اطلاعیه !
فرم عضویت در باشگاه مخاطبان





مردم معلق
درباره معنای مشترک اعتراضات آبان 98 و اعتراضات اصفهان و اعتراضات پس از آن


۱۵ دی ۱۴۰۰   3147  9  0 سرمقاله
ما شخصیت سیاسی نمی‌خواهیم، صرفاً مدیرانی پرکار و خدوم می‌خواهیم. مردمی می‌خواهیم که بیش از آنکه شریک سیاست و در گیر و دار ساخت معنای سیاسی زندگی خود باشند، شایستۀ حمایت اند. سیاست که به اینجا رسید جهت غایی‌اش را پشت درهای بسته و توسط بازیگران حرفه‌ای و پنهان به دست می‌آورد و سویۀ عمومی‌اش را در قالب برنامه هایی عمدتاً تخصصی و البته گاهی همه‌فهم دنبال می‌کند. دیگر جایی برای گفت‌وگوهای سیاسی و مناقشه بر سر تصویر کلی کشور نمی‌ماند و سیاستمدار، مدیری خواهد بود که مهمترین کارش نگه داشتنِ مردم در سطح مسائل روزمره است

مردم اصفهان جمعه ۲۸ آبان ماه ۱۴۰۰ در بستر خشک زاینده‌رود تجمع اعتراضی نسبتاً گسترده‌ای تشکیل دادند. مطالبه آنها تامین آب مورد نیاز کشاورزان و پایان یافتن خشکی طولانی زاینده‌رود بود. این تجمع اعتراضی هرچند آرام شروع شد اما معلوم نشد به چه دلیلی با خشونت و زد و خورد پایان یافت. البته همه می‌دانند که هم در اصفهان و هم در استان‌های دیگر، ظرفیت شروع دوباره اعتراضات هست و اگر تا امروز هنوز شروع نشده به دلیل کنترل نیروهای امنیتی بوده است.

مسئولان اتفاقاً برخلاف گذشته از اعتراضات اصفهان استقبال کردند و جدا از پوشش مستمر تلویزیونی آن، کوشش کردند تا نشان دهند که پیام اعتراض مردم را شنیده‌اند و تمام تلاش‌شان را خواهند کرد تا با تشکیل کارگروه‌ها و پیشنهاد برنامه‌هایی به سرعت مشکل کم‌آبی را مرتفع کنند. اما چیزی در انعکاس خبرها و واکنش‌ها به این اعتراضات از قلم افتاد، و البته عمداً از قلم افتاد و مورد سوال قرار نگرفت؛ مگر کم‌آبی امروز در ایران شروع شده و مگر مشکل همه این سال‌ها نبوده، پس چرا امروز و الان به این شکل وخیم و غیرقابل تحمل تبدیل به اعتراضاتی فراگیر شده است؟ چرا باید اعتراضی دربارۀ آب تا این حد استعداد سیاسی داشته باشد و شکل و شمایلش و حتی پیامدها و تفسیر عمومی‌اش نه در حوزه جغرافیای زیستی و خط‌مشی‌های درست یا غلط دربارۀ منابع طبیعی، که در حوزۀ مسائل حاد سیاسی و امنیتی قرار گیرد؟ چرا همه از مسئولان تا معترضان در جریان اعتراضات چیزی را در نهاد خود پنهان نگه می‌دارند و البته در کوتاه‌ترین زمان برملایش می‌کنند؟ معترضان نمی‌توانند مطالبه را بر موضوع کم‌آبی نگه دارند و به سرعت بهانه اولیه اعتراض را گم می‌کنند؛ مسئولان هم در عین آنکه تمام تلاش خود را می‌کنند تا مسئله اعتراضات را به مسائل فنی برگردانند نهایتاً نمی‌توانند ادامه یافتن تجمعات را تحمل کنند و می‌دانند با هر شیوه‌ای که شده باید به سرعت به اعتراضات خاتمه دهند.

