اطلاعیه !
فرم عضویت در باشگاه مخاطبان









علیرضا شفاه
مسئول گروه مطالعات علوم دقیقه

دانشجوی دکتری فلسفه علم و فناوری

عضو شورای علمی موسسه علم و سیاست اشراق

مدیر مسئول فصلنامه علم و سیاست بابل

مسئول دفتر اقتصادسیاسی پژوهشکده شهید رضایی

رییس هیئت‌مدیره شرکت کیوان تیام غرب آسیا


a.shafah@scienceandpolitics.net


دیدگاه
پرچم اشتباه خطرناک
آیا حماس در پی فعال‌سازی گسل‌های سیاسی در اردن است؟
علیرضا شفاه   

پیوند جغرافیایی سرزمین اردن با فلسطین می‌تواند نگرانی‌های اردن دربارۀ این هویت تازه را به کابوس تبدیل کند. مرزهای غرب آسیا که پس از جنگ بزرگ بر اساس مذاکرات سایس پیکو و معاملاتی با خاندان هاشمی، خاندان سعود و جنبش صهیونیسم کشیده شده است چندان استوار نبوده. این نا‌استواری در مورد اردن به اوج خود رسیده است. تا آنجا که نه‌تنها تکلیف کرانۀ باختری رود اردن ده‌ها سال است که نامعلوم است، بلکه در مراحلی اردن برخی سرزمین‌هایش را با مناطقی از عربستان سعودی عوض کرده است! مسالۀ الحاق کرانۀ باختری به اردن و تبدیل‌شدن اردن به سرزمین فلسطینیان از دیگر نگرانی‌های خاندان هاشمی است. در مجموع باید گفت اردن سنگ تعادل منطقه است. سقوط حاکمیت اردن یا حتی اختلال در کنترل مرزهای آن با کرانه باختری و عراق می‌تواند سرنوشت جغرافیای منطقه و در نتیجه سرنوشت جغرافیای جهان را دگرگون کند.



نقدنامه
شوکران جهل
شمارۀ سوم و چهارم نقدنامه علوم انسانی - بهمن و اسفند 1402






سرمقاله
پرستار آتش
بدون اراده به تولید، هر جنگی فسانه است
علیرضا شفاه   

آن دیوان‌ها و دولت‌ها و مجلس‌ها و شوراها، همگی مبتلای حادثه‌اند: آیا متوجه‌اند که باید با روحی ناشناخته که اکنون از در درآمده و می‌خواهد در ما حلول کند، با خونی تازه که بتواند آن روح را در آنات زمان بزاید به مملکت ایران بازگردند یا با عُجبی که از خوردن نفت و فولاد و مس و استخوان مملکت برای آن‌ها صفتی دائمی شده است، در غفلت از نقش خون سی‌هزار فلسطینی و از آن بالاتر در غفلت از نقش بزرگ مردی چون محمد ضیف، گمان می‌کنند حادثه دست‌آورد سیاست‌های بهبود‌دهندۀ آن‌ها است که آمارشان را در فعالیتی که فکر می‌کنند نامش جهاد تبیین است، هر روز تکرار می‌کنند و اکنون انتظار دارند ملت به دستبوس آن‌ها مفتخر شود؟



سرمقاله
خواب بامداد رحیل
میزان مشارکت دولت جمهوری اسلامی ایران در این جنگ چقدر است؟
علیرضا شفاه   

هرچه جنگ طولانی‌تر شود و هرچه این زمان طولانی بحرانی‌تر باشد، سازمان پشت جبهه اهمیت بیشتری پیدا می‌کند. وقتی عملیات‌های نظامی نمی‌توانند معنای سیاسی جنگ را پیش ببرند و پیروزی را در کوتاه‌مدت احراز کنند، دولت‌ها و سازمان سیاست داخلی کشورها و اراده‌های پشت جبهه اهمیتی دوچندان پیدا می‌کند. اکنون باید پرسید آیا دولت جمهوری اسلامی ایران و دیگر نهادهای سازمان‌دهنده امکانات کشور، کارآمدی لازم برای ایجاد ارادۀ سیاسی متناسب با نبردی که پیش رو داریم را دارند؟



