اطلاعیه !
فرم عضویت در باشگاه مخاطبان





بهره‌ای از نام ایران را نگه داریم
ما و حادثه غزه


۱۷ بهمن ۱۴۰۳   26  0  0 سرمقاله
حادثه همه را تا به سرحد مرگ می‌کشاند و از آن سو همه را در تدارک دوباره نام خود حیران می‌کند؛ ما که بودیم و چه می‌کردیم و اینک که هستیم و کجاییم و چه باید کنیم. حادثه غزه همه آنها را که در این جهان و منطقه کاری داشتند دوباره بر سر این پرسش‌ها نشاند. امروز اگر فردای حادثه غزه باشد، روز بسیار پر مکر و فریبی است؛ چراکه شبیه روزها و شب‌های دیگر است و همین ما را بر آن داشته که مانند همیشه باشیم و عمل کنیم؛ اما اینگونه نیست.

۱. حادثه غزه رخ داده است. این خبری است که باید شنیده شود و البته آن کس که نمی‌شنود یا نمی‌خواهد بشنود، به یکسان یا بیشتر در مسیر امواج سهمگین طوفان آن خواهد بود. مهم نیست چه تفسیری از آغاز و انجام یا ابعاد و پیامدهای آن داشته باشیم؛ این حادثه‌ای است که رخ داده است و همواره خود را حتی فراتر از اراده آنانی که آغازش کردند قرار می‌دهد. از این‌رو می‌توان حادثه‌اش خواند، همانطور که به درستی طوفان نامیده شد. آری خبر این است که حادثه‌ای در نزدیکی ما رخ داده است‌. حادثه دیواره زمان و مکان را می‌شکند و روحی جدید پدید می‌آورد. روحی جدید که هم ارواح دوستانش را که اینک وفادارانند بازآفریده است و هم ارواح دشمنانش را. حادثه همه را تا به سرحد مرگ می‌کشاند و از آن سو همه را در تدارک دوباره نام خود حیران می‌کند؛ ما که بودیم و چه می‌کردیم و اینک که هستیم و کجاییم و چه باید کنیم. حادثه غزه همه آنها را که در این جهان و منطقه کاری داشتند دوباره بر سر این پرسش‌ها نشاند. امروز اگر فردای حادثه غزه باشد، روز بسیار پر مکر و فریبی است؛ چراکه شبیه روزها و شب‌های دیگر است و همین ما را بر آن داشته که مانند همیشه باشیم و عمل کنیم؛ اما اینگونه نیست. امواج طوفان در حرکت افتاده است و دیر یا زود می‌رسد. نمی‌دانیم هم از کجا. آن حادثه، عناصر آشنای میدان حرکت ما را به‌هم ریخته و همه را از جغرافیا گرفته تا روابط و مناسبات، آبستن موالیدی نابهنگام کرده است. هر کس بخواهد پس از حادثه عادی بماند از زمین و زمان خود خواهد خورد. هربار تدبیری می‌کند که از این ضربات در امان بماند اما باز از سویی دیگر و از جایی که گمانش نمی‌رود خواهد خورد. امواج طوفانی که در غزه بپا شد به سوی همه خواهد رفت. ضربات بعدی این طوفان فقط نصیب اسرائیل و دشمنان فلسطین نیست؛ نصیب هر کسی است که خبر طوفان را نشنود و نبیند و بخواهد سر جایش بنشیند.

