اگر قبول داریم که این جنگ، جنگ ارادههاست، باید بپذیریم که مهمترین رکن اراده، افق زمانی تابآوری است که در ذهنیت رسانهای دوستان مغفول واقع شده است. وقتی از آن طرف، سیگنال جنگ درازمدت میآید، چرا از این طرف سیگنال کوتاهمدت مخابره میشود؟ وقتی ماشین جنگی اردوگاه دشمن برای یک جنگ ترکیبی درازمدت سوختگیری کرده و هلمنمبارز میطلبد، تنها راه خاموشکردن آن، آمادگی برای مقاومت ترکیبی و درازمدت است. این آمادگی، گسترهای از استحکامبخشی به زنجیرههای تأمین اساسی، تا خروج تدریجی تجارت خارجی از سیطره نظم آنگلوساکسونی و از مستندسازی تحرکات لایههای تدارکاتی و عملیاتی پیادهنظام و سوارهنظام اردوگاه دشمن، تا سازماندهی هستههای مقاومت مردمی را در بر خواهد گرفت.
یک
شواهد نشان میدهد که ماشین جنگی رژیم صهیونیستی بهعنوان یگان ویژه ترور و وحشت آنگلوساکسونها شتاب گرفته و لشکریان ابلیس را برای ویرانی ایرانزمین فراخوانده است. نعره هل من مبارز بنیامین نتانیاهو به عنوان سرکردۀ میدانی لشکریان ابلیس، مرغوای شوم جنگی بیپایان را در سراسر منطقه طنینانداز کرده است. جنگی نشأتگرفته از اردوگاه ابلیس که در بالادست آن، سردمداران نظم آنگلوساکسونی نشسته و در پاییندست آن، پیادهنظام گروههای تکفیری و داعشیها و منافقان وابسته به فرقه رجوی کمر به خدمت بستهاند."قد استطعموکم القتال"
دو
و شواهدی وجود دارد که فروکاستن میدان نبرد به جنگ هوایی در جغرافیای تهران-تلآویو یک تلۀ آنگلوساکسونی است، با این هدف که ایران را در یک آرایش نابرابر در میدانی بهدور از مزیتهای آفندی و پدافندی خود به محاصره درآورد. همچنان که دیدیم در بحبوحه جنگ، همه ظرفیتهای اطلاعاتی، تدارکاتی، امنیتی، رسانهای و حتی جوخههای ترور تکفیری و منافقین برای ازپایدرآوردن ایران به خدمت رژیم صهیونیستی در میآید و پیشرفتهترین سامانههای پدافندی آمریکا بدون هیچ محدودیتی در اختیار رژیم قرار میگیرد. واضح است که ایرانیان تن به این محاصره نخواهند داد و دیر یا زود جنگ به سوی همه پایگاهها و جایگاهها و ظرفیتها و زیرساختها و سرمایهگذاریهای آنگلوساکسونها در منطقه از قفقاز تا مدیترانه تسری پیدا خواهد کرد. این صرفاً برآورد توصیفی یک شهروند ایرانی است و به هیچ عنوان جنبه تجویزی ندارد. این نتیجه قهری تله آنگلوساکسونی برای محاصره ایران در یک جنگ نابرابر خواهد بود.
سه
و به عنوان یک شهروند ایرانی به دوستانمان یادآوری کردیم که رژیم صهیونیستی بهعنوان یگان ویژه ترور و وحشت در منطقه، به لحاظ منابع مالی، اقتصادی، لجستیکی و تکنیکی محدودیتی ندارد و در جنگ زیرساختها تابآور است؛ بنابراین قاعدتاً تهدید به نابودی زیرساختهای رژیم، نباید در راهبرد ایران موضوعیت داشته باشد. به حکم عقل سلیم، وقتی یک سگ هار به شما چنگ و دندان نشان میدهد، شما باید به صاحب سگ چنگ و دندان نشان بدهید و صاحب سگ بیرون از جغرافیای سرزمینهای اشغالی است و از اینکه شما با دندان خودتان سگ هارش را گاز بگیرید، هراسی ندارد. و البته این بهمعنای پاسخندادن به شرارتها و حملههای مستقیم و غیرمستقیم رژیم صهیونیستی نیست.
