اطلاعیه !
فرم عضویت در باشگاه مخاطبان







گروه نقد و نظریه سینما
تاریخ تأسیس : شهریور 1396






اعضای گروه

سیدباقر نبوی ثالث
مسئول گروه

کارشناسی ارشد سینما

عضو شورای علمی موسسه علم و سیاست اشراق

مدیر استودیو آرمان‌فیلم

عضو شورای سردبیری وبسایت سیمافکر


محمدرضا علی‌حسینی
دبیر گروه

دانشجوی کارشناسی ارشد فلسفه هنر

سردبیر وبسایت سیمافکر



درباره گروه

این طرح پژوهشی مدعی است «مهم‌ترین چیزی که ما را از دست‌یافتن به سینما بازداشته است، فقدان دیدگاه نسبت به سینما است». ما فاقد دیدگاه سینمایی، و تبعا به دور از پختگی و حرکت، و فاقد سنت نظری سینما هستیم. این وضع، نه وضع سینمای ما، که وضع نقد سینمایی است. نقد، خوب و بد را عیان می‌سازد. تا این قدرت تشخیص نباشد، نمی‌دانیم چه می‌خواهیم و تا ندانیم چه می‌خواهیم، هرگز به چیزی هم دست نخواهیم یافت.

منتقدان چه سودایی در سر دارند؟ این پرسش به خودی خود، از امری سوال می‌کند که گویا اهمیت همیشگی‌اش را از دست داده است. اما مگر نقد فیلم، و منتقد، هرگز اهمیتی داشته‌اند؟ آن‌ها که دست به نوشتن نقد فیلم می‌برند، خود را فیلمسازان شکست‌خورده نمی‌پندارند. هر چند توجیه دقیقی هم برای کارشان ندارند. گویا نمی‌دانند چرا می‌نویسند، اما نمی‌توانند ننویسند! همچون فیلمسازان، نقاشان یا نویسندگان و بسیاری دیگر که در کار هنرند، در کار منتقدان نیز نوعی بی‌خویشی پنهان است.


گروه نقد و نظریه سینما
به استقبال واقعیت
دربارۀ سینمای ایران پس از قاسم سلیمانی
سیدباقر نبوی ثالث   

فیلمسازِ امروز برای برگشتن به گذشته نیازمند نحوی زنده‌شدن دوبارۀ حس است. برخلاف فیلمساز دیروزی که رابطه‌اش با واقعه به شکل بی‌واسطه رخ داده و خود را در اصل نیازمند «تفسیر» آن می‌بیند، فیلمساز امروزی می‌خواهد خودِ واقعه را دوباره بسازد و آن را احساس کند. این ممکن نیست مگر به‌مدد رابطه متعین با رخداد و شخصیت. فیلمساز نیاز دارد برای احساس شراکت با گذشته، آن را ابتدا به شکل واقعه‌ای تاریخی و متعین بازسازی کند. اتفاقی که در شماری از فیلم‌ها افتاده است. یعنی روند تولید فیلم از خواندن یک واقعه به شکل خالص و بی‌واسطه شروع شده است. تولید فیلم از ابتدا در مقام ایده، نه از یک «تفسیر» بلکه از یک شخصیت متعین، مثلا ساختن داستان زندگی یک فرمانده شهید شروع شده و بعد احیانا به تفسیر رسیده است. این اتفاق، روند متفاوتی است که در آثار متاخر سینمای جنگی ما رخ داده است.


سرمقاله
امید بازیافته
آیا جمهوری اسلامی ایران می‌تواند فرصت جشنواره را قدر بداند؟
سیدباقر نبوی ثالث   

سینما به غیر از تجربه‌ای که با چهره‌های هنری جوان پس از انقلاب گذشت، نمی‌توانست درونزاد سیاست جمهوری اسلامی ایران باشد. چرا که جمهوری اسلامی اصلا و اساسا مدعی درکی سیاسی از زندگی است، درکی که همواره با پیش تاختنی استقلال‌جویانه همزاد بوده است، چیزی که با زندگی عافیت‌جویانه فرهنگی‌هنری سازگار نیست. پس هنری که از جمهوری اسلامی بر می‌خیزد برای آنکه نسبتی ذاتی با آن داشته باشد باید از درون سیاست عبور کرده باشد. جمهوری اسلامی ایران به راستی نمی‌تواند سینما داشته باشد، مگر در تجربه‌هایی که هنر و سیاست را به یک راه می‌برند.


