اطلاعیه !
فرم عضویت در باشگاه مخاطبان









محمدحسین تسخیری
گروه مطالعات علوم دقیقه

کارشناسی ارشد فلسفه علم

مدیر روابط عمومی فصلنامه علم و سیاست بابل

مدیر اجرایی نقدنامه علوم انسانی


mh.taskhiri@scienceandpolitics.net


نقدنامه
کرانه‌های بازار
شمارۀ پنجم نقدنامه علوم انسانی - خرداد 1403






نقدنامه
شوکران جهل
شمارۀ سوم و چهارم نقدنامه علوم انسانی - بهمن و اسفند 1402






نقدنامه
در ورطهٔ سوفسطایی
شمارۀ دوم نقدنامه علوم انسانی - آبان 1402






سرمقاله
شطرنج خونین
سازمان درونی ایران چگونه برای جنگ بسیج خواهد شد؟
محمدحسین تسخیری   

سیل ادبیاتی که دستگاه اداره برای توضیح نامطلوبیت جنگ تولید کرده است، بیش از آنکه به قصد منفعل‌کردن سازمان نظامی جمهوری اسلامی باشد، به قصد منفعل‌کردن سازمان سیاسی آن بوده است. با تقلیل سیاست به اداره، سازمان نظامی می‌تواند مستقلاً بجنگد اما سازمان اداره از آنجا که خود را حافظ زندگی می‌داند، نه‌تنها آنگونه که از او انتظار می‌رود در جنگ مشارکت نمی‌کند بلکه پیوسته حضور سازمان نظامی در جنگ را نیز به تأمین امنیت، تقلیل می‌دهد تا تصویر واحد از جمهوری اسلامی، تصویری کارشناسی‌شده و عادی باشد.



سرمقاله
زندگی مقاوم
این جنگ، از واپسین فرصت‌های محور مقاومت در برابر وسوسه سیاست جهان‌گرایانه است
محمدحسین تسخیری   

سیاسی‌بودن برای کشورهای محور مقاومت، تاکنون در داشتن یک دشمن عینی و تلاش برای ضربه‌زدن به آن خلاصه می‌شده است‌. تعریفی کلاسیک از سیاست که تا همین یکی دو دهۀ اخیر، کماکان می‌توانست نیروی مبارزه و وحدت سیاسی را در یک ملت، تامین کند. اما در آینده‌ای که قدرت‌ها، قصد دارند امکان دشمن‌داشتن را از بین ببرند، چگونه می‌توان وحدت سیاسی و استقلال را کماکان بر مدار دشمن‌داشتن بنانهاد؟



نقدنامه
ایدۀ تأسیس
شماره یکم نقدنامه علوم انسانی - شهریور 1402






 1      

موسسه علم و سیاست اشراق
شماره تماس : 77136607-021


عضویت در باشگاه مخاطبین

اینکه چیزها از نام و تصویر خود سوا می‌افتند، زندگی را پر از هیاهو کرده است و این هیاهو با این عهد مدرسه که «هر چیزی خودش است» و خیانت نمی‌ورزد، نمی‌خواند. مدرسه آرام است و این آرامش بخشی از عهد و ادعای مدرسه است. هیاهو در مدرسه به معنای ناتوانی مدرسه در نامگذاری چیزها است؛ به این معناست که چیزها می‌خواهند از آنچه هستند فرا بروند. آنجا که می‌توان دانست از هر چیز چه انتظاری می‌توان داشت، دعوا و هیاهویی نیست، نظم حاکم است و هر چیز بر جای خویش است. اما اگر هرچیز حقیقتاً بر جای خود بود و از آنچه هست تخطی نداشت، دیگر چه نیازی به مدرسه بود؟ اگر خیانتی ممکن نبود مدرسه می‌خواست چه چیزی را بر عهده بگیرد. اگر حقیقت نامی دارد، از آن روست که امکان ناراستی در جهان هست. نام چنانکه گفتیم خود عهد است و عهد نگه داشت است و نگه داشت آنجا معنا دارد که چیزها از جای خود خارج شوند.

(تمام حقوق متعلق به موسسه علم و سیاست اشراق است)