اطلاعیه !
فرم عضویت در باشگاه مخاطبان





پیش شماره یکم بابل



۳۱ خرداد ۱۳۹۰   1259  0  0 بابل

 

خرید از طاقچه

 

سردبیر: علیرضا شفاه.
تحریریۀ این شماره: سید علی کشفی، امیر راقب، مهدی معافی، سید مهدی ناظمی، اباصالح تقی‌زاده طبری، مهدی عطایی، محمد بلوریان، محمد هادی محمودی


ویراستار: نادر سهرابی

منشی تحریریه: محمد حسین سجاد

 

فهرست مطالب

خون در آستانه/ علیرضا شفاه    11


مقدمه‌ای بر نامه‌ی ماکیاوللی  درباره‌ی بی‌طرفی سیاسی پاپ:
درباره‌ی متن سیاسی/ امیر راغب     17


دو نامه از ماکیاوللی به فرانچسکو وتوری درباره‌ی بی‌طرفی سیاسی پاپ:
سرور ما نباید بی‌طرف باشد/ ترجمه‌ی امیر راغب و مهدی عطایی     21


نسبت تکفیری‌گری با ماهیت سیاست:
سیاست از سیاست‌مدار چه می‌خواهد؟/ اباصالح تقی‌زاده طبری  33

-------------------------------------------------------------------
مقدمه‌ای بر سخنرانی وودرو ویلسون درباره‌ی علم مدیریت دولتی:
این سخنرانی آمریکای قرن بیستم را بنیاد گذاشت/ مهدی معافی    43


سخنرانی 1887 وودرو ویلسون:
مطالعه مدیریت دولتی/ ترجمه‌ی مهدی معافی    47


رابطه‌ی اداره با بازار و سیاست:
مسئولیت مجری/ سید علی کشفی، محمد بلوریان، مهدی معافی     65

-------------------------------------------------------------------
مقدمه‌ای بر بازنشر قطعه‌ی قانون از کتاب کشف اسرار امام خمینی:
مبارزه برای قانون؛ از دستگاه دیوانی تا گفتار سیاسی/ محمد هادی محمودی     77


بازنشر قطعه‌ای از کشف اسرار امام خمینی:
گفتار پنجم؛ قانون     83


درآمدی بر تعامل تفکر فلسفی و سیاست مدنی:
فلسفه و جمهوری اسلامی ایران/     89


نامۀ بابِل به دکتر رضا داوری اردکانی    103

سیاست ماکیاولی امام خمینی علامه طباطبایی
سرمقاله
مشارکت ناامید
بدون تشکل‌یابی نیروهای مولد، نیروی انقلابیِ وفاداران جمهوری اسلامی به مصرف می‌رسد
محمدرضا هدایتی    سیدعلی کشفی   
فقدان گفتارهای سیاسی مؤثر و قدرتمند و کادر رهبری قابل‌اعتماد در این شرایط، می‌تواند سرنوشت متفاوتی برای این نیروها رقم بزند؛ سرنوشتی که یا نیروی ایجادشده را سرخورده‌تر می‌کند و فرومی‌نشاند یا آن را در جهاتی مغایر با منافع و قدرت ملی ایران به مصرف رساند. در این میان، شکل‌گیری تشکلی از نیروهای سیاسیِ مولّد که بتواند واجد گفتاری قدرتمند و امیدآفرین و کادر رهبری منسجم باشد، ضروری به نظر می‌رسد.


سرمقاله
نام من، هیچ‌کس
جغرافیای مقاومت در محاصره افتاده است
اباصالح تقی‌زاده طبری   
پول هنگفت انباشته در این کشورها به همراه سیاست مسالمت‌جوی دیکته‌شده، همۀ آن چیزی است که امکان رویاپردازی‌های توسعه را فراهم کرده و البته کار را برای کشوری چون ایران بسیار سخت نموده است؛ تصویر پاکیزۀ توسعه در این جغرافیا، در تقابل شدیدی با سیاست مقاومت از طرفی و در ادامۀ آن اقتصاد سیاسی تولیدی جمهوری اسلامی ایران است. جمهوری اسلامی که پس از انقلاب، جبهه‌ای تازه در منطقۀ آسیای غربی باز کرد و کشورهای حاشیۀ خلیج فارس را در طرف کشورهای مرتجع و وابسته نشاند و خود داعیه‌دار استقلال و مبارزه با نیروهای غیرملی شد، حالا با چهره‌ای جدید از این کشورها روبه‌رو شده است. آن‌ها با شما نمی‌جنگند؛ می‌خواهند همکاری کنند؛ گویا از شما خواسته‌اند که نگاه تنگ‌نظرانۀ ژئوپلیتیک را به کناری نهید و جهان وسیع پر از فرصت را ببینید


سرمقاله
جغرافیای ضعیف
سیاست همسایگی نمی‌تواند صرفا پیگیری منافع باشد
علیرضا شفاه   
چین قطعا باید در اولویت بالای همکاری‌های اقتصادی ایران قرار بگیرد اما نمی‌‌تواند سیاست همسایگی دولت آقای رئیسی را تضمین کند. چین کشوری آرام است و اقتصادی جهانی دارد. اقتضای سیاست خارجی چین این است که از جنگ‌های نیابتی ایران و عربستان جلوگیری کند اما اگر بنا باشد ثبات اقتصادی جامعۀ ایران منجر به قدرت‌نمایی‌ها و تنش‌های تازه‌ای در منطقه شود، قطعا چین ضامن فعالیت‌های اقتصادی‌ای نمی‌شود که به چنان نتیجه‌ای منجر شود. در ذیل همین محاسبه است که چین ذیل مزایایی که به این منطقه می‌بخشد مراقبت می‌کند که روی زمین لغزنده و پرفتنۀ آن پیراهن‌آلوده نشود. آیا ما می‌توانیم خودمان را به‌عنوان برندۀ مطلق منطقه معرفی کنیم و همۀ امنیت آن را تضمین نماییم؟





موسسه علم و سیاست اشراق
شماره تماس : 77136607-021


عضویت در باشگاه مخاطبین

اینکه چیزها از نام و تصویر خود سوا می‌افتند، زندگی را پر از هیاهو کرده است و این هیاهو با این عهد مدرسه که «هر چیزی خودش است» و خیانت نمی‌ورزد، نمی‌خواند. مدرسه آرام است و این آرامش بخشی از عهد و ادعای مدرسه است. هیاهو در مدرسه به معنای ناتوانی مدرسه در نامگذاری چیزها است؛ به این معناست که چیزها می‌خواهند از آنچه هستند فرا بروند. آنجا که می‌توان دانست از هر چیز چه انتظاری می‌توان داشت، دعوا و هیاهویی نیست، نظم حاکم است و هر چیز بر جای خویش است. اما اگر هرچیز حقیقتاً بر جای خود بود و از آنچه هست تخطی نداشت، دیگر چه نیازی به مدرسه بود؟ اگر خیانتی ممکن نبود مدرسه می‌خواست چه چیزی را بر عهده بگیرد. اگر حقیقت نامی دارد، از آن روست که امکان ناراستی در جهان هست. نام چنانکه گفتیم خود عهد است و عهد نگه داشت است و نگه داشت آنجا معنا دارد که چیزها از جای خود خارج شوند.

(تمام حقوق متعلق به موسسه علم و سیاست اشراق است)