اطلاعیه !
فرم عضویت در باشگاه مخاطبان





آماد
برنامه سیاسی وزارت کشور باید آماده‌سازی نیروهای ملی برای ورود به سیاست باشد


۸ مهر ۱۴۰۲   901  4  0 سرمقاله
در یک توجه عمیق‌تر هر دو نوع سیاست، چه سیاست‌های متمرکز بر منافع گروه‌ها و مطالبات محلی و چه راهبردهای امنیتی، از یک کانون تغذیه می‌کنند: جنبۀ معیشتی زندگی و انکار امر سیاسی و عمومی. هرچند این انکار در بلندمدت، هم معیشت را تهدید می‌کند و هم نظم و امنیت کلی را. در ضعف یا فقدان نیروهایی که حامل مقاصد ملی‌اند، چنان سیاست‌هایی با سرعتی زیاد، رشد می‌یابند. راهبرد دولت، و خصوصا وزارت کشور، باید تقویت نیروهای ملی باشد. قبل از اینکه بپرسیم این تقویت چگونه ممکن است باید دید چنان نیروهایی را چگونه می‌توان تشخیص داد.

بیش از یک‌ماه‌ونیم است که از انتصاب معاون جدید سیاسی وزیر کشور می‌گذرد؛ مناقشه‌ای که از بهار امسال در رقابت مجلس و دولت آغاز شد و نهایتا پس از تعطیلات تابستانۀ مجلس به نتیجه رسید و حالا دیگر آرام گرفته است. گرچه دولت در این مدت تلاش زیادی کرد تا با خویشتن‌داری، تنش‌های فیمابین را پنهان نگه دارد، اما مجلسی‌ها به‌طرز عجیبی اصرار داشتند تا دولت را در جایگاه متهمِ بازی قرار دهند؛ کسی که اجازه نمی‌دهد تا مجلس، به‌عنوان نمایندۀ مستقیم مشارکت مردم، در ادارۀ امور نقش مؤثر و بی‌واسطه ایفا کند. البته این اتهام رنگ‌وبویی اخلاقی به خود گرفته بود: دولت مجلس را متهم به دخالت در انتصابات محلی و روند تصویب و اجرای پروژه‌های توسعه‌ای و عمرانی و صنعتی و زراعی کرده بود و مجلس می‌بایست از حیثیت سیاسی و حقوقی خود دفاع می‌کرد. بهانۀ «حیثیت» هرچند تا مدتی می‌توانست خوراک رسانه‌ها را فراهم کند، اما آن‌قدر ناموجه بود که موجب شد رییس مجلس چندین بار موضع خود را در قبال اقدام وزیر کشور و پاسخ مجلس تغییر دهد. 

آشکار است که مسئلۀ اصلی، حیثیت مجلس و نمایندگانش نبود. مسئلۀ اصلی درکی است که از نحوۀ حضور مجلس در ادارۀ کشور شکل گرفته است. آیا نمایندگان مجلس می‌باید به‌طور مستقیم در انتصابات محلی و پروژه‌های توسعه‌ایِ منطقه‌ای دخالت کنند؟ آیا چنین دخالتی نقض امر ملی و سیاستِ کشوری نیست؟ پاسخ به این پرسش‌ها، به‌شکل انتزاعی روشن است و تابعی است از ارزش‌های سیاسی رسمی؛ اما در سیاست عملیِ این روزها چندان سرراست نیست. در یک سیاستِ ملیِ ضعیف‌شده و حوزۀ عمومی‌ای که روزبه‌روز نحیف‌تر می‌شود، و مشارکتی که به وعده‌وعیدهای کوتاه‌مدت و تحریک منافع اصناف -که به گروه‌های ذی‌نفع تقلیل پیدا کرده‌اند- بدل شده است، چنان پاسخ‌های انتزاعی‌ای، بیش از اندازه آرمان‌گرایانه به نظر می‌رسد. نمایندگان مجلس برای تحریک مشارکت در سطح مناطق حاشیه‌ای‌تر و تمدید و تثبیت جایگاه خود در مجلس، ناچار از حفظ قدرت و موقعیت‌شان و دخالت در ادارۀ آن مناطق‌اند؛ یعنی از زاویه دید مجلس، راهبردِ تحریکِ مشارکت، تاکید بر منافع محلی و گروه‌بندی‌های منطقه‌ای است. آشکارا چنین سیاستی، امر عمومی و ملی را بیش از پیش تضعیف می‌کند. 

