نویسنده مسئول: علیرضا شفاه
خلاصه
حاکمیت حق و امکان تخاطب است. برای صاحب ندا مهم است که به رسمیت شناخته شود و درست به همین دلیل مجبور است که مخاطب را صاحب شعور تلقی کند و با این طلب او را در موقعیت تصمیم قرار دهد. عصر ما عصر پیوند حکمرانی با فناوری است و ارتباطات این ملاقات را فراهم کرده است. مفهوم ارتباط (عصر ارتباطات) بهطور کلی به فناوری معنایی نو بخشیده است.
اکنون استانداردهای ارتباطات مستقیماً در صحنۀ گفتار -که در تاریخ تفکر بیش از هر چیز دیگری ذات انسان شمرده شده- حاضر شدهاند تا هم اقتصاد متمرکزتر و سختگیرانهتری ایجاد کنند و هم آدمیان و گمشدهها را از هم متمایز نمایند.
صحنۀ اصیل علم صحنۀ تولد فرمها و نه صرفاً صحنۀ پیروی از آنها است. اما حکمرانان نیز به صحنهای برای بحث از استانداردها و بهبود آنها محتاجند. پس انسدادی در کار نیست بهشرط آنکه دریابیم در این وضع جدید میتوان و باید به موقعیتی اندیشید که نهاد علم به محل معرفی استانداردها تبدیل شود. این استانداردها باید بتوانند دو مسئلۀ مرجعیت و اعتمادپذیری را در فناوری و خصوصاً در فناوری ارتباطات تمهید کنند.
اینکه مسالۀ مرجعیت و اعتمادپذیری در اینترنت هنوز مورد توجه همۀ کاربران، از دولتها تا نهادهای مردمی و تودۀ کاربران است، تا اندازۀ زیادی به ماهیت ارتباط بر میگردد. در ارتباط باید بتوان ندادهنده را بهنحوی به رسمیت شناخت وگرنه تخاطب هرچند سرگرمکننده باشد امیدبخش نخواهد بود.
اما چه باید کرد؟ در کوتاه مدت اتخاذ راهبردهای زیر:
1. نظام حقوقی فعال در صحنۀ رسانه
2. طراحی شبکههای اجتماعی صبورانه و لایهبندیشده بر اساس نظام گفتاری
3. تقویت رادیو و رسانههای مکتوب؛ این سیاست باید همزمان با افزایش کارکردهای اجتماعی این رسانهها باشد.
و در بلند مدت باید مطالعاتی در تفسیر سیاسی–اجتماعی فناوریها بهویژه فناوریهای ارتباطی بهنحو عاجلی آغاز شود. این مطالعات هم باید پیشنهادهایی در سیاستگذاری فناوریهای موجود و هم پیشنهادهایی برای توسعۀ فناوریهای ارتباطی متناسب با درک بنیادین جمهوری اسلامی از قدرت ارائه کنند.
برای کسب اطلاعات بیشتر درباره این گزارش، از طریق منوی تماس با ما در قسمت بالایی سایت، اقدام نمایید.