اطلاعیه !
فرم عضویت در باشگاه مخاطبان





جنگ سیگنال‌ها
طرحی برای درمان ثقل سامعه در مراکز بالادستی اردوگاه صهیونیستیِ آنگلوساکسونی


۱۳ آبان ۱۴۰۳   236  1  1 دیدگاه
اگر قبول داریم که این جنگ، جنگ اراده‌هاست، باید بپذیریم که مهم‌ترین رکن اراده، افق زمانی تاب‌آوری است که در ذهنیت رسانه‌ای دوستان مغفول واقع شده است. وقتی از آن طرف، سیگنال جنگ درازمدت می‌آید، چرا از این طرف سیگنال کوتاه‌مدت مخابره می‌شود؟ وقتی ماشین جنگی اردوگاه دشمن برای یک جنگ ترکیبی درازمدت سوخت‌گیری کرده و هل‌من‌مبارز می‌طلبد، تنها راه خاموش‌کردن آن، آمادگی برای مقاومت ترکیبی و درازمدت است. این آمادگی، گستره‌ای از استحکام‌بخشی به زنجیره‌های تأمین اساسی، تا خروج تدریجی تجارت خارجی از سیطره نظم آنگلوساکسونی و از مستندسازی تحرکات لایه‌های تدارکاتی و عملیاتی پیاده‌نظام و سواره‌نظام اردوگاه دشمن، تا سازماندهی هسته‌های مقاومت مردمی را در بر خواهد گرفت.

یک
شواهد نشان می‌دهد که ماشین جنگی رژیم صهیونیستی به‌عنوان یگان ویژه ترور و وحشت آنگلوساکسون‌ها شتاب گرفته و لشکریان ابلیس را برای ویرانی ایران‌زمین فراخوانده است. نعره هل من مبارز بنیامین نتانیاهو به عنوان سرکردۀ میدانی لشکریان ابلیس، مرغوای شوم جنگی بی‌پایان را در سراسر منطقه طنین‌انداز کرده است. جنگی نشأت‌گرفته از اردوگاه ابلیس که در بالادست آن، سردمداران نظم آنگلوساکسونی نشسته و در پایین‌دست آن، پیاده‌نظام گروه‌های تکفیری و داعشی‌ها و منافقان وابسته به فرقه رجوی کمر به خدمت بسته‌اند."قد استطعموکم القتال"

دو
و شواهدی وجود دارد که فروکاستن میدان نبرد به جنگ هوایی در جغرافیای تهران-تل‌آویو یک تلۀ آنگلوساکسونی است، با این هدف که ایران را در یک آرایش نابرابر در میدانی به‌دور از مزیت‌های آفندی و پدافندی خود به محاصره درآورد. همچنان که دیدیم در بحبوحه جنگ، همه ظرفیت‌های اطلاعاتی، تدارکاتی، امنیتی، رسانه‌ای و حتی جوخه‌های ترور تکفیری و منافقین برای ازپای‌درآوردن ایران به خدمت رژیم صهیونیستی در می‌آید و پیشرفته‌ترین سامانه‌های پدافندی آمریکا بدون هیچ محدودیتی در اختیار رژیم قرار می‌گیرد. واضح است که ایرانیان تن به این محاصره نخواهند داد و دیر یا زود جنگ به سوی همه پایگاه‌ها و جایگاه‌ها و ظرفیت‌ها و زیرساخت‌ها و سرمایه‌گذاری‌های آنگلوساکسون‌ها در منطقه از قفقاز تا مدیترانه تسری پیدا خواهد کرد. این صرفاً برآورد توصیفی یک شهروند ایرانی است و به هیچ عنوان جنبه تجویزی ندارد. این نتیجه قهری تله آنگلوساکسونی برای محاصره ایران در یک جنگ نابرابر خواهد بود.

سه
و به عنوان یک شهروند ایرانی به دوستانمان یادآوری کردیم که رژیم صهیونیستی به‌عنوان یگان ویژه ترور و وحشت در منطقه، به لحاظ منابع مالی، اقتصادی، لجستیکی و تکنیکی محدودیتی ندارد و در جنگ زیرساخت‌ها تاب‌آور است؛ بنابراین قاعدتاً تهدید به نابودی زیرساخت‌های رژیم، نباید در راهبرد ایران موضوعیت داشته باشد. به حکم عقل سلیم، وقتی یک سگ هار به شما چنگ و دندان نشان می‌دهد، شما باید به صاحب سگ چنگ و دندان نشان بدهید و صاحب سگ بیرون از جغرافیای سرزمین‌های اشغالی است و از اینکه شما با دندان خودتان سگ هارش را گاز بگیرید، هراسی ندارد. و البته این به‌معنای پاسخ‌ندادن به شرارت‌ها و حمله‌های مستقیم و غیرمستقیم رژیم صهیونیستی نیست.