اعتراضات آرام اصفهان همانقدر از مسئله کم‌آبی دور بود که اعتراضات خشن آبان ۹۸ از مسئله گرانی بنزین. این ناگفته را هم مردم معترض اصفهان می‌فهمیدند، هم مردم معترض آبان ۹۸ و هم مسئولان نگران از هر دو جناح سیاسی در این دو برهه زمانی. چه کسی امروز به یاد می‌آورد، و اساساً اهمیتی دارد که به یاد آورد، که غائله آبان ۹۸ بر سر گرانی بنزین بود؟ اعتراضی خشونت‌بار که به هیچ سوی مشخص و معلوم سیاست فشاری وارد نمی‌کرد بلکه تنها یورشی بود علیه تمام سیاست. هرچند از گرانی بنزین شروع شد به سرعت به نهایت خشونت رسید و مطالبه اولیه‌اش را در خود بلعید؛ حتی اگر آن زمان مسئولان تصمیم می‌گرفتند که قیمت بنزین را برگردانند بسیار بعید بود که اعتراضات پایان می‌یافت. شکل متفاوت اعتراض در مقایسه با اعتراضات ۸۸ و ۷۸ به خوبی نشان می‌داد که ما با اعتراضی سیاسی مواجه نیستیم که به نفع جناح یا طرفی در سیاست باشد: تخریب گسترده همه چیز و شعار علیه همه طرف‌های سیاسی، بدون اینکه چیز معینی بخواهد و حتی تصویری از یورش خود داشته باشد. از این جهت اتفاقات آبان ۹۸ را به سادگی نمی‌توان مسبوق به سابقه دانست. 

اما برای آنکه به ماهیت این اعتراضات پی ببریم باید کمی عقب‌تر برویم و ۱۰ سال قبل از حوادث آبان ۹۸ را به یاد آوریم. اتفاقات سال ۸۸ هرچند مهم بود اما درکی که نظام سیاسی پس از آن از شیوه اداره کشور به دست آورد بسیار مهم‌تر بود: فروکاست به ظاهر خیرخواهانه سیاست به برنامه‌های اصلاح و بهبود اوضاع کشور. ادعا این بود که وقتی فضای کشور به ایده‌های سیاسی سپرده می‌شود و از مسائل و مشکلات ریز و درشت غفلت می‌شود، ما به جای حل مشکلات گوناگون گرفتار بحران‌ها و تنش‌های سیاسی می‌شویم؛ حوزه عمومی کشور به جای اینکه محل بحث و بررسی مشکلات و ارائه برنامه برای حل آنها باشد، همچون آنچه در 76، 84 و 88 رخ داد، به گفتگوهای پردامنۀ سیاسی تبدیل می‌شود. بر همین سیاق انتخابات باید محل رقابت برنامه‌های کارشناسی‌شده باشد و نه شخصیت‌هایی که با ایده و تصویری سیاسی از کلیت ایران پا به صحنه گذاشته‌اند. ما شخصیت سیاسی نمی‌خواهیم، صرفاً مدیرانی پر کار و خدوم می‌خواهیم. مردمی می‌خواهیم که بیش از آنکه شریک سیاست و در گیر و دار ساخت معنای سیاسی زندگی خود باشند، شایستۀ خدمت و حمایت‌اند. سیاست که به اینجا رسید جهت غایی‌اش را پشت درهای بسته و توسط بازیگران حرفه‌ای و پنهان به دست می‌آورد و سویۀ عمومی‌اش را در قالب برنامه‌هایی عمدتاً تخصصی و البته گاهی همه‌فهم دنبال می‌کند. اینجا دیگر جایی برای گفت‌وگوهای سیاسی و مناقشه بر سر تصویر کلی کشور نمی‌ماند و سیاستمدارِ در عرصه، مدیری خواهد بود که مهمترین کارش نگه داشتنِ مردم در سطح مسائل متعدد روزمره است. اما آیا این شیوه اداره کشور می‌تواند هدف خویش را که تدبیر عادی و به دور از منازعه سیاسی است تحصیل کند؟ آیا فضای عمومی جامعه در راهبرد اصلاح و بهبود اوضاع کشور آرام خواهد شد؟ 

