اطلاعیه !
فرم عضویت در باشگاه مخاطبان





نام من، هیچ‌کس
جغرافیای مقاومت در محاصره افتاده است


۲۸ شهریور ۱۴۰۲   1816  9  0 سرمقاله
پول هنگفت انباشته در این کشورها به همراه سیاست مسالمت‌جوی دیکته‌شده، همۀ آن چیزی است که امکان رویاپردازی‌های توسعه را فراهم کرده و البته کار را برای کشوری چون ایران بسیار سخت نموده است؛ تصویر پاکیزۀ توسعه در این جغرافیا، در تقابل شدیدی با سیاست مقاومت از طرفی و در ادامۀ آن اقتصاد سیاسی تولیدی جمهوری اسلامی ایران است. جمهوری اسلامی که پس از انقلاب، جبهه‌ای تازه در منطقۀ آسیای غربی باز کرد و کشورهای حاشیۀ خلیج فارس را در طرف کشورهای مرتجع و وابسته نشاند و خود داعیه‌دار استقلال و مبارزه با نیروهای غیرملی شد، حالا با چهره‌ای جدید از این کشورها روبه‌رو شده است. آن‌ها با شما نمی‌جنگند؛ می‌خواهند همکاری کنند؛ گویا از شما خواسته‌اند که نگاه تنگ‌نظرانۀ ژئوپلیتیک را به کناری نهید و جهان وسیع پر از فرصت را ببینید

در حالی که جمهوری اسلامی ایران مثل همیشه با تهدیدات گوناگون خارجی دست به گریبان است و اوضاع داخلی کشور به‌لحاظ اقتصادی و بعضی اعتراضات سیاسی نامطمئن به نظر می‌رسد، جغرافیایی در پیرامون ما در حال شکل‌گیری است که تصویری بس فریبنده دارد و تو گویی در مقابلۀ با ما، این فریبایی را به دست آورده است. کشورهای حاشیۀ جنوبی خلیج فارس بسیار کمتر از گذشته به تنش‌ها و کشمکش‌های سنتی این منطقه توجه دارند و در کوششی نسبتاً عجولانه، در پی تغییر تصویر و نقش خود در منطقه و جهانند. از برگزاری جام جهانی در قطر تا جذب بازیکنان سرشناس دنیا، تا پروژۀ عجیب نئوم که قرار است مرکز فناوری جهان باشد، تا انواع آزادی‌های فرهنگی و طراحی چشم‌اندازهای رنگارنگ توسعه و اخباری که هر روز به‌روز می‌شود و جنبۀ جذاب و کارتونی دیگری را از این جغرافیا نشان می‌دهد.

بن‌سلمان چند سال پیش، در بی‌اعتناییِ آشکار به جنگ گستردۀ کشورش با یمن، میدان جنگ خود و دولت سعودی را توسعه دانست؛ او به کشورهای عربی همسایۀ خود نوید آن را داد که خاورمیانۀ عربی، اروپای جدید خواهد بود. همزمان و در همین راستا، کشورهای عربی یک‌به‌یک به عادی‌سازی روابط خود با رژیم صهیونیستی روی آوردند و به‌زعم خود، این تنش تاریخی و هویتی را پشت سر گذاشتند. در آخرین اقدام نیز عربستان با عادی‌سازی روابط با ایران، هم خیال خود را از جنگ یمن آسوده کرد و هم پیشگام برقراری روابط حسنۀ دیگر کشورهای عربی، که همواره نگران از اقدامات جریان مقاومت بودند، با ایران شد. جالب آنکه این روند، نقطۀ پیوند راهبرد آمریکا در آسیای غربی و سیاست چین در حرکت به سمت مرزهای غربی خویش است؛ آنچه چین به‌عنوان تنش‌زدایی در آسیای غربی انجام می‌دهد، سویۀ دیگری از تلاش آمریکا در عادی‌سازی روابط کشورهای عربی و رژیم صهیونیستی است. اما به‌واقع چه تصویری از زندگی در این جغرافیای جدید در حال شکل‌گیری است که حتی کشورهای صنعتی و پیشروی جهان فاقد آنند و چه‌بسا برای شهروندانشان هم به‌مرور جذابیت پیدا کند؟

