست که چیزها می‌خواهند از آنچه هستند فرا بروند. آنجا که می‌توان دانست از هر چیز چه انتظاری می‌توان داشت، دعوا و هیاهویی نیست، نظم حاکم است و هر چیز بر جای خویش است. اما اگر هرچیز حقیقتاً بر جای خود بود و از آنچه هست تخطی نداشت، دیگر چه نیازی به مدرسه بود؟ اگر خیانتی ممکن نبود مدرسه می‌خواست چه چیزی را بر عهده بگیرد. اگر حقیقت نامی دارد، از آن روست که امکان ناراستی در جهان هست. نام چنانکه گفتیم خود عهد است و عهد نگه داشت است و نگه داشت آنجا معنا دارد که چیزها از جای خود خارج شوند.

(تمام حقوق متعلق به موسسه علم و سیاست اشراق است)