اطلاعیه !
فرم عضویت در باشگاه مخاطبان





اجماع تهی
چگونه یک توافق موجد قدرت سیاسی خواهد بود؟


۲۰ فروردین ۱۴۰۴   133  2  0 سرمقاله
آیا وفاقی که امروز دولت در پیِ آن است، توانسته مؤلفه تازه‌ای را بر قدرت سیاسی کشور بیفزاید؟ آیا توانسته عزم ایران را برای مواجهه با تهدیدات پیشِ رو و پیگیری اهداف اساسی‌اش جزم کرده و به نمایش بگذارد؟ آیا توانسته کشور را در اتخاذ تصمیمات قاطع و هوشمندانه، که اکنون در اوج تهدیدات دشمنانش بیش از همیشه نیازمند آن است، یاری رساند؟

با گذشت هفت ماهِ پرکشاکش از ریاستِ مسعود پزشکیان بر دولت چهاردهم، امروز به نظر می‌رسد دولت وفاق همگرایی بیشتری با سیاست‌های شناخته‌شده و اصولی جمهوری اسلامی پیدا کرده است. این همگرایی بیش از همه خود را در تغییر آرایش کابینه و برکناری دو عضو کلیدی آن نشان می‌دهد. همتی، وزیر اقتصاد و ظریف، معاون راهبردی رئیس‌جمهور، دو چهره کلیدی، اما پرحاشیه بودند که تا پیش از این، دولت هزینۀ بالایی برای حضورشان در کابینه پرداخت کرده بود. هزینۀ بالایی که البته با رأی حداکثریِ مجلس، برای دولت چندان سنگین نبود. اما حالا این تغییرات می‌تواند بیانگر این باشد که در شرایط پیش‌آمدۀ اقتصادی و تهدیدات خارجی، دولت دیگر توان پرداخت چنین هزینه‌ای را ندارد و ترجیح می‌دهد با افزودن بر دامنه وفاق، با احتیاط بیشتری گام بردارد؛ مجلس نیز نشان داد که پس از هفت ماه همراهی حداکثری با دولت، دیگر نمی‌تواند هزینه این همراهی را بپردازد.

اما از پسِ این تغییر آرایش و همگرایی پیش‌آمده، بسیاری از نیروهای سیاسیِ مستقلِ متعهد به انقلاب اسلامی، به‌خصوص در مجلس، این اقدام را موفقیتی راهبردی قلمداد می‌کنند؛ چراکه به نظر می‌رسد این همگرایی و وفاقِ ارکان حاکمیت و نیروهای سیاسی می‌تواند در عین اینکه بحران دوپارگی در حاکمیت را فروبنشاند، توانایی ایران در برابر تهدیدات را نیز بالا ببرد؛ به‌خصوص در این روزهای سرنوشت‌ساز که ایران در یک رویارویی مستقیم با آمریکا و هم‌پیمانان منطقه‌ای آن قرار دارد. این همان چیزی است که دولت وفاق از همان دوره انتخابات نوید آن را می‌داد: وفاق و همگرایی حداکثری برای اداره کشور و دفع تهدیدات. و حالا با افزایش دامنه همگرایی، جریان وفاق می‌تواند مسیر خود را هموارتر بپیماند.

اما آیا واقعاً همگراییِ جریان‌های سیاسی، برای حفظ و ارتقاء قدرت کشور کافی است؟ آیا نبود اختلاف بین نیروهای سیاسی می‌تواند جلوی تهدیدات کنونی کشور را بگیرد؟به‌نظر می‌رسد آنچه امروز به‌عنوان گفتمان وفاق شناخته می‌شود، بیش از آنکه طرحی سیاسی برای اداره کشور باشد، یک توافق انتزاعی است که اگرچه می‌تواند مصرف رسانه‌ای داشته باشد و بخشی از افکار عمومی را به خود جلب نماید، اما هیچ محتوا و جهتی در واقعیت ندارد. وفاقی است بر سر «وفاق» و نه هیچ چیز دیگر! چنان‌که اکنون می‌توان پرسید آیا وفاقی که امروز دولت در پیِ آن است، توانسته مؤلفه تازه‌ای را بر قدرت سیاسی کشور بیفزاید؟ آیا توانسته عزم ایران را برای مواجهه با تهدیدات پیشِ رو و پیگیری اهداف اساسی‌اش جزم کرده و به نمایش بگذارد؟ آیا توانسته کشور را در اتخاذ تصمیمات قاطع و هوشمندانه، که اکنون در اوج تهدیدات دشمنانش بیش از همیشه نیازمند آن است، یاری رساند؟