آنچه در کشورهای عربی حاشیۀ خلیج فارس توسعه خوانده می‌شود، البته شبیه توسعۀ اروپایی نیست که با رنسانس و فلسفه روشنگری و ماحصلش در قرن نوزدهم که صنعت و قدرت و استعمار است همراه باشد. توسعۀ سعودی یا قطری این همه سنگین نیست. نه طرحی از انسان و زندگی او در جهان دارد و نه واجد درکی از توسعه است که از تاریخی سخت و پرفشار برآمده باشد. ما همه در سبکباریِ این توسعه، و به عبارت بهتر تصویر توسعه، یک چیز را به خوبی درمی‌یابیم و آن اینکه توسعه‌یافتگی را می‌توان با تندرستی و پاکیزگی تمام، بسیار آسانتر از چیزی که کشورها در تاریخ تجربه کردند به‌دست آورد، تنها اگر آماده باشی موضع خود را تغییر دهی و آن غیریت سیاسی را که تکلیفی دشوار بر شانه‌هایت قرار داده بود به نفع سیاست‌های مسالمت‌جویانه و عادی‌ساز پشت سر بگذاری. عربستان که امروز رویا می‌پردازد و به همۀ دنیا نشان می‌دهد که همه جور کار فرهنگی و صنعتی و حتی زیست محیطی از عهده‌اش برمی‌آید، مگر چه تلاش دیگری کرده؛ آیا در پی نقش سیاسی تازه‌ای در منطقه رفته و جبهه‌ای از دوستان و دشمنان برای خود باز کرده است؟ آیا خیزی اجتماعی برداشته تا جامعۀ نفتی خود را به جامعه‌ای مولد بدل کند؟ آیا می‌خواهد قدرت سیاسی را با طبقۀ متوسطِ نداشتۀ خود قسمت کند؟ اگر هم امروز بعضی آماری پیدا کنند که نشان دهد در 5 سال گذشته عربستان به زنان و تحصیلکرده‌های خود چه توجه شایانی کرده است، باز باید دقت کنیم که رویاها و آرزوهای جذاب توسعۀ عربستان، ربطی به این قشر ندارد و اساساً نیازی به مردم ندارد. دولت سعودی نه می‌خواهد ایده‌ای ملی‌گرایانه داشته باشد و نه حتی خود را درون سیاست‌های سنتی آمریکا در تقابل با ایران و هم‌پیمانانش جای دهد؛ آنچه می‌خواهد سیاستی به ظاهر واقع‌گرایانه است که علی‌رغم ادعای بی‌طرفی، توسط قدرت‌های فرامنطقه‌ای برای آسیای غربی دیکته شده است؛ سیاستی که همزمان از سوی دموکرات‌های آمریکایی و دولت چین دنبال می‌شود. کشورهای عربی ذیل این سیاست می‌توانند محلی برای رفت‌و‌آمد سرمایه‌گذاران، شرکت‌های بزرگ فناوری، طراحان و مهندسان از هر گوشۀ منطقه و جهان باشند.