نشست
طوفان یک ملت
عملیات اخیر حماس، چگونه می‌تواند زمینه‌ساز سطح بالاتری از فشار محور مقاومت برای نابودی اسرائیل باشد؟


این عملیات، نه‌تنها توانست سرنوشت طرح‌های سیاسی پیش از رخ‌دادنش را به‌کلی به تعویق بیندازد، بلکه هر طرح سیاسی‌ای را -چه از سوی محور مقاومت چه از سوی دشمنانش- در سایۀ ایستادن و راهبری این نزاع به سوی سرنوشت‌های متفاوت، تعریف کرد. تصور اینکه اسرائیل می‌تواند تا بدین‌حد ضربه‌پذیر باشد، تصوری بود که تنها پس از وقوع عملیات برای همه تبدیل به یقین شد. این دستاورد عظیمی بود که امروز استعداد جدیدی در تصمیم‌گیری‌ها و اقدامات نیروهای محور مقاومت ایجاد خواهد کرد. به بیان دیگر، عملیات حماس، تمام میراث مبارزه 75 ساله علیه اشغالگری اسرائیل را در مقطعی زنده کرد که تصور می‌شد پروندۀ تخاصم با اسرائیل در حال بسته‌شدن است.



سرمقاله
جغرافیای ضعیف
سیاست همسایگی نمی‌تواند صرفا پیگیری منافع باشد
علیرضا شفاه   

چین قطعا باید در اولویت بالای همکاری‌های اقتصادی ایران قرار بگیرد اما نمی‌‌تواند سیاست همسایگی دولت آقای رئیسی را تضمین کند. چین کشوری آرام است و اقتصادی جهانی دارد. اقتضای سیاست خارجی چین این است که از جنگ‌های نیابتی ایران و عربستان جلوگیری کند اما اگر بنا باشد ثبات اقتصادی جامعۀ ایران منجر به قدرت‌نمایی‌ها و تنش‌های تازه‌ای در منطقه شود، قطعا چین ضامن فعالیت‌های اقتصادی‌ای نمی‌شود که به چنان نتیجه‌ای منجر شود. در ذیل همین محاسبه است که چین ذیل مزایایی که به این منطقه می‌بخشد مراقبت می‌کند که روی زمین لغزنده و پرفتنۀ آن پیراهن‌آلوده نشود. آیا ما می‌توانیم خودمان را به‌عنوان برندۀ مطلق منطقه معرفی کنیم و همۀ امنیت آن را تضمین نماییم؟



 1      

موسسه علم و سیاست اشراق
شماره تماس : 77136607-021


عضویت در باشگاه مخاطبین

اینکه چیزها از نام و تصویر خود سوا می‌افتند، زندگی را پر از هیاهو کرده است و این هیاهو با این عهد مدرسه که «هر چیزی خودش است» و خیانت نمی‌ورزد، نمی‌خواند. مدرسه آرام است و این آرامش بخشی از عهد و ادعای مدرسه است. هیاهو در مدرسه به معنای ناتوانی مدرسه در نامگذاری چیزها است؛ به این معناست که چیزها می‌خواهند از آنچه هستند فرا بروند. آنجا که می‌توان دانست از هر چیز چه انتظاری می‌توان داشت، دعوا و هیاهویی نیست، نظم حاکم است و هر چیز بر جای خویش است. اما اگر هرچیز حقیقتاً بر جای خود بود و از آنچه هست تخطی نداشت، دیگر چه نیازی به مدرسه بود؟ اگر خیانتی ممکن نبود مدرسه می‌خواست چه چیزی را بر عهده بگیرد. اگر حقیقت نامی دارد، از آن روست که امکان ناراستی در جهان هست. نام چنانکه گفتیم خود عهد است و عهد نگه داشت است و نگه داشت آنجا معنا دارد که چیزها از جای خود خارج شوند.

(تمام حقوق متعلق به موسسه علم و سیاست اشراق است)