بسماللهالرحمنالرحیم
يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوا ٱصْبِرُوا وَصَابِرُوا وَرَابِطُوا وَٱتَّقُوا ٱللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ
یکم. مشارکت اجتماعی بر انتخاب اصلح تقدم دارد
«مشارکت اجتماعی بر انتخاب اصلح تقدم دارد». این اگرچه میتواند یک رأی دلیرانه در نگرش سیاسی رهبر جمهوری اسلامی ایران تلقی شود، پیش از آن، هشداری است دربارۀ رابطۀ سیاست و جامعه در ایران ۱۴۰۳ هجری شمسی. در انتخابات پیش رو چیزی بسیار حیاتیتر از تعیین شخص رئیسجمهور وجود دارد. شرکت در انتخابات را غالباً صرفاً در کمیت آرایی که در صندوقهای رأی ریخته میشود، مورد سنجش قرار میدهند؛ اما اگر اهمیت مشارکت کمتر از تعیین شخص دوم مملکت نیست، کیفیت اعداد مشارکت نیز باید زیر ذرهبین هر کسی که خود را متعهد به ملّت ایران میشمارد، قرار بگیرد و دربارۀ آن حساسیتهای لازم را داشته باشد.
دوم. معنای تعهد
تعهد به ملّت ایران به چه معناست؟ نیروی ملّت ایران خاموش نباید بشود. ملّت ایران در نیمقرن اخیر چونان آتشفشانی در میانۀ جهان، گدازههای روحی انسان را به هر سو پراکنده کرده است و متذکر شده است که انسانبودن تا چه اندازه به استقبال خطرات رفتن است؛ در جهانی که در استقبال از جنگهای بیمعنا، لحظهای تردید نمیکند تا جا برای هر جنگ حقیقی پیشاپیش اشغال شده باشد. برای تحقق ایدۀ یک صلح طولانی که هرگز نخواهد آمد، باید آمادۀ بیشمار جنگ بود. ما مرغ آتشخوار بودیم. ما در مواجهه با همین بیهودگی سفّاک، همانطوری جنگیدیم که جنگها مقدس میشوند. در چنین جهانی انسان بار دیگر از سرزمینی به نام ایران ظاهر شده است. هرچه اهل حقیقت، چه در اروپا و چه در روسیه و چین، عقب نشستند، ما پیش رفتیم. ما توانستهایم پوچی این دنیا را تاب بیاوریم و این ملّت از آن جنگهای بیهوده، برای اهل زمین و آسمان مائدهها ساخته است. این جهان بیمعنا اصلاً میدان ما است. ما برای مواجهه با همین آخرین دوران رنج پا به عرصه گذاشتیم و به خداوند برای ابتلا به جهانی که بیهودگی را به رخ میکشد و از آن نیرویی دیوگون میسازد، لبیک گفتهایم.
سوم. مسئلۀ فترت سیاست در ایران امروز
اما فقدان جبهۀ لیبرال یا سازشگرانی مانند آنچه در دولت حسن روحانی شاهدش بودیم، هشیاریِ واکنشی جامعۀ ایران را به کمترین حد خود رسانده است؛ زیرا رقابت در سیاست داخلی ایران دهها سال است که خود را در رقابت نمادین میان لیبرالیسم با مقاومت پدیدار میکرده است و این، سیاست داخلی ایران را نسبت به چنین رقابتی شرطی کرده است. بهطوری که اکنون در کمینهشدن حضور جناح لیبرال در انتخابات، محتوای سیاست که همواره به شکل غلبه بر حریف و نه غلبه بر مشکلات یا محدودیتها پی گرفته میشد، میتواند بهطور کامل نادیده گرفته شود.
علامت چنین خطایی، استقبال از عدم مشارکت طبقات مختلف جامعه در سیاست و دشمنی با ارادههای اجتماعی است. علامت دیگر آن، این است که سیاست بهکلی به پشتپرده کوچ میکند و مردم را شغب تبلیغات فرهنگی و هویتی، از صحن واقعی تولید و توزیع قدرت محجوب میکند. جامعۀ ایدهآل در چنین وضعی، نه جامعهای خواهنده، مبارز و پیگیر، بلکه جامعهای است که از طریق ناامیدیِ اجتماعی، به مصرف رو آورده و تتمّۀ ارادۀ آن هم در میدانهای فرعی و دستچندم (چه از جنس فرهنگ باشد یا از جنس فعالیتهای کارشناسانه و علمی یا مدنی) به انحراف کشانده شده است. چنین جامعهای آرام است و حتی اگر دچار ناآرامی هم بشود، به دلیل فقدان انسجام اراده (که تنها با رصد و هوشیاریِ سیاسی رخ میدهد،) بهنحو کموبیش مشروعی میتواند به شکل فیزیکی سرکوب شود؛ زیرا تا آنجا که ارادهاش تعبیر سیاسی ندارد، صرفاً آشوب و بینظمی و نتیجتاً نامشروع است. سیاستی که میخواهد از طریق جایابی در جغرافیای تعادل میان نیروهای شرقی و غربی، ارادهای را که ایرانیان به خرج دادهاند، نقد کند و دست از تولیدِ آینده بدارد.