اما تنها پیامد سیاست‌ورزیِ محلی و منطقه‌ای، تضعیف امر ملی و عمومی نیست. تشدید گسل‌ها و اختلافات قومی و رقابت‌های بین استانی و تبدیل مشکلات اداره به چالش‌های امنیتی از دیگر نتایج آن است. اینکه آب اصفهان به یزد نرسد یا ادارۀ بلوچستان در دست زابلی‌ها نباشد یا نفت خوزستان خرج خود استان شود، در سال‌های اخیر به‌سادگی به چالش‌های امنیتی که سویه‌های کشوری دارند توسعه یافته است. از این جهت یک سیاست امنیتی که دغدغۀ کنترل دارد می‌باید به روندهای رتق‌وفتق امور در سطح استان‌ها حساس باشد؛ شاید نتیجۀ چنین حساسیتی، هشدار معاون سابق وزیر کشور نسبت به احتمال دخالت نمایندگان در عزل‌ونصب‌های استانی و افتتاح پروژه‌های توسعه‌ای جدید باشد. چنان سیاستی گرچه در کوتاه‌مدت می‌تواند موثر باشد و حتی با رواداری نسبت به مجلس و فراموش‌کردن مناقشات فیمابین در شعاع تهدیدهای امنیتی بزرگ‌تر -نظیر سالگرد اغتشاشات شهریور 1401- به نتیجه هم برسد، اما در قبال تقویت امر ملی و حوزۀ عمومی کاری به پیش نمی‌برد. بلکه لاجرم، از سر دغدغۀ کنترل، از یک مشارکت ضعیف‌شده اما مطمئن استقبال می‌کند. راهبردهای امنیتی که بر تهدید نظم عمومی تاکید دارند از تحریک بیش از اندازۀ مشارکت می‌پرهیزند. 

در یک توجه عمیق‌تر هر دو نوع سیاست، چه سیاست‌های متمرکز بر منافع گروه‌ها و مطالبات محلی و چه راهبردهای امنیتی، از یک کانون تغذیه می‌کنند: جنبۀ معیشتی زندگی و انکار امر سیاسی و عمومی. هرچند این انکار در بلندمدت، هم معیشت را تهدید می‌کند و هم نظم و امنیت کلی را. در ضعف یا فقدان نیروهایی که حامل مقاصد ملی‌اند، چنان سیاست‌هایی با سرعتی زیاد، رشد می‌یابند. راهبرد عاجل دولت، و خصوصا وزارت کشور، باید تقویت نیروهای ملی باشد. قبل از اینکه بپرسیم این تقویت چگونه ممکن است باید دید چنان نیروهایی را چگونه می‌توان تشخیص داد.

این نیروها واجد سه ویژگی عمده‌اند: نخست پیش‌تازی. یعنی این نیروها آمادۀ تجربه و عمل در میدان‌های نگشوده و قدم‌گذاردن در راه‌های تاریک‌اند؛ بلکه اکنون در حین همین کارند. دوم استقلال و در نتیجه تحرک و انعطاف بالا. و سوم تمایلات جمع‌گرایانه؛ یعنی هم در قالب جمعیت‌های محدودی تشکل یافته‌اند و هم تمایل به اتصال و ائتلاف با جمعیت‌های دیگر دارند. این ویژگی اخیر، مقارن با نوعی علاقۀ فرارونده از حدود تخصص است. بنابراین نباید گمان کرد این نیروها صرفاً متخصصان کاربلد یا فن‌آوران در حوزه‌هایی خاص‌اند. همین ویژگی فرارونده است که از آن‌ها موجودیت‌های سیاسی می‌سازد و اجازه می‌دهد بتوان با آن‌ها گفت‌وگویی سیاسی داشت.

اما اگر نیروهای مذکور واجد چنین ویژگی‌هایی‌اند، تقویت از جانب دولت چه معنایی می‌تواند داشته باشد؟ این نیروها گرچه مستعد جمعیت و واجد قضاوت‌های سیاسی‌اند، اما آمادۀ عملِ سیاسی نیستند. بلکه از آلودگی‌های آن هراسان‌اند. آنچه می‌باید در دستور کار وزارت کشور و معاونت سیاسی آن قرار گیرد تمرکز بر شیوه‌های این آماده‌سازی است.