چهار
و به دوستانمان گفتیم که برخلاف ذهنیت برساختشده در رسانهها و شبکههای اجتماعی، رژیم صهیونیستی آماده جنگ درازمدت است و این تصور که با حملات هوایی از خاک ایران تسلیم خواهد شد، با شواهد میدان ناسازگار است. نتانیاهو همه پلهای پشت سرش را خراب کرده و همۀ دستاوردهای حقوق بشری ادعایی آنگلوساکسونها را به باد فنا داده و الان چیزی برای ازدستدادن ندارد. تنها دستاوردی که میتواند هزینههای سنگین حیثیتی نسلکشیهای قرن بیستویکمی نتانیاهو و بیآبروییهای اردوگاه آنگلوساکسونی در حمایت بیدریغ از رژیم صهیونی را تاحدودی جبران کند، بهآتشکشیدن پایگاه اصلی اندیشه مقاومت و پناهگاه معنوی مظلومان فلسطین و لبنان، یعنی ایرانزمین است. و البته نتیجه این گزاره هم پاسخندادن به حملات هوایی رژیم صهیونیستی از خاک ایران نیست. بحث بر سر چگونگی معنادهی به این نبرد در ذهنیت رسانههای ایرانی است.
پنج
اگر قبول داریم که این جنگ، جنگ ارادههاست، باید بپذیریم که مهمترین رکن اراده، افق زمانی تابآوری است که در ذهنیت رسانهای دوستان مغفول واقع شده است. وقتی از آن طرف، سیگنال جنگ درازمدت میآید، چرا از این طرف سیگنال کوتاهمدت مخابره میشود "و تودون ان غیر ذات الشوکة لکم". وقتی ماشین جنگی اردوگاه دشمن برای یک جنگ ترکیبی درازمدت سوختگیری کرده و هلمنمبارز میطلبد، تنها راه خاموشکردن آن، آمادگی برای مقاومت ترکیبی و درازمدت است. این آمادگی، گسترهای از استحکامبخشی به زنجیرههای تأمین اساسی، تا خروج تدریجی تجارت خارجی از سیطره نظم آنگلوساکسونی و از مستندسازی تحرکات لایههای تدارکاتی و عملیاتی پیادهنظام و سوارهنظام اردوگاه دشمن، تا سازماندهی هستههای مقاومت مردمی را در بر خواهد گرفت. فیالمثل طرح ضربتی دوگانهسوزکردن نانواییهای منتخب برای شرایط بحران میتواند هستههای مقاومت مردمی را بهصحنه بیاورد و در عین حال سیگنال آمادگی برای دفاع ترکیبی درازمدت را به اردوگاه دشمن ارسال کند. البته تشخیص مصداقها بهعهده سازمانهای مسئول و متخصصان امر است.
شش
و از باب خیرخواهی برای همسایگان جنوبی و شمالی و بهعنوان برآورد توصیفی یک شهروند ایرانی یادآوری کردیم که در صورت حمله به زیرساختهای ایران، دکترین دفاعیِ همه یا هیچ بهصورت آتشبهاختیار فعال خواهد شد و هستههای مقاومت ایرانی حملات گسترده به منافع آنگلوساکسونها در منطقه را آغاز خواهند کرد که خدا آن روز را نیاورد. ما که سنوسالی گذراندهایم، چنین صحنههایی را برای هیچکس نمیپسندیم و البته این را هم میدانیم که خودمان هم در این معرکۀ ناخواسته خسارتهای سنگینی خواهیم دید. به همین دلیل است که به آن دسته از همسایگانمان که بعضاً میزبان منافع آنگلوساکسونها هستند، یادآوری میکنیم که به محکومکردن حملات رژیم صهیونیستی به ایران اکتفا نکنند و لابیهای خودشان را فعال کنند برای مهار سگ هاری که به سوی ایران پارس میکند و چنگودندان نشان میدهد. این ضربالمثل قدیمی ایرانی را به خاطر داشته باشیم که وقتی جنگل آتش بگیرد، خشکوتر با هم خواهند سوخت. در مراحل پیشرفته جنگ هوایی، برای ایرانیان فرقی نمیکند که زیرساختهایشان از خاک سرزمینهای اشغالی و ناوهای آنگلوساکسونها هدف قرار گیرد یا از کشورهای منطقه. این قانون نانوشتۀ زندگی روی گسلهای ژئوپلیتیک منطقه خلیجفارس است و نیازی به تجویز امثال بنده ندارد.