این سیاستی خسته است و جامعه را هم خسته میخواهد؛ از خستگیِ جامعه بسیار استقبال میکند و علاوه بر آن، جامعه را به خستگی هم دعوت مینماید. چنین سیاستی تا آنجا که سیاستی وابسته به قدرتهای بیرونی است، نیازی به ملّت ندارد. منطقۀ ما مملو از چنین دولتهایی است؛ دولتهایی که هرچه کمتر به ارادۀ مردان و زنانشان احتیاج دارند. عاجلترین نیاز چنین دولتهایی، سرکوبِ هرگونه ارادهایست که میتواند تغذیۀ این دولتها از تعادلهای برونگرای جغرافیای کشورهایشان را تحتالشعاع قرار دهد و برای بودن، الگویی غیر از وابستگی ارائه کند. این سرکوب تا جزئیات زندگی فردی شهروندان پیگیری میشود. هیچکس حق ندارد آنقدر خودش باشد که الگوی شهروندِ مصرفکننده را که در تناسب با تعادلهای برونزای جغرافیایی این دولتها شکل یافته است، بر هم بزند؛ یا احیاناً توانایی تولید جامعهای حولِ خودش را به وجود بیاورد. ظهور جامعه و رهبران اجتماعی، خطرناکترین چیزی است که چنین دولتهایی میتوانند تجربه کنند. همۀ این دولتها معمولاً نقابی از اصالتها و هویتهای فرهنگی یا حتی استقلال و مقاومت بر چهره دارند. این نقاب نمیگذارد شهروندان فقدانِ ارادۀ خود را احساس کنند.
چهارم. خطر بُردارهای تعادل
هر اندازه اقتصاد سیاسی این کشورها بیاراده، وابسته و برونزاست، لوایی از فرهنگ، این سستی را میپوشاند و هرچه این سستی شدیدتر باشد، آن لوای فرهنگی باید پرزرقوبرقتر و پرسروصداتر در میدان حاضر شود. در مورد ایران چنین خطری میتواند پیچیدهتر باشد. دشمنان ما ممکن است ما را در تعادلهایی قرار دهند که حاوی توازنهای نظامی یا حتی تبادل دائمی و متعادل آتش در برخی جبههها هم بشود.
این همه نشان میدهد که ما چهبسا در یک نقطۀ عطف تاریخی واقع شده باشیم. بهطوریکه باید هشیاری خود را در نسبت با خطرِ مشروعیتیافتنِ حذف جامعه از سیاست، به حداکثر ممکن برسانیم؛ زیرا جغرافیای بینالمللی و منطقهای آمادۀ تغییرات بزرگی است و اغلبِ قدرتهای بزرگ جهان بهسمت ایجاد تعادلهای طولانیمدت در منطقۀ غرب آسیا پیش میروند. خونبهای چنین تعادلی، ازمیانبرداشتن ارادۀ ملّتهایی است که در این منطقه، رو به سوی استقلال داشتهاند و تلاطمهای نیرومندی را در برابر نظمهای برونزای منطقه ایجاد کردهاند.
طرحهای شرقی و غربی ورای همۀ تضادها و تعارضهایش، چهبسا در منطقه ما در مورد تولیدِ صلحی سرکوبگر بتوانند همگرا شوند. نمونۀ این همگرایی را میتوان در استقبال از پایاندادن به منازعه مسلمانان با اسرائیل از طریق راهکار دو دولتی در فلسطین به تماشا نشست. رژیمهای مختلف منطقه نیز که اغلب دوام خود را مدیون قرارگرفتن در چارچوب تعادل میان قدرتهای بزرگ بودهاند، اکنون آمادهاند میان دو منزل شرق و غرب مسکن گزینند و حتی به همگرایی سیاستهای آنها در منطقۀ غرب آسیا مدد رسانند. بغرنجترین موردی که از چنین چارچوبهایی بیرون میافتد، ملّت ایران است. لذا تقریباً تمام طرحهای سیاسی در منطقۀ ما، به طرحهایی در سیاست داخلی ایران که ارادۀ ملی را پس بزند، امتیاز میدهند.