سیاستمداران در فرایند کار سیاسی اغلب به مکر سیاست مبتلا می‌شوند. مهمترین مکر سیاست، کشف راهی در سیاست است که از کوره راه سیاست نمی‌گذرد و مقصدش را در مسیری هموار می‌جوید. تصویری که در کوره راه با عزم و اراده و مبارزه و همراهی، به دشواری پیموده می‌شد حالا می‌تواند با منطق و برنامه و با سرعت طی شود. اما این مکر سیاست است تا انسان‌ها را به نهایی‌ترین دام خویش گرفتار کند. آنها را به شهوت زندگی آرام و امن بفریبد و سپس پراکنده کند. همان‌هایی که یکبار یکدیگر را در مبارزه و در مرز نیستی یافته بودند حالا جمع‌شان را در آنچه هوشمندی و عقلانیت سیاسی می‌نامند از دست می‌دهند. سیاستمداران و مردمان ناگفته به این نتیجه می‌رسند که زندگی کردن بسیار ساده‌تر از چیزی است که گمان می‌کردند. گویی مناقشه بر سر تصویر نهایی‌شان و آنچه می‌خواهند باشند را می‌توان به بازیگرانی حرفه‌ای در گوشه‌ای واگذار کرد و فضای جاری کشور را پر از مسائل ریز و درشت روزمره و البته انواع ماجراهای جذاب فرهنگی و هنری و اخلاقی کرد. اما آنچه نمی‌دانند این است که این زمین هموار و نزدیک پس از اولین قدم پر می‌شود از چاله‌های کوتاه و بلند. به تدریج نیروی‌شان را می‌مکد و آنها را سخت خسته و فرسوده می‌کند. مسائل ریز و درشت با راه‌حل‌های به ظاهر روشن، نهایتاً جان‌مان را زیر قدم‌هایمان لگدکوب می‌کند.

اعتراضات اصفهان آخرین اعتراضی نخواهد بود که از مردم معلق بیرون افتاده از سیاست خواهیم دید. هر بهانه بی‌ربط و باربطی فرصتی است برای به‌هم‌ریختن شرایطی که در آن مردم، گرفتار مرداب زندگی امروزند. شاید خود آنها هم ندانند که آنچه بی‌طاقت‌شان کرده نه مسائل مختلف و ازجمله مسائلی که هر روز آزارشان می‌دهد، که فقدان تصویری است که آنها را برای عزمی فرابخواند و مشارکت‌شان را طلب کند. امروز گفتگویی از ناحیه جناحی سیاسی وجود ندارد تا آنها را به سوی تصمیمی سخت دعوت کند. از آنها عزم و ایستادگی بخواهد، نه اینکه در شعار خدمت و حمایت تحقیرشان کند. مردمی که در گیر و دار روزمرگی چنین خموده شده باشند، این خمودگی را همچون خشمی بی‌بنیاد ظاهر خواهند کرد و نشان خواهند داد که چگونه آخرین مکر سیاست، پایان سیاست است.

مردم اعتراض سیاست
دیدگاهتان را بنویسید
نام

ایمیل

متن پیام ارسـال دیدگـاه
دیدگاه
در محاصرۀ ناملت‌ها
فلسطین، مسئله‌ای مربوط به سیاست داخلی است
اباصالح تقی‌زاده طبری   
دولتی که ملی باشد در پی جغرافیای مستقل خود می‌رود و چگونه می‌تواند با اسرائیل که موجودیتی مجعول و وابسته است و همچون ویروسی به اینجا و آنجا سرایت می‌کند، بسازد؟ اگر اسرائیل رسمیت یابد، هیچ دولت ملی در منطقۀ ما نمی‌تواند مطمئن به رسمیت خود باشد. به همین جهت است که مسئلۀ فلسطین، لااقل در منطقۀ سرنوشت‌ساز غرب آسیا، مسئله‌ای مربوط به سیاست خارجی کشورها نیست؛ هر موضعی در قبال اسرائیل مستقیما مربوط به موضع کشورها دربارۀ مردم خویش است.