گروه نقد و نظریه سینما
مغلوبین همیشگی
چگونه برگزاری جشنواره فیلم فجر، پرسش‌های اساسی درباره سینما و مردم را پس می‌زند؟
سیدباقر نبوی ثالث   

در پس گفتار فرهنگی، که فرهنگ را از اقتصاد و از سیاست جدا می‌اندازد، رتق‌وفتق امور و برگزارشدن منظم هرساله جشنواره، از آن چهره‌ای نمادین و ساختارمند، اما دروغین، مزورانه و کارمندی ساخته است. این وضع امکان هر رویداد، ضربه و تجربه ای را از آن گرفته است.


گروه نقد و نظریه سینما
از «بازی تاج و تخت» چه آموختیم

سیدباقر نبوی ثالث   

گفته می‌شود دوران «داستان‌گویی» به سر آمده است. اما سریالی چون «بازی تاج و تخت» نشان داد، اگر هنوز امیدی هست، به داستان و چگونه گفتنِ داستان است. این ارزش عمومی «بازی تاج و تخت» است.


گروه نقد و نظریه سینما
منتقدان چگونه سینما می‌سازند؟

سیدباقر نبوی ثالث   

تاریخ سینما در اصل توسط منتقدان روایت شده است. اگر نوشته های سینمایی را از داشته هایمان حذف کنیم، خواهیم دید؛ تقریبا چیزی درباره سینما نمی دانیم. ما می توانیم بدون حضور منتقد، فیلم تماشا کنیم، اما بدون او نمی‌توانیم نسبتی با سینما داشته باشیم...


گروه نقد و نظریه سینما
ماجرای نیمروز؛ سینمای مسطح

سیدباقر نبوی ثالث   

ماجرای نیم‌روز در جشنواره فجر 95، پس از کشمکش‌هایی، فراوان مورد تقدیر قرار گرفت. این تقدیر چه بسا شایسته‌ی این فیلم در قیاس با سایر آثار این جشنواره باشد، اما در نگاهی کلی‌تر باید دید ماجرای نیم‌روز و محمدحسین مهدویان نوید چه سینمایی به ما می‌دهند، آیا آن‌ها می‌توانند خاطره‌ی ماندگاری برای فیلمسازان و مخاطبان فیلم بسازند؟ به نظر نمی‌رسد.


 1  

موسسه علم و سیاست اشراق
شماره تماس : 77136607-021


عضویت در باشگاه مخاطبین

اینکه چیزها از نام و تصویر خود سوا می‌افتند، زندگی را پر از هیاهو کرده است و این هیاهو با این عهد مدرسه که «هر چیزی خودش است» و خیانت نمی‌ورزد، نمی‌خواند. مدرسه آرام است و این آرامش بخشی از عهد و ادعای مدرسه است. هیاهو در مدرسه به معنای ناتوانی مدرسه در نامگذاری چیزها است؛ به این معناست که چیزها می‌خواهند از آنچه هستند فرا بروند. آنجا که می‌توان دانست از هر چیز چه انتظاری می‌توان داشت، دعوا و هیاهویی نیست، نظم حاکم است و هر چیز بر جای خویش است. اما اگر هرچیز حقیقتاً بر جای خود بود و از آنچه هست تخطی نداشت، دیگر چه نیازی به مدرسه بود؟ اگر خیانتی ممکن نبود مدرسه می‌خواست چه چیزی را بر عهده بگیرد. اگر حقیقت نامی دارد، از آن روست که امکان ناراستی در جهان هست. نام چنانکه گفتیم خود عهد است و عهد نگه داشت است و نگه داشت آنجا معنا دارد که چیزها از جای خود خارج شوند.

(تمام حقوق متعلق به موسسه علم و سیاست اشراق است)