پنجم. تحلیلی از آرایش انتخابات پیش رو
اگر چنین مختصات خطیری را در آرایش نامزدهایی که در صحنهٔ انتخابات حاضر شدهاند، اعمال کنیم، درمییابیم که همگی بهنحوی از «زندگی» و «معیشت» و «کارآمدی» و «اقتصاد» سخن میگویند که گویا اینها همه اموری ازپیشمشخص و قابلدسترساند که با رجوع به نظرات کارشناسی و با یک مدیریت مقتدر و کارآمد، بهسادگی میتوان آنها را حاصل کرد. لازمه این گفتار، که در آن، اقتصاد و معیشت و زندگی مردم، فاقد انعکاسی از ارادۀ ملی است، تندادن به تعادلی است که در آن، کشورها نمیتوانند واجد یک نیروی درونزای ملی و طرحی از استقلال باشند. آنچنانکه کشورهای بیشماری در اروپا، شرق آسیا و منطقۀ ما توانستهاند منافعی در قبال عدم استقلال و انفعال نسبت به تعادل موجود، برده باشند. اما چهبسا موقعیت جغرافیایی و تاریخی ایران، حتی اجازه نمیدهد کشور ما بتواند با تکیه به این گفتار، امنیت و رفاه چندانی بهدست آورد. ایران بهسادگی نمیتواند از منافع تعادلی بهرهمند شود که از اساس، با موجودیت کشور یکپارچه و پهناوری در این مختصات جغرافیایی در تعارض است. در این صورت، توفیق در هر طرح کارشناسی، تنها در صورتی به دست میآید که بتواند حامل نیروی سیاسی ملت ایران در جهت استقلال آن باشد.
اما در میان نامزدهای اصلی جبهه انقلاب و مقاومت، آن تصویری از محمدباقر قالیباف که اطرافیان او تلاش دارند برای جلب رأی، از او بسازند و چهبسا او خود به استقبال آن برود، یک مدیر مقتدر کارآمد است که میتواند هر برنامه و طرحی را مستقل از هر جهت سیاسی به انجام رساند. در چنین مدیریتی، دیگر ضرورتی برای مشارکت سیاسی مردم در اداره کشور وجود نخواهد داشت و مردم در یک انفعال یا فعالیت غیرضرور، تنها از مواهب و خدمات دستگاه اداره کشور بهره میبرند.
ششم. تصویری از اراده و مقاومت ملت
آن نامزد حاضر در صحنه که تصویری از اراده و مقاومت ملت ایران را بازنمایی میکند، یعنی سعید جلیلی بهواسطۀ نیروهایی که پیرامون او مجتمع شدهاند، بیشترین استعداد را برای غلبه بر صحنه دارد. این غلبه بر صحنه قبل از آنکه غلبه بر رقبا برای پیروزی در انتخابات باشد، توان هدایت ارادههایی است که به صرافتِ طبع اطراف وی جمع شدهاند و تصویری از برپاداشت ارادهٔ ملت ایران را در سر میپرورانند. از این جهت، شکست سعید جلیلی چه در شکل انصراف از انتخابات یا شکست از رقبا یا شکستی ثانویه در ادارهٔ امور پس از پیروزی میتواند به اضمحلال و ناامیدیِ مستعدترین بخش جامعه برای برپاداشت ارادۀ ملت ایران منجر شود. شکست در این موقعیت، آرایش اجتماعی ایران را تغییر خواهد داد و چهبسا آن را مستعد ورود به طرحهای تعادلگرایانۀ قدرتهای بزرگ نماید.
هفتم. ضرورت عاجل سازماندهی سیاسی
چگونه باید جامعه را از چنین خطری حراست کرد؟ آیا این جامعۀ ارادهمند که میتواند هستۀ رقمزدن آیندۀ ایران باشد، توان آن را دارد که خود را همچون نقطه اتکای دولت جمهوری اسلامی سازماندهی نماید؟ آیا امکان تشکیل هستهای ارادهمند که تکلیف خویش را ضمن تلاش برای پیروزی در انتخابات، حفاظت از امر سیاسی در جامعۀ ایران بداند، وجود دارد؟
هستۀ چنین تشکیلاتی را باید شخصیتهایی بسازند که دارای دیدگاه علمیِ منسجم و مستحکمی دربارۀ رابطۀ جامعه و سیاست بوده و شجاعت حضور در صحنههای سیاسی به نفع چنین رابطهای را داشته باشند. ما از این افراد و نیز عموم کسانی که نمیخواهند امتیاز سیاسی ملّت ایران با رؤیاهای دروغین تعادلهای مرفه، معامله شود، دعوت میکنیم ضمن حمایت از دکتر سعید جلیلی، نسبت به ایجاد آن هستۀ تشکیلاتی که ایستادگی در برابر اضمحلال سیاسی جامعه را در دستور کار خود قرار میدهد، اهتمام ورزند.
