انتخابات 96 برگزار شده است و دولت امنیتی حسن روحانی بار دیگر منتخب مردم ایران بوده است. این یادداشت که قبل از برگزاری انتخابات نوشته شده است ادعا دارد تنها با گفتار سیاسی میتوان بر گفتار امنیتی غلبه یافت. نتیجه انتخابات بار دیگر نشان داد صحنه سیاسی ایران تا چه حد از یک گفتار سیاسی اصیل تهی است.
گفتار امنیتی فضای سیاست ما را پر کرده است و اگر کسی آن را درنیابد امکانی برای حضور فعال در صحنه سیاست پیدا نمیکند. البته گفتار امنیتی چیزی نیست که گمان کنیم بهسادگی میتوانیم به فهمش آوریم. امنیتی شدنِ فضای جامعه و سیاست در جهان ما صورت پیچیده و پیشرفتهای به خود گرفته است که تنها زمانی میتوانیم آن را تشخیصش دهیم که منطق گفتار امنیتی را فهمیده باشیم. دریافتنِ منطق گفتار امنیتی، ما را نسبت به صورتهای مختلف بروزش آگاه و هوشیار میکند تا بتوانیم آن را درست شناخته و عملکردش و آیندهای که دارد را ارزیابی کنیم.
گفتار امنیتی در برابر گفتار سیاسی
گفتار امنیتی، همان پلیسیشدن جامعه، به معنای مرسومِ آن نیست، حتی این هم نیست که بگیر و ببندها زیاد باشد، یا زندانها شلوغ شود. این هم نیست که مردم در هراس و نگرانی از سیاست باشند. اتفاقاً گفتار امنیتی به دنبال آن است که همه چیز آرام باشد و هیچ چیز پیشبینیناشده نباشد. گفتار امنیتی اساساً به آن معنی است که همه چیز از پیش معلوم باشد. این بنیاد نگاه امنیتی و گفتاری است که امنیتی است. تحت کنترل بودن همه چیز ضروری است چراکه با کنترل است که میتوان تکلیف امور را از پیش معلوم کرد. این وضع جهان ما هم هست؛ چرا اعتراضات اجازه دارند که باشند، چرا انتقادها اجازه دارند که مطرح شوند و به همه جا و به همه موضوعات سرک بکشند، چون پیشاپیش حدودشان معلوم شده و معلوم است که تا کجا پیش خواهند رفت. در واقع در این اعتراضات و انتقادات، رخدادی نیست که از پیش نامعلوم باشد. این بنیاد نگاه امنیتی است و دولت روحانی فضای سیاسی را اینگونه میخواهد.
گفتار امنیتی با گفتار سیاسی میستیزد، چراکه گفتار سیاسی صحنه برپا میکند و مشارکت میطلبد و همه چیز را در آزمون صحنه قرار میدهد. چه کسی میداند که چه میشود؟ برپا ساختن صحنه برای مشارکت سیاسی، سیاستمداران را در آزمون و خطر قرار میدهد. گفتار سیاسی، صحنه را زنده میخواهد.
گفتار دولت روحانی، امنیتی است
دولت روحانی، همانطور که در گفتارش امنیتی است، کارگزاران امنیتی نیز در کار گمارده است. حجم نیروهای امنیتی دولت کم نیست. به غیر از وزیر اطلاعات و وزیر دفاع، علی ربیعی، وزیر تعاون، فانی، وزیر سابق آموزش و پرورش، حمید چیتچیان، وزیر نیرو، مصطفی پورمحمدی، وزیر دادگستری، علی یونسی، مشاور امور اقوام، حسام الدین آشنا، مشاور امور رسانه، حسین فریدون، دستیار رییس جمهور، عباس آخوندی، وزیر راه، رحمانیفضلی، وزیر کشور، رضا صالحی امیری، وزیر ارشاد و جمعی از استانداران و دیگر مقامات کشوری سوابق امنیتی بارزی دارند. دقت کنید که داشتن سوابق امنیتی بدواً نقطهای منفی برای یک فرد نیست، اما وقتی دولتی مشی اقتصادی دارد و تلاش میکند تا گفتار سیاسی را به حاشیه ببرد، و همزمان کارگزاران امنیتی بر کار میگمارد، اینجاست که باید تامل نمود و از این وضعیت پرسش کرد. دولت روحانی این نکته را پنهان هم نمیکند. وی در مجلس شورای اسلامی و در دفاع از حمید چیتچیان تاکید کرده بود: «اینکه کسانی میگویند کابینه امنیتی است یا امنیتی بود، من به آنها میگویم اگر کسی فهم امنیتی داشته باشد حسن است و همه ما به آن افتخار میکنیم». همچنین او در 15 مهر سال 93 در جمع دانشجویان دانشگاه تهران گفته بود: «این رئیسجمهور در هر چه متخصص نباشد در امنیت متخصص است». سن بالای کارگزاران دولت روحانی هم تاکیدی دیگر بر جریان این نگاه است.