 

وزارت کشور مشارکت مجلس
دیدگاهتان را بنویسید
نام

ایمیل

متن پیام ارسـال دیدگـاه
سرمقاله
مشارکت ناامید
بدون تشکل‌یابی نیروهای مولد، نیروی انقلابیِ وفاداران جمهوری اسلامی به مصرف می‌رسد
محمدرضا هدایتی    سیدعلی کشفی   
فقدان گفتارهای سیاسی مؤثر و قدرتمند و کادر رهبری قابل‌اعتماد در این شرایط، می‌تواند سرنوشت متفاوتی برای این نیروها رقم بزند؛ سرنوشتی که یا نیروی ایجادشده را سرخورده‌تر می‌کند و فرومی‌نشاند یا آن را در جهاتی مغایر با منافع و قدرت ملی ایران به مصرف رساند. در این میان، شکل‌گیری تشکلی از نیروهای سیاسیِ مولّد که بتواند واجد گفتاری قدرتمند و امیدآفرین و کادر رهبری منسجم باشد، ضروری به نظر می‌رسد.


سرمقاله
نام من، هیچ‌کس
جغرافیای مقاومت در محاصره افتاده است
اباصالح تقی‌زاده طبری   
پول هنگفت انباشته در این کشورها به همراه سیاست مسالمت‌جوی دیکته‌شده، همۀ آن چیزی است که امکان رویاپردازی‌های توسعه را فراهم کرده و البته کار را برای کشوری چون ایران بسیار سخت نموده است؛ تصویر پاکیزۀ توسعه در این جغرافیا، در تقابل شدیدی با سیاست مقاومت از طرفی و در ادامۀ آن اقتصاد سیاسی تولیدی جمهوری اسلامی ایران است. جمهوری اسلامی که پس از انقلاب، جبهه‌ای تازه در منطقۀ آسیای غربی باز کرد و کشورهای حاشیۀ خلیج فارس را در طرف کشورهای مرتجع و وابسته نشاند و خود داعیه‌دار استقلال و مبارزه با نیروهای غیرملی شد، حالا با چهره‌ای جدید از این کشورها روبه‌رو شده است. آن‌ها با شما نمی‌جنگند؛ می‌خواهند همکاری کنند؛ گویا از شما خواسته‌اند که نگاه تنگ‌نظرانۀ ژئوپلیتیک را به کناری نهید و جهان وسیع پر از فرصت را ببینید


سرمقاله
جغرافیای ضعیف
سیاست همسایگی نمی‌تواند صرفا پیگیری منافع باشد
علیرضا شفاه   
چین قطعا باید در اولویت بالای همکاری‌های اقتصادی ایران قرار بگیرد اما نمی‌‌تواند سیاست همسایگی دولت آقای رئیسی را تضمین کند. چین کشوری آرام است و اقتصادی جهانی دارد. اقتضای سیاست خارجی چین این است که از جنگ‌های نیابتی ایران و عربستان جلوگیری کند اما اگر بنا باشد ثبات اقتصادی جامعۀ ایران منجر به قدرت‌نمایی‌ها و تنش‌های تازه‌ای در منطقه شود، قطعا چین ضامن فعالیت‌های اقتصادی‌ای نمی‌شود که به چنان نتیجه‌ای منجر شود. در ذیل همین محاسبه است که چین ذیل مزایایی که به این منطقه می‌بخشد مراقبت می‌کند که روی زمین لغزنده و پرفتنۀ آن پیراهن‌آلوده نشود. آیا ما می‌توانیم خودمان را به‌عنوان برندۀ مطلق منطقه معرفی کنیم و همۀ امنیت آن را تضمین نماییم؟





موسسه علم و سیاست اشراق
شماره تماس : 77136607-021


عضویت در باشگاه مخاطبین

اینکه چیزها از نام و تصویر خود سوا می‌افتند، زندگی را پر از هیاهو کرده است و این هیاهو با این عهد مدرسه که «هر چیزی خودش است» و خیانت نمی‌ورزد، نمی‌خواند. مدرسه آرام است و این آرامش بخشی از عهد و ادعای مدرسه است. هیاهو در مدرسه به معنای ناتوانی مدرسه در نامگذاری چیزها است؛ به این معناست که چیزها می‌خواهند از آنچه هستند فرا بروند. آنجا که می‌توان دانست از هر چیز چه انتظاری می‌توان داشت، دعوا و هیاهویی نیست، نظم حاکم است و هر چیز بر جای خویش است. اما اگر هرچیز حقیقتاً بر جای خود بود و از آنچه هست تخطی نداشت، دیگر چه نیازی به مدرسه بود؟ اگر خیانتی ممکن نبود مدرسه می‌خواست چه چیزی را بر عهده بگیرد. اگر حقیقت نامی دارد، از آن روست که امکان ناراستی در جهان هست. نام چنانکه گفتیم خود عهد است و عهد نگه داشت است و نگه داشت آنجا معنا دارد که چیزها از جای خود خارج شوند.

(تمام حقوق متعلق به موسسه علم و سیاست اشراق است)