کنفرانس ابتکار سرمایه‌گذاری آینده، هتل ریتزکارلتون ریاض

آن پول هنگفت انباشته در این کشورها به همراه این سیاست مسالمت‌جوی دیکته‌شده، همۀ آن چیزی است که امکان رویاپردازی‌های توسعه را فراهم کرده و البته کار را برای کشوری چون ایران بسیار سخت نموده است؛ تصویر پاکیزۀ توسعه در این جغرافیا، در تقابل شدیدی با سیاست مقاومت از طرفی و در ادامۀ آن اقتصاد سیاسی تولیدی جمهوری اسلامی ایران است. جمهوری اسلامی که پس از انقلاب، جبهه‌ای تازه در منطقۀ آسیای غربی باز کرد و کشورهای حاشیۀ خلیج فارس را در طرف کشورهای مرتجع و وابسته نشاند و خود داعیه‌دار استقلال و مبارزه با نیروهای غیرملی شد، حالا با چهره‌ای جدید از این کشورها روبه‌رو شده است. عربستان، قطر یا امارات دیگر مانند سابق رویاروی ایران قرار نگرفته‌اند؛ با شما نمی‌جنگند؛ می‌خواهند همکاری کنند؛ گویا از شما خواسته‌اند که نگاه تنگ‌نظرانۀ ژئوپلیتیک را به کناری نهید و جهان وسیع پر از فرصت را ببینید. می‌گویند راه سرمایه‌گذاری خارجی و رسیدن به مقاصد معقول توسعه‌یافتگی در وجوه مختلف هموار است، اگر تو نیز بگذاری آن جغرافیایی که هر مرز و غیریتی را عادی کرده، در تن و جان تو رگ بزند و چشم‌های آرزومند را بر قلب طالب خون و مقاومت مسلط کند. مردم ایران در فشار این تصویر از توسعه هستند، خصوصاً که از مرزهای شرقی و از سوی چین (به‌عنوان خریدار تقریباً انحصاری نفت شما) نیز حمایت می‌شود؛ تصویری که اطراف شما می‌چرخد و سرزمین ایران را سوخته از مقاومت نشان می‌دهد. مردم شما بعد از این همه فشار اقتصادی که تحمل کرده‌اند از خود می‌پرسند چرا ما نباید شریک این تصویر باشیم؟ آیا سیاست مقاومت، جز جنگ و مبارزه و فقر و نداری حاصلی داشته است؟ آنچه آمریکا، چین، کشورهای عربی و حتی ترکیه دنبال می‌کنند تحمیل این تصویر بر ایران است. سیاست همسایگی دولت سیزدهم نیز (که در آن اصل بر استفاده از ظرفیت‌ها و قابلیت‌های کشورهای همسایه بدون اولویت‌گذاری و یا جهتی سیاسی است)، هرچند در برابر غربگرایی عنوان شده اما هم‌راستای سیاست عادی‌سازی است و این پرسش‌ها را قوی‌تر هم می‌کند. این‌بار به‌سادگی نمی‌توان با زبان مبارزه با آمریکا و حتی آنچه از گفتار مقاومت در این سالها گفتیم، به پاسخ این تصویر و دست‌هایی که با عنوان همکاری به سوی ما دراز شده رفت؛ آن بی‌اعتنایی که به استقلال و مقاومت در این تصویر و همکاری هست، سیاست انقلابی شما را به تنش و یا ماجراجویی و غیرت‌تان را به لجاجت مبدل خواهد کرد.

این تصویر که ما را محاصره کرده است، چه بسا هیچ نباشد و به جایی نرسد اما، در انفعال ما، نه به سادگی فرو می‌پاشد و هم می‌تواند ما را به سستی بکشاند.


 

جغرافیای مقاومت رویای عربی عادی‌سازی
دیدگاهتان را بنویسید
نام

ایمیل

متن پیام ارسـال دیدگـاه
دیدگاه
در محاصرۀ ناملت‌ها
فلسطین، مسئله‌ای مربوط به سیاست داخلی است
اباصالح تقی‌زاده طبری   
دولتی که ملی باشد در پی جغرافیای مستقل خود می‌رود و چگونه می‌تواند با اسرائیل که موجودیتی مجعول و وابسته است و همچون ویروسی به اینجا و آنجا سرایت می‌کند، بسازد؟ اگر اسرائیل رسمیت یابد، هیچ دولت ملی در منطقۀ ما نمی‌تواند مطمئن به رسمیت خود باشد. به همین جهت است که مسئلۀ فلسطین، لااقل در منطقۀ سرنوشت‌ساز غرب آسیا، مسئله‌ای مربوط به سیاست خارجی کشورها نیست؛ هر موضعی در قبال اسرائیل مستقیما مربوط به موضع کشورها دربارۀ مردم خویش است.