گفتار دولت روحانی امنیتی است، به این معنا که امکان مشارکت و حضور در صحنه سیاست را نمیدهد. در واقع، گفتار دولت روحانی صحنهای را باز نمیکند تا امکانی برای مشارکت سیاسی و گفتار سیاسی باز شود. کار سیاست و گفتار سیاستمدار، صحنهای پیشاپیش شهروندان میگشاید و همین گشودگی امکانی برای مشارکت سیاسی، حرف زدن درباره سیاست و دیالوگ سیاسی است. اجازه ندادن به سیاست تا صحنهای بسازد و در آن دعوتی برای مشارکت باشد، کاری است که گفتار امنیتی انجام میدهد. گفتار امنیتی، با طرح مواضعی خنثی، شبه بیطرفانه و نرمال در نسبت با موضوعاتی که از اساس سیاسی هستند، فضایی امن و آرام برای سیاستمدار میسازد و او را از درگیر شدن با صحنهی سیاست فارغ میکند.
گفتار دولت روحانی، چگونه گفتاری امنیتی است؟
دولت روحانی به دو طریق گفتار امنیتی را دنبال میکند. اول اینکه اساساً بحثهای سیاسی را در قالبی «نرمالیزه شده» مطرح میکند و برای مخاطب امکانی برای ورود باز نمیکند. به عنوان نمونه، به بیانیه دولت روحانی در قبال حادثه منا دقت کنید. این بیانیه گویا میتوانسته پیش از هر حادثهای نوشته شده باشد! ابتدا همدردی با حادثهدیدگان، سپس پیگیری مسئولان ذیربط و در نهایت تاکید بر پاسخگویی دولت عربستان. روحانی تلاش میکند تا در این بیانیه به نحوی اعلام موضع کند که با هیچ پیامد پیشبینیناشدهای روبهرو نشود. این بیانیه از پیش همه چیز را تحت کنترل درآورده است چراکه روحانی گفتاری سیاسی را که صحنهای برای گفتگو و شاید تعارض باز کند، طرح نکرده است. او چیزی گفته است که نه مسئولان داخلی کشور متهم شوند و نه وارد تنش با دولت عربستان شود. گفتار امنیتی همین است، گفتاری که از مواجهه با هر صحنهی از پیش نامعلومی میهراسد. کسی که با امور به نحو خنثی و نرمال مواجهه پیدا میکند، گفتاری امنیتی را در پیش گرفته است و پیشاپیش امکان هر نوع گفتگو و مشارکت سیاسی را بسته است.
در مقام مقایسه، لازم است به بیانات رهبر انقلاب پس از حادثه منا توجه کنیم. ایشان در عین اینکه «خویشتنداری» یک سیاستمدار در مقام موضعگیری را از دست نمیدهند، با این حال گفتاری سیاسی متناسب با حادثه رخ داده اتخاذ میکنند. این گفتار، به مخاطب اجازه میدهد تا به جنبوجوشی سیاسی افتاده و جهتی را در مواجهه با این گفتار در پیش گیرد؛ ممکن است نگران شود و در هراس افتد که این موضع چه پیامدهایی برای او و کسبوکارش خواهد داشت و یا اینکه به شور آید و حرفهایی سیاسی درباره این حادثه بر زبان آورد. در هر صورت صحنه با این موضعگیری به نحو معقولی زنده شده است، چراکه آنچه رخ داده در قالبی نرمالیزه محو نشده است. پس از روی کار آمدن دولت روحانی کسبوکار ژورنالیستها هم کساد شده است؛ او حرفی نمیزند که یک خبرنگار یا روزنامهنگار به عنوان «امری مهم» تیتر بزند و تحلیلش کند. ژورنالیستها از پسوپشت دولت خبر درمیآورند و حرفهشان را در این کسادی سرپا نگه میدارند.
