درباره گروه
این طرح پژوهشی مدعی است «مهمترین چیزی که ما را از دستیافتن به سینما بازداشته است، فقدان دیدگاه نسبت به سینما است». ما فاقد دیدگاه سینمایی، و تبعا به دور از پختگی و حرکت، و فاقد سنت نظری سینما هستیم. این وضع، نه وضع سینمای ما، که وضع نقد سینمایی است. نقد، خوب و بد را عیان میسازد. تا این قدرت تشخیص نباشد، نمیدانیم چه میخواهیم و تا ندانیم چه میخواهیم، هرگز به چیزی هم دست نخواهیم یافت.
منتقدان چه سودایی در سر دارند؟ این پرسش به خودی خود، از امری سوال میکند که گویا اهمیت همیشگیاش را از دست داده است. اما مگر نقد فیلم، و منتقد، هرگز اهمیتی داشتهاند؟ آنها که دست به نوشتن نقد فیلم میبرند، خود را فیلمسازان شکستخورده نمیپندارند. هر چند توجیه دقیقی هم برای کارشان ندارند. گویا نمیدانند چرا مینویسند، اما نمیتوانند ننویسند! همچون فیلمسازان، نقاشان یا نویسندگان و بسیاری دیگر که در کار هنرند، در کار منتقدان نیز نوعی بیخویشی پنهان است.