وفاق آن‌هنگام می‌تواند کشور را در برابر تهدیدات مقاوم کند که وفاق بر سرِ گفتاری پیشرو و نیرومند در جهت افزایش قدرت سیاسی کشور باشد. در فقدان چنین گفتاری، وفاق توافقی است انتزاعی برای تعدیل مواضع و کنارگذاشتنِ همه گفتارهای سیاسی، به‌بهانۀ پرهیز و جلوگیری از اختلاف‌نظر و کشمکش. و چه‌بسا با تعدیل نیروهای سیاسی به نام وفاق، نیروهای موجود در صحنه را نیز تحلیل می‌برد.

بر این اساس، آنچه ما امروز به آن نیازمندیم، وفاقی انضمامی است؛ وفاقی که در صحنه واقعی سیاست منشأ اثر بوده و مولد حرکتی تازه و اساسی در کشور باشد؛ وفاقی که قدرت سیاسی تولید کند و موقعیت سیاسی ایران را در جهان ارتقا دهد؛ دوستانش را امیداور کند و هشداری برای دشمنانش باشد.

وفاق تنها در صورتی می‌تواند منجر به افزایش قدرت و دفع تهدیدات شود که بتواند به‌واقع جمعیتی اراده‌مند و مستقل را برای یک حرکت سیاسیِ هوشمندانه متشکل کند. بر این اساس، آنچه امروز می‌تواند در کشور محور وفاقی انضمامی قرار گیرد، جلب پشتیبانی و ائتلاف با نیروهای توانمند و مستقلِ مردمی برای حرکتی معین در جهت تولید قدرت سیاسی است. این پشتیبانی تنها در صورتی جلب می‌شود که دولت خود جهتی را دنبال کند و برای آن، اراده‌ای از خود نشان دهد و به سمت آن حرکت کند. بدون این ائتلاف و بدون شکل‌دادن به جمعیت‌های تازه سیاسی در میان مردم، و نه صرفاً در سطح محدودی از نخبگان سیاسی، طرح وفاق فرصت ما را بیش از پیش می‌سوزاند و توان ما برای تصمیم‌گیری در برابر تهدیدات و حوادث پیشِ رو را تقلیل می‌دهد.

وفاق قدرت سیاسی تهدیدات خارجی
دیدگاهتان را بنویسید
نام

ایمیل

متن پیام ارسـال دیدگـاه
نشست
نهضت بیداری
گزارشی از نشست موسسه اشراق بعد از اعلام شهادت سید حسن نصرالله - 9 مهرماه 1403
اگر انسان این مسئله را با قلبش جذب کند که این تکلیف من است که در این جنگ مشارکت کنم و بجنگم، بعدش ممکن است یک راهی باز شود. قبل از هر چیزی باید یک اتفاق روحی در انسان رخ دهد. ما باید خودمان را عمیقاً آماده این اتفاق روحی کنیم. یعنی عمیقاً آماده‌ی این تطور روحی شویم که از یک موجود اجتماعی به موجودی که قصد جنگیدن دارد، تبدیل شویم. در این صورت ممکن است راهی باز شود، راهی که در حال حاضر با محاسبات عقلانی از میدان قفل است؛ یعنی تحلیل انضمامی سیاسی از وضعیت این جنگ، از جغرافیایش، از سازمان رزمش به ما می‌گوید که راهی برای پذیرش مشارکت اجتماعی وجود ندارد. ولی اگر قرار باشد راهی باز شود مقدمه‌ی آن این است که نیروهایی دقیقاً در درون ایران، بی‌هیچ تردیدی، این را از صمیم قلب بپذیرند که ما در حال حاضر، تکلیفی جز جنگیدن نداریم و این امتحان نسل ماست.