سرمقاله
مشارکت ناامید
بدون تشکل‌یابی نیروهای مولد، نیروی انقلابیِ وفاداران جمهوری اسلامی به مصرف می‌رسد
محمدرضا هدایتی    سیدعلی کشفی   
فقدان گفتارهای سیاسی مؤثر و قدرتمند و کادر رهبری قابل‌اعتماد در این شرایط، می‌تواند سرنوشت متفاوتی برای این نیروها رقم بزند؛ سرنوشتی که یا نیروی ایجادشده را سرخورده‌تر می‌کند و فرومی‌نشاند یا آن را در جهاتی مغایر با منافع و قدرت ملی ایران به مصرف رساند. در این میان، شکل‌گیری تشکلی از نیروهای سیاسیِ مولّد که بتواند واجد گفتاری قدرتمند و امیدآفرین و کادر رهبری منسجم باشد، ضروری به نظر می‌رسد.


سرمقاله
جغرافیای ضعیف
سیاست همسایگی نمی‌تواند صرفا پیگیری منافع باشد
علیرضا شفاه   
چین قطعا باید در اولویت بالای همکاری‌های اقتصادی ایران قرار بگیرد اما نمی‌‌تواند سیاست همسایگی دولت آقای رئیسی را تضمین کند. چین کشوری آرام است و اقتصادی جهانی دارد. اقتضای سیاست خارجی چین این است که از جنگ‌های نیابتی ایران و عربستان جلوگیری کند اما اگر بنا باشد ثبات اقتصادی جامعۀ ایران منجر به قدرت‌نمایی‌ها و تنش‌های تازه‌ای در منطقه شود، قطعا چین ضامن فعالیت‌های اقتصادی‌ای نمی‌شود که به چنان نتیجه‌ای منجر شود. در ذیل همین محاسبه است که چین ذیل مزایایی که به این منطقه می‌بخشد مراقبت می‌کند که روی زمین لغزنده و پرفتنۀ آن پیراهن‌آلوده نشود. آیا ما می‌توانیم خودمان را به‌عنوان برندۀ مطلق منطقه معرفی کنیم و همۀ امنیت آن را تضمین نماییم؟





موسسه علم و سیاست اشراق
شماره تماس : 77136607-021


عضویت در باشگاه مخاطبین

اینکه چیزها از نام و تصویر خود سوا می‌افتند، زندگی را پر از هیاهو کرده است و این هیاهو با این عهد مدرسه که «هر چیزی خودش است» و خیانت نمی‌ورزد، نمی‌خواند. مدرسه آرام است و این آرامش بخشی از عهد و ادعای مدرسه است. هیاهو در مدرسه به معنای ناتوانی مدرسه در نامگذاری چیزها است؛ به این معناست که چیزها می‌خواهند از آنچه هستند فرا بروند. آنجا که می‌توان دانست از هر چیز چه انتظاری می‌توان داشت، دعوا و هیاهویی نیست، نظم حاکم است و هر چیز بر جای خویش است. اما اگر هرچیز حقیقتاً بر جای خود بود و از آنچه هست تخطی نداشت، دیگر چه نیازی به مدرسه بود؟ اگر خیانتی ممکن نبود مدرسه می‌خواست چه چیزی را بر عهده بگیرد. اگر حقیقت نامی دارد، از آن روست که امکان ناراستی در جهان هست. نام چنانکه گفتیم خود عهد است و عهد نگه داشت است و نگه داشت آنجا معنا دارد که چیزها از جای خود خارج شوند.

(تمام حقوق متعلق به موسسه علم و سیاست اشراق است)