دوم اینکه بحثهایی که دولت به صورت سیاسی هم طرح میکند، بواسطه «گزارههایی امن» در ابتدا و انتهای گفتار محافظت میشوند. مثلاً وقتی قرار است حرفی در مورد برجام زده شود، گزارههایی مربوط به «موفقیت مردم مظلوم غزه و لبنان در ضمن توافق برجام» و «شکست رژیم غاصب صهیونیستی» و یا «هدایتهای مقام معظم رهبری در طول مذاکرات» به میان میآید و در آخر و یا اول کلام قرار میگیرد. این گزارهها همچون «کمربند محافظی» برای روایت روحانی از برجام عمل میکند و اجازه نمیدهد تا به راحتی گزارهای متعارض وارد گفتگوی سیاسی شود. در واقع، انگیزه برای اظهارنظر را پیشاپیش تضعیف میکنند. این صورتی از گفتار امنیتی است چراکه سیاق گفتار، اجازه مشارکت سیاسی را نمیدهد و سرنوشت گفتار را هم از ابتدا روشن میکند.
راهی که پیشرو داریم
در برابر گفتار امنیتی، باید با گفتار سیاسی ایستاد. گفتار امنیتی از گفتار سیاسی میترسد چراکه صحنه را از وضع از پیش معلوم و نرمالیزه خارج میکند و در خطر موضعگیری قرار میدهد. وقتی کسی موضعی سیاسی در پیش گیرد و با موضوعات به نحو سیاسی مواجه شود، گفتار امنیتی یا ساکتش میکند و یا از میدان به در میرود. اگر گفتار سیاسی قدرتمند نباشد، گفتار امنیتی مضحکهاش کرده و به خامی متهمش میکند؛ مثلاً میگوید که، «تو صحنه عمل را نمیشناسی، که اگر میشناختی گندهگویی نمیکردی». اما اگر گفتار سیاسی، بهواقع روایتی سیاسی از موضوعات داشته باشد و بتواند پس از این انتقادات، همچنان طرح خود را ادامه دهد و عقبنشینی نکند، آن موقع است که گفتار امنیتی، به «بزدلی» متهم میشود. گفتار سیاسی به گفتار امنیتی میگوید، «اگر نمیترسیدی حرفت را میزدی و خود را پنهان نمیکردی». همچنین گفتار سیاسی وقتی قدرتمند باشد و بتواند بحث را ادامه دهد، میتواند گفتار امنیتی را متهم کند که «مردم» را لحاظ نکرده است و نمیخواهد با آنها وارد گفتگو شود، چراکه گفتار امنیتی تخصصگراست و به حوزه عمومی اهمیت نمیدهد. مثلاً میگوید، «چرا در موضوعات با مردم وارد گفتگو نمیشوید و جریان را با آنها در میان نمیگذارید».
همه مسئله به این برمیگردد که چقدر گفتار سیاسی بتواند خود را در صحنهی مقابله با گفتار امنیتی نگه دارد و روایتی نیرومند از همه موضوعات مهمِ در صحنه داشته باشد. گفتار امنیتی، در صورت پایمردی گفتار سیاسی، یا تسلیم میشود و یا پوشش امنیتی از رخ انداخته و خود بهضرورت در جبههای سیاسی قرار میگیرد و موضع خنثی، تخصصگرا و نرمال را رها میکند. در این صورت هم از آنجاکه گفتار امنیتی از صحنه بیرون میرود، راه برای مشارکت و رقابت سیاسی باز میشود، راهی که گفتار امنیتی تلاش کرده بود تا بسته بماند. گفتار امنیتی صحنه انتخابات 96 را مرده میخواهد و گفتار سیاسی زنده.