دیدگاه
در محاصرۀ ناملت‌ها
فلسطین، مسئله‌ای مربوط به سیاست داخلی است
اباصالح تقی‌زاده طبری   
دولتی که ملی باشد در پی جغرافیای مستقل خود می‌رود و چگونه می‌تواند با اسرائیل که موجودیتی مجعول و وابسته است و همچون ویروسی به اینجا و آنجا سرایت می‌کند، بسازد؟ اگر اسرائیل رسمیت یابد، هیچ دولت ملی در منطقۀ ما نمی‌تواند مطمئن به رسمیت خود باشد. به همین جهت است که مسئلۀ فلسطین، لااقل در منطقۀ سرنوشت‌ساز غرب آسیا، مسئله‌ای مربوط به سیاست خارجی کشورها نیست؛ هر موضعی در قبال اسرائیل مستقیما مربوط به موضع کشورها دربارۀ مردم خویش است.


سرمقاله
مشارکت ناامید
بدون تشکل‌یابی نیروهای مولد، نیروی انقلابیِ وفاداران جمهوری اسلامی به مصرف می‌رسد
محمدرضا هدایتی    سیدعلی کشفی   
فقدان گفتارهای سیاسی مؤثر و قدرتمند و کادر رهبری قابل‌اعتماد در این شرایط، می‌تواند سرنوشت متفاوتی برای این نیروها رقم بزند؛ سرنوشتی که یا نیروی ایجادشده را سرخورده‌تر می‌کند و فرومی‌نشاند یا آن را در جهاتی مغایر با منافع و قدرت ملی ایران به مصرف رساند. در این میان، شکل‌گیری تشکلی از نیروهای سیاسیِ مولّد که بتواند واجد گفتاری قدرتمند و امیدآفرین و کادر رهبری منسجم باشد، ضروری به نظر می‌رسد.


سرمقاله
جغرافیای ضعیف
سیاست همسایگی نمی‌تواند صرفا پیگیری منافع باشد
علیرضا شفاه   
چین قطعا باید در اولویت بالای همکاری‌های اقتصادی ایران قرار بگیرد اما نمی‌‌تواند سیاست همسایگی دولت آقای رئیسی را تضمین کند. چین کشوری آرام است و اقتصادی جهانی دارد. اقتضای سیاست خارجی چین این است که از جنگ‌های نیابتی ایران و عربستان جلوگیری کند اما اگر بنا باشد ثبات اقتصادی جامعۀ ایران منجر به قدرت‌نمایی‌ها و تنش‌های تازه‌ای در منطقه شود، قطعا چین ضامن فعالیت‌های اقتصادی‌ای نمی‌شود که به چنان نتیجه‌ای منجر شود. در ذیل همین محاسبه است که چین ذیل مزایایی که به این منطقه می‌بخشد مراقبت می‌کند که روی زمین لغزنده و پرفتنۀ آن پیراهن‌آلوده نشود. آیا ما می‌توانیم خودمان را به‌عنوان برندۀ مطلق منطقه معرفی کنیم و همۀ امنیت آن را تضمین نماییم؟





موسسه علم و سیاست اشراق
شماره تماس : 77136607-021


عضویت در باشگاه مخاطبین

اینکه چیزها از نام و تصویر خود سوا می‌افتند، زندگی را پر از هیاهو کرده است و این هیاهو با این عهد مدرسه که «هر چیزی خودش است» و خیانت نمی‌ورزد، نمی‌خواند. مدرسه آرام است و این آرامش بخشی از عهد و ادعای مدرسه است. هیاهو در مدرسه به معنای ناتوانی مدرسه در نامگذاری چیزها است؛ به این معناست که چیزها می‌خواهند از آنچه هستند فرا بروند. آنجا که می‌توان دانست از هر چیز چه انتظاری می‌توان داشت، دعوا و هیاهویی نیست، نظم حاکم است و هر چیز بر جای خویش است. اما اگر هرچیز حقیقتاً بر جای خود بود و از آنچه هست تخطی نداشت، دیگر چه نیازی به مدرسه بود؟ اگر خیانتی ممکن نبود مدرسه می‌خواست چه چیزی را بر عهده بگیرد. اگر حقیقت نامی دارد، از آن روست که امکان ناراستی در جهان هست. نام چنانکه گفتیم خود عهد است و عهد نگه داشت است و نگه داشت آنجا معنا دارد که چیزها از جای خود خارج شوند.

(تمام حقوق متعلق به موسسه علم و سیاست اشراق است)