چهار
و به دوستانمان گفتیم که برخلاف ذهنیت برساخت‌شده در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی، رژیم صهیونیستی آماده جنگ درازمدت است و این تصور که با حملات هوایی از خاک ایران تسلیم خواهد شد، با شواهد میدان ناسازگار است. نتانیاهو همه پل‌های پشت سرش را خراب کرده و همۀ دستاوردهای حقوق بشری ادعایی آنگلوساکسون‌ها را به باد فنا داده و الان چیزی برای ازدست‌دادن ندارد. تنها دستاوردی که می‌تواند هزینه‌های سنگین حیثیتی نسل‌کشی‌های قرن بیست‌ویکمی نتانیاهو و بی‌آبرویی‌های اردوگاه آنگلوساکسونی در حمایت بی‌دریغ از رژیم صهیونی را تاحدودی جبران کند، به‌آتش‌کشیدن پایگاه اصلی اندیشه مقاومت و پناهگاه معنوی مظلومان فلسطین و لبنان، یعنی ایران‌زمین است. و البته نتیجه این گزاره هم پاسخ‌ندادن به حملات هوایی رژیم صهیونیستی از خاک ایران نیست. بحث بر سر چگونگی معنادهی به این نبرد در ذهنیت رسانه‌های ایرانی است.

پنج
اگر قبول داریم که این جنگ، جنگ اراده‌هاست، باید بپذیریم که مهم‌ترین رکن اراده، افق زمانی تاب‌آوری است که در ذهنیت رسانه‌ای دوستان مغفول واقع شده است. وقتی از آن طرف، سیگنال جنگ درازمدت می‌آید، چرا از این طرف سیگنال کوتاه‌مدت مخابره می‌شود "و تودون ان غیر ذات الشوکة لکم". وقتی ماشین جنگی اردوگاه دشمن برای یک جنگ ترکیبی درازمدت سوخت‌گیری کرده و هل‌من‌مبارز می‌طلبد، تنها راه خاموش‌کردن آن، آمادگی برای مقاومت ترکیبی و درازمدت است. این آمادگی، گستره‌ای از استحکام‌بخشی به زنجیره‌های تأمین اساسی، تا خروج تدریجی تجارت خارجی از سیطره نظم آنگلوساکسونی و از مستندسازی تحرکات لایه‌های تدارکاتی و عملیاتی پیاده‌نظام و سواره‌نظام اردوگاه دشمن، تا سازماندهی هسته‌های مقاومت مردمی را در بر خواهد گرفت. فی‌المثل طرح ضربتی دوگانه‌سوزکردن نانوایی‌های منتخب برای شرایط بحران می‌تواند هسته‌های مقاومت مردمی را به‌صحنه بیاورد و در عین حال سیگنال آمادگی برای دفاع ترکیبی درازمدت را به اردوگاه دشمن ارسال کند. البته تشخیص مصداق‌ها به‌عهده سازمان‌های مسئول و متخصصان امر است.

شش
و از باب خیرخواهی برای همسایگان جنوبی و شمالی و به‌عنوان برآورد توصیفی یک شهروند ایرانی یادآوری کردیم که در صورت حمله به زیرساخت‌های ایران، دکترین دفاعیِ همه یا هیچ به‌صورت آتش‌به‌اختیار فعال خواهد شد و هسته‌های مقاومت ایرانی حملات گسترده به منافع آنگلوساکسون‌ها در منطقه را آغاز خواهند کرد که خدا آن روز را نیاورد. ما که سن‌وسالی گذرانده‌ایم، چنین صحنه‌هایی را برای هیچ‌کس نمی‌پسندیم و البته این را هم می‌دانیم که خودمان هم در این معرکۀ ناخواسته خسارت‌های سنگینی خواهیم دید. به همین دلیل است که به آن دسته از همسایگانمان که بعضاً میزبان منافع آنگلوساکسون‌ها هستند، یادآوری می‌کنیم که به محکوم‌کردن حملات رژیم صهیونیستی به ایران اکتفا نکنند و لابی‌های خودشان را فعال کنند برای مهار سگ هاری که به سوی ایران پارس می‌کند و چنگ‌ودندان نشان می‌دهد. این ضرب‌المثل قدیمی ایرانی را به خاطر داشته باشیم که وقتی جنگل آتش بگیرد، خشک‌وتر با هم خواهند سوخت. در مراحل پیشرفته جنگ هوایی، برای ایرانیان فرقی نمی‌کند که زیرساخت‌هایشان از خاک سرزمین‌های اشغالی و ناوهای آنگلوساکسون‌ها هدف قرار گیرد یا از کشورهای منطقه. این قانون نانوشتۀ زندگی روی گسل‌های ژئوپلیتیک منطقه خلیج‌فارس است و نیازی به تجویز امثال بنده ندارد.