امضاکنندگان بیانیه:
حجتالاسلام والمسلمین سیدعلی موسوی - مدیر پژوهشکده باقرالعلوم علیهالسلام
علیرضا کمیلی - دبیرکل اتحادیۀ بینالمللی امت واحده
حسین کمیلی - فعال سیاسی و فرهنگی
حمید عظیمی - پژوهشگر اندیشکده مرصاد
دکتر محمدجواد حاجیاحمدی - عضو هیئتعلمی دانشگاه علم و صنعت ایران
دکتر رقیه فاضل - پژوهشگر تعلیم و تربیت
دکتر سعید شعرباف تبریزی - شهردار سابق کرمان
دکتر رضا تنهایی مقدم - اقتصاددان
دکتر محمد نیازی - پژوهشگر تاریخ معاصر
دکتر اباصالح تقیزاده طبری - دبیر شورای علمی موسسه علم و سیاست اشراق
دکتر محمدحسن نیلی - دبیر شورای بررسی متون و کتب علوم انسانی
دکتر علیرضا بلیغ - عضو پژوهشکده هنر و اندیشه اسلامی
دکتر سیدعلی متولی امامی - عضو شورای علمی موسسه علم و سیاست اشراق
دکتر محسن ردادی - عضو هیئتعلمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
سیدباقر نبوی ثالث - مدیرمسئول سایت سیمافکر
علیرضا شفاه - عضو شورای علمی موسسه علم و سیاست اشراق
دکتر محمدعلی روزبهانی - عضو هیئتعلمی و معاون فرهنگی دانشگاه هنر ایران
دکتر حامد دهقانی فیروزآبادی - سردبیر سایت خبری-تحلیلی سیاق
امین حیدرلو - فعال دانشجویی
مجتبی کاوه - معلم
محمدحسین تسخیری - سردبیر مجله نقدنامه علوم انسانی
محمدرضا هدایتی - پژوهشگر موسسه علم و سیاست اشراق
امیرحسین صنایعی - پژوهشگر فلسفه علم
ابراهیم دهنوی - پژوهشگر حقوق عمومی
صادق آقاجری - دبیر سیاسی سابق دفتر تحکیم وحدت
امین وجدانی - طلبه درس خارج و دانشجوی دکتری مدیریت دولتی
جواد شکری - طلبه حوزه علمیه و فعال فرهنگی
شایان کریمی - معلم
محمدجواد صراطی - طلبه حوزه علمیه و کارشناس ارشد حقوق عمومی
علیرضا سمیعی - نویسنده، شاعر و پژوهشگر ادبیات و فلسفه
رضا محمدی - پژوهشگر فلسفه و سردبیر فصلنامه تخصصی حکمرانی مردمی امت
مهدی براتی - پژوهشگر حقوق و سیاست، کارشناس ارشد حقوق عمومی
عبدالله اسدی - پژوهشگر حکمرانی
محمد فیضی - پژوهشگر ارتباطات و سیاستگذاری
زهرا ظرفچی شیرازی - پژوهشگر سیاستگذاری فرهنگی
محمدحسین ابراهیمیمود - معلم
سبحان جدیدساز - پژوهشگر مطالعات سازمان
امیرحسین صادقی - دبیر سابق تشکل دانشجویی آرمان دانشگاه صنعتی اصفهان
جواد زمانینسب - مسئول اسبق بسیج دانشجویی دانشگاه علوم قضایی
علیرضا مجیری - دبیر سابق جامعه اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی اصفهان
ضحی قائمی - مسئول خواهران سابق بسیج دانشگاه امیرکبیر
سجاد خدایی - فعال دانشجویی
علی حمصی - فعال حوزه پیشرفت منطقهای
مهدی حقدوست - عضو شورای مرکزی بسیج دانشجویی دانشگاه علامه طباطبایی
محمدمهدی دستی - فعال دانشجوی
محمدحسین بهشتی - معاون بینالمللی بسیج دانشگاه شریف
امیرمحمد ذاکری - پژوهشگر علم
محمد محمدی نیا - عضو هیأت علمی گروه غربشناسی در پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه
محمد اسکندری - دبیر اسبق جنبش عدالتخواه دانشجویی، پژوهشگر حوزه سیاستگذاری منابع آب