هفت
و بهعنوان یک شهروند ایرانی به همسایگان نفتی یادآوری میکنم که افزایش ظرفیت تولید و صادرات نفت برای پرکردن جای خالی پایانههای نفتی ایران، ممکن است در حکم سیگنال جنگ اردوگاه صهیونیستی آنگلوساکسونی بر علیه منافع ایرانیان تلقی شود. پس خوب است که در این شرایط خطرناک که منطقه در لبه پرتگاه جنگ ویرانگر صهیونیستی است، جانب احتیاط نگاه دارند و از کلیدزدن پروژههایی که بوی همکاری با ماشین جنگی نتانیاهو بدهد، پرهیز کنند.
هشت
و باز هم بهعنوان یک شهروند ایرانی به دوستان و مقامات مسئول توصیه کردیم که جنگ سیگنالها را جدی بگیرید و علاج واقعه را قبل از وقوع کنید و رکن اصلی دکترین دفاعی ایران را که هستههای مقاومت مردمی است، به رخ اردوگاه ابلیس بکشانید که تصور نکنند قدرت ایرانیان در حملات موشکی و پهپادی به زیرساختهای رژیم صهیونیستی خلاصه میشود. برآورد من این است که اوجگیری جنگ زیرساختها، ناخواسته سرنوشت جنگ را به دست هستههای مقاومت مردمی آتشبهاختیار خواهد سپرد. چنین وضعیتی ممکن است برای ایرانیان هزینههای سنگینی داشته باشد؛ ولی هزینههایش برای کشورهای میزبان منافع آنگلوساکسونها در منطقه، به مراتب سنگینتر خواهد بود. هرکس بتواند امروز تصویر روشنی از فردای تاریک محتمل ارائه دهد، خدمت بیبدیلی به همه ساکنان این منطقه کرده است. به همین دلیل است که جنگ سیگنالها بسیار مهمتر و حساستر از جنگ سختافزارهاست.
نه
منظورم حتماً این نیست که هرروز رژه جنگ راه بیندازیم و لشکرکشی خیابانی کنیم و خلایق را از کار و زندگی بیندازیم. کیفیت سیگنالها بسی مهمتر از کمیت است."آن خشت بود که پر توان زد". بالاترین مانور قدرت ایرانیان همان چند کلمه آسمانی دو ستاره درخشان آسمان ایران زمین یعنی همسر و پدر شهید نازنین حمله صهیونیستها سرگرد پدافند حمزه جهاندیده بود که سیگنال اصلی را از سویدای دل سوخته و داغدیده به دشمن مخابره کردند و نشان دادند که ایران همچنان روح یک جهان بی روح است. همین طور کلام بلند پدر شهید پرافتخار پدافند استوار مهدی نقوی و هزاران ستاره پرفروغ دیگر در اعماق این کهن بوم و بر."فان الحیاة فی موتکم قاهرین"
ده
من واقعاً نگران ثقل سامعه اردوگاه دشمن هستم. حکایت ملانصرالدین که خودش هم رفت از خانهاش قابلمه خالی آورد و در صف آش توهم خودساختهاش ایستاد. ظاهراً کارفرماهای اینترنشنال و من و تو و بی بی سی خودشان هم مسحور عشوه گریهای مجریان خودساخته و شیرین زبانی کارشناسان خودپرداخته شده و دنبال مارشال پتن و میرزا ابراهیم خان کلانتر میگردند که کلید ایرانشهر را در سینی طلا تحویلشان دهد.
و کلام آخر پرسش اصلی این است که چگونه میتوان ثقل سامعه در نقاط بالادست اردوگاه صهیونیستی آنگلوساکسونی را قبل از ورود به مراحل پیشرفته جنگ و به آتش کشیده شدن بخش اعظم زیرساختهای منطقه برطرف کرد و سیگنالهای قدرت درون زای هستههای مقاومت ایرانی را به گوشهای سنگینشان رساند. سیگنالهایی از جنس کلمات آسمانی خانوادههای شهیدان پرافتخار پدافند ارتش جمهوری اسلامی ایران سرگرد حمزه جهاندیده و استوار مهدی نقوی و هزاران سرو بلندقامت دیگر در درجه اول و سیگنالهایی از جنس آمادگیهای تدارکاتی و اطلاعاتی و عملیاتی هستههای مقاومت مردمی در گامهای بعدی و سیگنالهایی از جنس جداسازی شریانهای حیاتی اقتصاد ایران از سیطره نظم آنگلوساکسونی.
وَقَالَ ارْکَبُواْ فِیهَا بسْمِ اللّهِ مَجْرَاهَا وَمُرْسَاهَا إِنَّ رَبِّی لَغَفُورٌ رَّحِیمٌ