هفت
و به‌عنوان یک شهروند ایرانی به همسایگان نفتی یادآوری می‌کنم که افزایش ظرفیت تولید و صادرات نفت برای پرکردن جای خالی پایانه‌های نفتی ایران، ممکن است در حکم سیگنال جنگ اردوگاه صهیونیستی آنگلوساکسونی بر علیه منافع ایرانیان تلقی شود. پس خوب است که در این شرایط خطرناک که منطقه در لبه پرتگاه جنگ ویرانگر صهیونیستی است، جانب احتیاط نگاه دارند و از کلیدزدن پروژه‌هایی که بوی همکاری با ماشین جنگی نتانیاهو بدهد، پرهیز کنند.

هشت
و باز هم به‌عنوان یک شهروند ایرانی به دوستان و مقامات مسئول توصیه کردیم که جنگ سیگنال‌ها را جدی بگیرید و علاج واقعه را قبل از وقوع کنید و رکن اصلی دکترین دفاعی ایران را که هسته‌های مقاومت مردمی است، به رخ اردوگاه ابلیس بکشانید که تصور نکنند قدرت ایرانیان در حملات موشکی و پهپادی به زیرساخت‌های رژیم صهیونیستی خلاصه می‌شود. برآورد من این است که اوج‌گیری جنگ زیرساخت‌ها، ناخواسته سرنوشت جنگ را به دست هسته‌های مقاومت مردمی آتش‌به‌اختیار خواهد سپرد. چنین وضعیتی ممکن است برای ایرانیان هزینه‌های سنگینی داشته باشد؛ ولی هزینه‌هایش برای کشورهای میزبان منافع آنگلوساکسون‌ها در منطقه، به مراتب سنگین‌تر خواهد بود. هرکس بتواند امروز تصویر روشنی از فردای تاریک محتمل ارائه دهد، خدمت بی‌بدیلی به همه ساکنان این منطقه کرده است. به همین دلیل است که جنگ سیگنال‌ها بسیار مهم‌تر و حساس‌تر از جنگ سخت‌افزارهاست.

نه
منظورم حتماً این نیست که هرروز رژه جنگ راه بیندازیم و لشکرکشی خیابانی کنیم و خلایق را از کار و زندگی بیندازیم. کیفیت سیگنال‌ها بسی مهم‌تر از کمیت است."آن خشت بود که پر توان زد". بالاترین مانور قدرت ایرانیان همان چند کلمه آسمانی دو ستاره درخشان آسمان ایران زمین یعنی همسر و پدر شهید نازنین حمله صهیونیست‌ها سرگرد پدافند حمزه جهاندیده بود که سیگنال اصلی را از سویدای دل سوخته و داغدیده به دشمن مخابره کردند و نشان دادند که ایران همچنان روح یک جهان بی روح است. همین طور کلام بلند پدر شهید پرافتخار پدافند استوار مهدی نقوی و هزاران ستاره پرفروغ دیگر در اعماق این کهن بوم و بر."فان الحیاة فی موتکم قاهرین"

ده
من واقعاً نگران ثقل سامعه اردوگاه دشمن هستم. حکایت ملانصرالدین که خودش هم رفت از خانه‌اش قابلمه خالی آورد و در صف آش توهم خودساخته‌اش ایستاد. ظاهراً کارفرماهای اینترنشنال و من و تو و بی بی سی خودشان هم مسحور عشوه گری‌های مجریان خودساخته و شیرین زبانی کارشناسان خودپرداخته شده و دنبال مارشال پتن و میرزا ابراهیم خان کلانتر می‌گردند که کلید ایرانشهر را در سینی طلا تحویلشان دهد.

و کلام آخر پرسش اصلی این است که چگونه می‌توان ثقل سامعه در نقاط بالادست اردوگاه صهیونیستی آنگلوساکسونی را قبل از ورود به مراحل پیشرفته جنگ و به آتش کشیده شدن بخش اعظم زیرساخت‌های منطقه برطرف کرد و سیگنال‌های قدرت درون زای هسته‌های مقاومت ایرانی را به گوش‌های سنگینشان رساند. سیگنال‌هایی از جنس کلمات آسمانی خانواده‌های شهیدان پرافتخار پدافند ارتش جمهوری اسلامی ایران سرگرد حمزه جهاندیده و استوار مهدی نقوی و هزاران سرو بلندقامت دیگر در درجه اول و سیگنال‌هایی از جنس آمادگی‌های تدارکاتی و اطلاعاتی و عملیاتی هسته‌های مقاومت مردمی در گام‌های بعدی و سیگنال‌هایی از جنس جداسازی شریان‌های حیاتی اقتصاد ایران از سیطره نظم آنگلوساکسونی.