۲. امروز دولت وفاق، به هر روی دولت ایران است و تمام همّ این دولت در داخل و خارج عادی‌سازی جمهوری اسلامی ایران است؛ در داخل هر گفتار سیاسی را به دلیل برهم‌زدن این وفاق منزوی می‌کند و در خارج خود را آماده قرار گرفتن در تعادل‌های منطقه‌ای و جهانی نشان می‌دهد. شاید چنین سیاستی در دوره‌های دیگری نیز در پیش گرفته شده بود اما هیچگاه تا این حد نتوانست فراگیر و موفق باشد. اما حالا ۷ اکتبر رخ داده است و دولت وفاق وقتی به سوی عادی‌سازی حرکت کرده که نمی‌توان عادی بود؛ نه زمین زیرپای ما عادی است و نه فرصت‌های اطراف ما فرصت‌های همیشگی. ما سودای سهیم‌شدن در معادلاتی را داریم که امروز بیش از هر زمان دیگری لرزان‌اند و می‌خواهیم در نظم‌هایی داخل شویم که دیگر خود را نمی‌شناسند؛ طبیعی است که صاحبان نظم پر از تردید باشند و بخواهند برای تثبیت دوباره قدرت خویش تحولی ایجاد کنند و در این التهاب بازیگران خرد و کلان به سوی نقش‌های تازه و چه بسا غیرمنتظره حرکت کنند. در مورد آمریکا که این تحول روشن است اما متاثر از آن، حتی از بازیگرانی چون ترکیه و آذربایجان و امارات نیز می‌توان انتظار رفتارهای نابهنگام داشت. این نابهنگامی البته تنها مربوط به رقیبان و دشمنان ما نیست؛ دوستان ما پس از طوفان نیز در حال یافت دوباره‌ی خویش‌اند. آنها قبلا موقعیت و نقش خود را در محور مقاومت می‌شناختند اما امروز در مسیر فکر تازه و و چه بسا پرورش نقش تازه هستند. حزب‌الله لبنان و انصارالله یمن و مقاومت عراق هر روز و هر لحظه در جولان و در جستجویند. نه دوستان ما دوستان سابق هستند، نه دشمنان ما دشمنان سابق و نه هم‌پیمانان ما همانها که پیشتر می‌شناختیم.

۳. حرکت دولت وفاق به سوی تعادل و عادی‌سازیِ موقعیت جمهوری اسلامی ایران در شرایطی که امواج حادثه غزه معادلات و مناسبات را به‌هم زده است، خطری سخت را متوجه ایران می‌کند. در هنگامه‌ی طوفان، تنها در میانه‌ی طوفان جایی و امکان تدبیری هست. هر که بیشتر در پی قرار و امن باشد سخت‌تر ضربه خواهد خورد. امروز و در این روزهای بزرگ پیروزی انقلاب اسلامی، باید گروهی از دوستداران ایران جمع شوند و آماده باشند تا با فروتنی و جدیت بهره‌‌ای از نام ایران را نگه دارند. گفتار سیاسی جمهوری اسلامی را به استقبال از حادثه تازه کنند و نشان دهند پرچم ایران در گوشه‌ای هنوز برافراشته است. آن زمان که تندبادها، سستی تعادل‌ها و وفاق‌ها را برملا کرد و جمعیت‌ها پراکنده شدند، این گوشه همه ایران خواهد بود.

حادثه غزه مناسبات جدید نام ایران
دیدگاهتان را بنویسید
نام

ایمیل

متن پیام ارسـال دیدگـاه
نشست
نهضت بیداری
گزارشی از نشست موسسه اشراق بعد از اعلام شهادت سید حسن نصرالله - 9 مهرماه 1403
اگر انسان این مسئله را با قلبش جذب کند که این تکلیف من است که در این جنگ مشارکت کنم و بجنگم، بعدش ممکن است یک راهی باز شود. قبل از هر چیزی باید یک اتفاق روحی در انسان رخ دهد. ما باید خودمان را عمیقاً آماده این اتفاق روحی کنیم. یعنی عمیقاً آماده‌ی این تطور روحی شویم که از یک موجود اجتماعی به موجودی که قصد جنگیدن دارد، تبدیل شویم. در این صورت ممکن است راهی باز شود، راهی که در حال حاضر با محاسبات عقلانی از میدان قفل است؛ یعنی تحلیل انضمامی سیاسی از وضعیت این جنگ، از جغرافیایش، از سازمان رزمش به ما می‌گوید که راهی برای پذیرش مشارکت اجتماعی وجود ندارد. ولی اگر قرار باشد راهی باز شود مقدمه‌ی آن این است که نیروهایی دقیقاً در درون ایران، بی‌هیچ تردیدی، این را از صمیم قلب بپذیرند که ما در حال حاضر، تکلیفی جز جنگیدن نداریم و این امتحان نسل ماست.


