دکتری فلسفه
دانشیار گروه فلسفه دانشگاه تهران
عضو پیوسته فرهنگستان هنر جمهوری اسلامی ایران
عضو وابسته فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران
اینکه چیزها از نام و تصویر خود سوا میافتند، زندگی را پر از هیاهو کرده است و این هیاهو با این عهد مدرسه که «هر چیزی خودش است» و خیانت نمیورزد، نمیخواند. مدرسه آرام است و این آرامش بخشی از عهد و ادعای مدرسه است. هیاهو در مدرسه به معنای ناتوانی مدرسه در نامگذاری چیزها است؛ به این معناست که چیزها میخواهند از آنچه هستند فرا بروند. آنجا که میتوان دانست از هر چیز چه انتظاری میتوان داشت، دعوا و هیاهویی نیست، نظم حاکم است و هر چیز بر جای خویش است. اما اگر هرچیز حقیقتاً بر جای خود بود و از آنچه هست تخطی نداشت، دیگر چه نیازی به مدرسه بود؟ اگر خیانتی ممکن نبود مدرسه میخواست چه چیزی را بر عهده بگیرد. اگر حقیقت نامی دارد، از آن روست که امکان ناراستی در جهان هست. نام چنانکه گفتیم خود عهد است و عهد نگه داشت است و نگه داشت آنجا معنا دارد که چیزها از جای خود خارج شوند.