وَقَالَ ارْکَبُواْ فِیهَا بسْمِ اللّهِ مَجْرَاهَا وَمُرْسَاهَا إِنَّ رَبِّی لَغَفُورٌ رَّحِیمٌ

آنگلوساکسون‌ها هسته‌های مقاومت مردمی جنگ درازمدت
دیدگاهتان را بنویسید
نام

ایمیل

متن پیام ارسـال دیدگـاه
دیدگاه
در محاصرۀ ناملت‌ها
فلسطین، مسئله‌ای مربوط به سیاست داخلی است
اباصالح تقی‌زاده طبری   
دولتی که ملی باشد در پی جغرافیای مستقل خود می‌رود و چگونه می‌تواند با اسرائیل که موجودیتی مجعول و وابسته است و همچون ویروسی به اینجا و آنجا سرایت می‌کند، بسازد؟ اگر اسرائیل رسمیت یابد، هیچ دولت ملی در منطقۀ ما نمی‌تواند مطمئن به رسمیت خود باشد. به همین جهت است که مسئلۀ فلسطین، لااقل در منطقۀ سرنوشت‌ساز غرب آسیا، مسئله‌ای مربوط به سیاست خارجی کشورها نیست؛ هر موضعی در قبال اسرائیل مستقیما مربوط به موضع کشورها دربارۀ مردم خویش است.


سرمقاله
مشارکت ناامید
بدون تشکل‌یابی نیروهای مولد، نیروی انقلابیِ وفاداران جمهوری اسلامی به مصرف می‌رسد
محمدرضا هدایتی    سیدعلی کشفی   
فقدان گفتارهای سیاسی مؤثر و قدرتمند و کادر رهبری قابل‌اعتماد در این شرایط، می‌تواند سرنوشت متفاوتی برای این نیروها رقم بزند؛ سرنوشتی که یا نیروی ایجادشده را سرخورده‌تر می‌کند و فرومی‌نشاند یا آن را در جهاتی مغایر با منافع و قدرت ملی ایران به مصرف رساند. در این میان، شکل‌گیری تشکلی از نیروهای سیاسیِ مولّد که بتواند واجد گفتاری قدرتمند و امیدآفرین و کادر رهبری منسجم باشد، ضروری به نظر می‌رسد.


سرمقاله
جغرافیای ضعیف
سیاست همسایگی نمی‌تواند صرفا پیگیری منافع باشد
علیرضا شفاه   
چین قطعا باید در اولویت بالای همکاری‌های اقتصادی ایران قرار بگیرد اما نمی‌‌تواند سیاست همسایگی دولت آقای رئیسی را تضمین کند. چین کشوری آرام است و اقتصادی جهانی دارد. اقتضای سیاست خارجی چین این است که از جنگ‌های نیابتی ایران و عربستان جلوگیری کند اما اگر بنا باشد ثبات اقتصادی جامعۀ ایران منجر به قدرت‌نمایی‌ها و تنش‌های تازه‌ای در منطقه شود، قطعا چین ضامن فعالیت‌های اقتصادی‌ای نمی‌شود که به چنان نتیجه‌ای منجر شود. در ذیل همین محاسبه است که چین ذیل مزایایی که به این منطقه می‌بخشد مراقبت می‌کند که روی زمین لغزنده و پرفتنۀ آن پیراهن‌آلوده نشود. آیا ما می‌توانیم خودمان را به‌عنوان برندۀ مطلق منطقه معرفی کنیم و همۀ امنیت آن را تضمین نماییم؟





موسسه علم و سیاست اشراق
شماره تماس : 77136607-021


عضویت در باشگاه مخاطبین

اینکه چیزها از نام و تصویر خود سوا می‌افتند، زندگی را پر از هیاهو کرده است و این هیاهو با این عهد مدرسه که «هر چیزی خودش است» و خیانت نمی‌ورزد، نمی‌خواند. مدرسه آرام است و این آرامش بخشی از عهد و ادعای مدرسه است. هیاهو در مدرسه به معنای ناتوانی مدرسه در نامگذاری چیزها است؛ به این معناست که چیزها می‌خواهند از آنچه هستند فرا بروند. آنجا که می‌توان دانست از هر چیز چه انتظاری می‌توان داشت، دعوا و هیاهویی نیست، نظم حاکم است و هر چیز بر جای خویش است. اما اگر هرچیز حقیقتاً بر جای خود بود و از آنچه هست تخطی نداشت، دیگر چه نیازی به مدرسه بود؟ اگر خیانتی ممکن نبود مدرسه می‌خواست چه چیزی را بر عهده بگیرد. اگر حقیقت نامی دارد، از آن روست که امکان ناراستی در جهان هست. نام چنانکه گفتیم خود عهد است و عهد نگه داشت است و نگه داشت آنجا معنا دارد که چیزها از جای خود خارج شوند.

(تمام حقوق متعلق به موسسه علم و سیاست اشراق است)