سرمقاله
مشارکت ناامید
بدون تشکل‌یابی نیروهای مولد، نیروی انقلابیِ وفاداران جمهوری اسلامی به مصرف می‌رسد
محمدرضا هدایتی    سیدعلی کشفی   
فقدان گفتارهای سیاسی مؤثر و قدرتمند و کادر رهبری قابل‌اعتماد در این شرایط، می‌تواند سرنوشت متفاوتی برای این نیروها رقم بزند؛ سرنوشتی که یا نیروی ایجادشده را سرخورده‌تر می‌کند و فرومی‌نشاند یا آن را در جهاتی مغایر با منافع و قدرت ملی ایران به مصرف رساند. در این میان، شکل‌گیری تشکلی از نیروهای سیاسیِ مولّد که بتواند واجد گفتاری قدرتمند و امیدآفرین و کادر رهبری منسجم باشد، ضروری به نظر می‌رسد.


سرمقاله
جغرافیای ضعیف
سیاست همسایگی نمی‌تواند صرفا پیگیری منافع باشد
علیرضا شفاه   
چین قطعا باید در اولویت بالای همکاری‌های اقتصادی ایران قرار بگیرد اما نمی‌‌تواند سیاست همسایگی دولت آقای رئیسی را تضمین کند. چین کشوری آرام است و اقتصادی جهانی دارد. اقتضای سیاست خارجی چین این است که از جنگ‌های نیابتی ایران و عربستان جلوگیری کند اما اگر بنا باشد ثبات اقتصادی جامعۀ ایران منجر به قدرت‌نمایی‌ها و تنش‌های تازه‌ای در منطقه شود، قطعا چین ضامن فعالیت‌های اقتصادی‌ای نمی‌شود که به چنان نتیجه‌ای منجر شود. در ذیل همین محاسبه است که چین ذیل مزایایی که به این منطقه می‌بخشد مراقبت می‌کند که روی زمین لغزنده و پرفتنۀ آن پیراهن‌آلوده نشود. آیا ما می‌توانیم خودمان را به‌عنوان برندۀ مطلق منطقه معرفی کنیم و همۀ امنیت آن را تضمین نماییم؟





موسسه علم و سیاست اشراق
شماره تماس : 77136607-021


عضویت در باشگاه مخاطبین

اینکه چیزها از نام و تصویر خود سوا می‌افتند، زندگی را پر از هیاهو کرده است و این هیاهو با این عهد مدرسه که «هر چیزی خودش است» و خیانت نمی‌ورزد، نمی‌خواند. مدرسه آرام است و این آرامش بخشی از عهد و ادعای مدرسه است. هیاهو در مدرسه به معنای ناتوانی مدرسه در نامگذاری چیزها است؛ به این معناست که چیزها می‌خواهند از آنچه هستند فرا بروند. آنجا که می‌توان دانست از هر چیز چه انتظاری می‌توان داشت، دعوا و هیاهویی نیست، نظم حاکم است و هر چیز بر جای خویش است. اما اگر هرچیز حقیقتاً بر جای خود بود و از آنچه هست تخطی نداشت، دیگر چه نیازی به مدرسه بود؟ اگر خیانتی ممکن نبود مدرسه می‌خواست چه چیزی را بر عهده بگیرد. اگر حقیقت نامی دارد، از آن روست که امکان ناراستی در جهان هست. نام چنانکه گفتیم خود عهد است و عهد نگه داشت است و نگه داشت آنجا معنا دارد که چیزها از جای خود خارج شوند.

(تمام حقوق متعلق به موسسه علم و سیاست اشراق است)