گری سیک استاد مؤسسة مطالعات خاورمیانه در دانشگاه کلمبیا است. او همچنین عضو شورای امنیت ملی آمریکا در دولتهای فورد و ریگان بوده است که در تحولات پس از پیروزی انقلاب اسلامی و موضوع تسخیر سفارت آمریکا نقشآفرینی برجستهای در هیأت حاکمة آمریکا داشته است. مشهور است که راه حل «سورپرایز اکتبر» که نهایتاً به همزمان شدن آزادی گروگانها با پیروزی ریگان در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا انجامید، ابتکار گری سیک بوده است.
[این مقاله از ژورنال سیاست خارجی LOBLOG استخراج شده است. نسخة انگلیسی مقاله با عنوان «مرگ رفسنجانی در ایران» در آدرس https://lobelog.com/the-death-of-rafsanjani-in-iran/ در دسترس قرار دارد.]
براساس سالها مشاهدات شخصی خودم، مطالبی وجود دارند که بهنظر ارزش آن را دارند که به سیل اظهارنظرها [درباره مرگ آقای رفسنجانی] افزوده شوند.
نخست آنکه رفسنجانی حقیقتاً یک عملگرا بود. بهنظر میرسید که وی خالصانه معتقد بود که نظام انقلابی ایران تنها درصورتی به حیات خود ادامه میدهد که با جهان خارج مناسباتی داشته باشد. هیچ تردیدی دربارة پایبندی وی به نظامی که برای شکلگیری آن بسیار تلاش کرده بود، وجود نداشت. اما وی بر آن بود که از دُگمهای کهنة حکومت فراتر برود تا نظامی را که به تشخیص وی بسیار بد بهجا آورده شده، نجات دهد.
او تاجر بود و گویی راهحلهای وی همواره مستلزم معامله بود. تلاش وی برای آوردن ایالات متحده و دیگران پای میز معامله، شامل ارائة پیشنهادی بود که آنها نمیتوانستند رد کنند. پیشنهاد کونوکو یا دادوستد گروگانها بهخاطر «حسن نیت» بوش [پدر]. بااینحال ایالات متحده همواره ملتفت بود که میتواند هرگاه زمان پرداخت برسد، این پیشنهاد را رد کند. این یکی از سرخوردگیهای بزرگ رفسنجانی بود.
همانقدر که به نظر میرسید رفسنجانی اشتیاقی ندارد روی صحنه، رهبر یک جنگ یا یک مبارزة اصولگرایانة مذهبی باشد، استاد رهبری در پشت صحنه بود. او ترجیح میداد که پشت صحنه عمل کند و حوادث را رتق و فتق کند. این خصوصیت مبهمی به کار او میبخشید.
مردم در غرب گرایش به این دارند که وی را بهعنوان یک اصلاحطلب تلقی کنند و ظاهراً این تلقی دستکم در سالهای آخر درست بوده است. اما او علاقهمند بود تا دیگران باشند که اصلاحات را رهبری میکنند تا او پشت صحنه و به دور از تیررس نورافکنها، اهرمهای فشار را در دست داشته باشد. البته که به نظرم این کار او شجاعانه نبود اما درعوض، برآمده از تخمین درستی از ضعفها و تواناییهای خودش بود.
نتیجهای که به این ترتیب میشود گرفت این است که رفسنجانی در منازعات کوچکتر پیروز میشد اما در جنگها شکست میخورد. از وقتی که او نهایتاً تصمیم گرفت بهتنهایی دست به یک مبارزه بزند، بارها مغلوب شد، تا جایی که حتی تحقیر میشد. شکست وی از احمدینژاد یک فاجعه بود.
طی هشت یا ده سال گذشته، بهرغم حضور انکارناپذیرش، قادر به آن نبود که موسوی و کروبی را در انتخابات پیروز کند. وی نتوانست آنها را از حصر خانگی خارج کند. وی قادر نبود حتی فرزندان خودش را از زندان خارج کند.
گرفتن یک رأی استراتژیک در انتخابات 2013 حاصل تاکتیکهای هوشمندانه و کلاسیک رفسنجانی بود. اما ادعای من آن است که او حتی پس از پیروزی روحانی، تأثیر بسیار اندکی روی سیاستها داشته است. هرچند وی موافق معاملهی هستهای با غرب بود اما نهایتاً دلیل پا گرفتن این معامله، حمایت [آیت الله] خامنهای از آن بود. حتی اگر زبان بدن وی چیز دیگری بگوید. رفسنجانی عضو ارشد هیأت عالی قانونگذاری [مجمع تشخیص مصلحت نظام] شده بود که یک کرسی مشورتی بلندپایه بود اما با اینهمه نقشی در طراحی سیاستها نداشت.
برخلاف برخی همکارانم، حدس میزنم که رحلت هاشمی تأثیر بالفعل بسیار ناچیزی بر روند تحولات پس از خودش خواهد داشت. اگر جای روحانی بودم، مسلماً بابت فقدان متحدی با این پایه از اعتبار اصیل انقلابی، متأسف میشدم. بااینحال میانهروها به همة دوستانی که میتوانند بهدست آورند نیاز دارند. نتیجة انتخابات بعدی بستگی به توانایی روحانی برای ترغیب ایرانیان بدین امر دارد که آنها با توافق هستهای وضع بهتری دارند و اینکه وی بهتر از هر گزینة دیگری لایق دفاع از منافع مردم است. بدون تردید پشتگرم بودن به رفسنجانی، جاذبههای خودش را داشته است اما روحانی احمق خواهد بود اگر پیروزی در آن منازعة [انتخابات] را به بود و نبود رفسنجانی گره زده باشد.
حالا که هنوز فاصلة زیادی از چنین واقعهای نداریم، باید در صحبت کردن از تبعات آن بسیار محتاط باشیم. رفسنجانی بیشک بهعنوان یکی از چهرههای بلندمرتبة عصر انقلاب قلمداد خواهد شد. اما جایگاه وی در تاریخ، بسیار وابسته است به سرنوشت نظامی که به یاری او مستقر شد: نظامی که او در ادامه برآن شد که بهخاطر عملکرد نابههنجارش آن را مورد انتقاد قرار دهد: انتقاد از رقابتهای مخرب داخلی، دوگانههای ناسازگار درونی و انحرافات. او در پی علاجی برای این مسائل بود و ناکام ماند. (روحش شاد)