اطلاعیه !
فرم عضویت در باشگاه مخاطبان









سوره


مجله حوزه اندیشه و سیاست

وابسته به سازمان تبلیغات اسلامی




گروه نقد و نظریه سینما
به استقبال واقعیت
دربارۀ سینمای ایران پس از قاسم سلیمانی
سیدباقر نبوی ثالث   

فیلمسازِ امروز برای برگشتن به گذشته نیازمند نحوی زنده‌شدن دوبارۀ حس است. برخلاف فیلمساز دیروزی که رابطه‌اش با واقعه به شکل بی‌واسطه رخ داده و خود را در اصل نیازمند «تفسیر» آن می‌بیند، فیلمساز امروزی می‌خواهد خودِ واقعه را دوباره بسازد و آن را احساس کند. این ممکن نیست مگر به‌مدد رابطه متعین با رخداد و شخصیت. فیلمساز نیاز دارد برای احساس شراکت با گذشته، آن را ابتدا به شکل واقعه‌ای تاریخی و متعین بازسازی کند. اتفاقی که در شماری از فیلم‌ها افتاده است. یعنی روند تولید فیلم از خواندن یک واقعه به شکل خالص و بی‌واسطه شروع شده است. تولید فیلم از ابتدا در مقام ایده، نه از یک «تفسیر» بلکه از یک شخصیت متعین، مثلا ساختن داستان زندگی یک فرمانده شهید شروع شده و بعد احیانا به تفسیر رسیده است. این اتفاق، روند متفاوتی است که در آثار متاخر سینمای جنگی ما رخ داده است.



سخنرانی
ایستاده در تاریکی بی‌انتها
شهید قاسم سلیمانی از نقش شخصیت در برپایی یک ملت می‌گوید


سپاه خطر کرد و از مرزها عبور نمود. من روزی به عزیزی گفتم: می‌خواهم از شما اجازه بگیرم هواپیمایی را بلند کنم، ۳۰۰ رزمنده داخل آن بگذارم و ۱۰ تن مواد منفجره زیر آن بگذارم و درحالی‌که مسلّحین، به سیم خاردار فرودگاه دمشق چسبیده‌اند، آن را در فرودگاه دمشق بر زمین بنشانم. اجازه می‌دهید؟ سپاه یعنی این! سپاه خطر می‌کند اما با حکمت، با درایت. اگر سپاه خطر نکند و بترسد دیگر سپاه نیست. امروز در مقاطع مهم جمهوری اسلامی، اگر سپاه بترسد، همه خواهند ترسید. تحلیل، شجاعت و ایستادگی سپاه بر همه ایستادگی‌ها اثرگذار است. به این دلیل سپاه جلودار است.



 1  

موسسه علم و سیاست اشراق
شماره تماس : 77136607-021


عضویت در باشگاه مخاطبین

اینکه چیزها از نام و تصویر خود سوا می‌افتند، زندگی را پر از هیاهو کرده است و این هیاهو با این عهد مدرسه که «هر چیزی خودش است» و خیانت نمی‌ورزد، نمی‌خواند. مدرسه آرام است و این آرامش بخشی از عهد و ادعای مدرسه است. هیاهو در مدرسه به معنای ناتوانی مدرسه در نامگذاری چیزها است؛ به این معناست که چیزها می‌خواهند از آنچه هستند فرا بروند. آنجا که می‌توان دانست از هر چیز چه انتظاری می‌توان داشت، دعوا و هیاهویی نیست، نظم حاکم است و هر چیز بر جای خویش است. اما اگر هرچیز حقیقتاً بر جای خود بود و از آنچه هست تخطی نداشت، دیگر چه نیازی به مدرسه بود؟ اگر خیانتی ممکن نبود مدرسه می‌خواست چه چیزی را بر عهده بگیرد. اگر حقیقت نامی دارد، از آن روست که امکان ناراستی در جهان هست. نام چنانکه گفتیم خود عهد است و عهد نگه داشت است و نگه داشت آنجا معنا دارد که چیزها از جای خود خارج شوند.

(تمام حقوق متعلق به موسسه علم و سیاست اشراق است)