درباره گروه
دارالفنون به عنوان نخستین نهاد علم جدید در ایران در پی نیاز علمی کشور به قوای دفاعی قدرتمند تأسیس شد. همۀ شاخههای تحصیلی دارالفنون از مهندسی و پزشکی تا ریاضی و جغرافیا در خدمت نیاز فوری کشور به یک قوای نظامی قدرتمند طراحی شده بود. بعد از دارالفنون، سایر مدارس عالی مثل مدرسه علوم سیاسی و تجارت و فلاحت و... نیز ذیل توجه به نیازهای فوری کشور تأسیس شدند. حتی مدارس ابتدایی جدید از 1305ق قرار بود بستر انتقال تجدد به ایران باشند.
دارالفنون آخرین تجربۀ ما نبوده و ما ایرانیها همچنان در حال تجربۀ چندینبارۀ این الگو هستیم. اینکه ما به جای «دارالعلوم»، «دارالفنون» داشتهایم، به تلقی خاص ما ایرانیها از علم مربوط است. این درک از علم نهتنها تاریخ دانشگاه ایرانی را رقم زده است بلکه ایدۀ اساسی ما برای ساختن ایران بوده است. وضع ایران مقارن همان درکی است که ما از علم داشتهایم. درک ما از علم نهتنها نهاد علم را رقم میزند، بلکه ایدۀ اساسی ما برای زیستن در جهان است. ما علم جدید را خواستهایم تا بهواسطۀ آن قدرتمند شویم. اما آیا علم مرکب راهواری است که در هر شرایط و به هر نحو کارسازی کند؟ ما در دوران معاصر گمان کردهایم علم ابزاری است که در جهت نیازهای فوری و عملی ما به خدمت گرفته میشود و مدام از انتقال و کسب و تقلید آن سخن گفتهایم و همه تلاشهایمان تمهیدی برای مهیا کردن شرایط انتقال دانش بوده است. این تلاشها کمتر قرین توفیق بوده و به رغم همه این تکاپوها، در بسیاری موارد حتی مقلدان خوبی هم نبودهایم. «کارآمدی و اداره» ایدۀ تاسیس نهاد علم در ایران بوده است و اگر نهادهای علمی ما در کمک به اداره کشور چندان توفیقی نداشتهاند، باید از معنی کارآمدی پرسش کرد. چگونه علم میتواند کارآمد باشد و به ابزار دست سیاستمداران فروکاسته نشود؟ چگونه علم میتواند معنی زندگی انسان را بر عهده گرفته باشد و همزمان در زندگی او کارآمد باشد؟ آیا معنی علم فارغ از کارآمدی آن رقم میخورد؟
پرسش از معنی کارآمدی، پرسش از علم و نهاد علم و رابطۀ آن با حاکمیت و اداره است. این پرسش علاوه بر تأملات فلسفی درباره معنی علم و کارآمدی، نیازمند تحقیق از تاریخ دانشگاه در ایران معاصر است. تا از خلال تحلیل دقیق آنچه میخواستیم و تاکنون روی داده است، از نو درباره آنچه میخواهیم تفکر کنیم. برآیند این پژوهش سیاستهایی در جهت بهبود و توفیق دانشگاهی است که قدرت و حاکمیت میاندیشد.