دیدگاه
در محاصرۀ ناملت‌ها
فلسطین، مسئله‌ای مربوط به سیاست داخلی است
اباصالح تقی‌زاده طبری   
دولتی که ملی باشد در پی جغرافیای مستقل خود می‌رود و چگونه می‌تواند با اسرائیل که موجودیتی مجعول و وابسته است و همچون ویروسی به اینجا و آنجا سرایت می‌کند، بسازد؟ اگر اسرائیل رسمیت یابد، هیچ دولت ملی در منطقۀ ما نمی‌تواند مطمئن به رسمیت خود باشد. به همین جهت است که مسئلۀ فلسطین، لااقل در منطقۀ سرنوشت‌ساز غرب آسیا، مسئله‌ای مربوط به سیاست خارجی کشورها نیست؛ هر موضعی در قبال اسرائیل مستقیما مربوط به موضع کشورها دربارۀ مردم خویش است.


سرمقاله
مشارکت ناامید
بدون تشکل‌یابی نیروهای مولد، نیروی انقلابیِ وفاداران جمهوری اسلامی به مصرف می‌رسد
محمدرضا هدایتی    سیدعلی کشفی   
فقدان گفتارهای سیاسی مؤثر و قدرتمند و کادر رهبری قابل‌اعتماد در این شرایط، می‌تواند سرنوشت متفاوتی برای این نیروها رقم بزند؛ سرنوشتی که یا نیروی ایجادشده را سرخورده‌تر می‌کند و فرومی‌نشاند یا آن را در جهاتی مغایر با منافع و قدرت ملی ایران به مصرف رساند. در این میان، شکل‌گیری تشکلی از نیروهای سیاسیِ مولّد که بتواند واجد گفتاری قدرتمند و امیدآفرین و کادر رهبری منسجم باشد، ضروری به نظر می‌رسد.


سرمقاله
جغرافیای ضعیف
سیاست همسایگی نمی‌تواند صرفا پیگیری منافع باشد
علیرضا شفاه   
چین قطعا باید در اولویت بالای همکاری‌های اقتصادی ایران قرار بگیرد اما نمی‌‌تواند سیاست همسایگی دولت آقای رئیسی را تضمین کند. چین کشوری آرام است و اقتصادی جهانی دارد. اقتضای سیاست خارجی چین این است که از جنگ‌های نیابتی ایران و عربستان جلوگیری کند اما اگر بنا باشد ثبات اقتصادی جامعۀ ایران منجر به قدرت‌نمایی‌ها و تنش‌های تازه‌ای در منطقه شود، قطعا چین ضامن فعالیت‌های اقتصادی‌ای نمی‌شود که به چنان نتیجه‌ای منجر شود. در ذیل همین محاسبه است که چین ذیل مزایایی که به این منطقه می‌بخشد مراقبت می‌کند که روی زمین لغزنده و پرفتنۀ آن پیراهن‌آلوده نشود. آیا ما می‌توانیم خودمان را به‌عنوان برندۀ مطلق منطقه معرفی کنیم و همۀ امنیت آن را تضمین نماییم؟





موسسه علم و سیاست اشراق
شماره تماس : 77136607-021


عضویت در باشگاه مخاطبین

اینکه چیزها از نام و تصویر خود سوا می‌افتند، زندگی را پر از هیاهو کرده است و این هیاهو با این عهد مدرسه که «هر چیزی خودش است» و خیانت نمی‌ورزد، نمی‌خواند. مدرسه آرام است و این آرامش بخشی از عهد و ادعای مدرسه است. هیاهو در مدرسه به معنای ناتوانی مدرسه در نامگذاری چیزها است؛ به این معناست که چیزها می‌خواهند از آنچه هستند فرا بروند. آنجا که می‌توان دانست از هر چیز چه انتظاری می‌توان داشت، دعوا و هیاهویی نیست، نظم حاکم است و هر چیز بر جای خویش است. اما اگر هرچیز حقیقتاً بر جای خود بود و از آنچه هست تخطی نداشت، دیگر چه نیازی به مدرسه بود؟ اگر خیانتی ممکن نبود مدرسه می‌خواست چه چیزی را بر عهده بگیرد. اگر حقیقت نامی دارد، از آن روست که امکان ناراستی در جهان هست. نام چنانکه گفتیم خود عهد است و عهد نگه داشت است و نگه داشت آنجا معنا دارد که چیزها از جای خود خارج شوند.

(تمام حقوق متعلق به موسسه علم و سیاست اشراق است)