این مبارزه بخشی از مبارزه بر سر هویت اسرائیل است که دوقطبی شده است. یک جناح راست افراطی رشد کرده است که توسط تعداد بیشتری از شهرکنشینان یهودی در کرانۀ باختری و سیاست عوامفریبانه ضد نخبگان آقای نتانیاهو و سیاست نابرابری تقویت شده است. تعداد یهودیان افراطی ارتدوکس در اسرائیل به سرعت افزایش یافته است: آنها 13 درصد از جمعیت هستند. احزاب راست افراطی و ارتدوکس با هم در انتخابات سال گذشته یکچهارم کرسیهای کنست را به دست آوردند. در حالی که احزاب چپ میانه و لیکود جناح راست آقای نتانیاهیو تمایلی به حکومت مشترک ندارند، او با آنها ائتلافی تشکیل داده است. اسرائیلیهای میانهرو از اینکه در کشوری که به ریشههای لیبرال خود خیانت میکند، ثروت میآفرینند، مالیات میپردازند و جنگ میکنند، خشمگین میشوند.
اشاره: در شرایطی که منطقۀ غرب آسیا در معرض چشماندازهای مهم و راهبردی جدیدی است و کشورهای منطقه در حال اتخاذ تصمیمات سخت و تاریخی هستند، تنها رژیم نامشروع غرب آسیا خود را در تنگنای ثبات احتمالی منطقه -که به واسطه حضور قدرتمند چین محتملتر از هر دهه دیگری است- تنها میبیند. جهتگیری سیاسی رژیم صهیونیستی بیش از هر زمان دیگری، به بیثباتی، جنگ و آشوب نیازمند است تا بتواند خود را همچون یک کشور و جامعه، از فروپاشی حفظ کند. با این حال جهتگیری اصولی رژیم اشغالگر قدس- که سیاست آن را معنا میکند- تحت تهدید اقتصاد سیاسی خاصی قرار دارد که نه فقط در این منطقه بلکه در اقصی نقاط جهان به دنبال یک ثبات سیاستزدایانه است: اقتصاد سیاسی فناوری که توسط چپگرایان یا اصطلاحا گلوبالیستها هدایت میشود. هفتهنامه اکونومیست این منازعه را البته با مواجههای انتقادی علیه اقدامات و سیاستهای نتانیاهو، روایت کرده است.
این باید لحظۀ اسرائیل باشد. با نزدیک شدن به هفتادوپنجمین سالگرد تولد خود در آوریل، خطر یک جنگ متعارف با کشورهای عربی همسایه، که برای دههها یک خطر وجودی محسوب میشود، به پایینترین حد خود از سال 1948 رسیده است. آخرین انتفاضۀ فلسطین یا قیام علیه اشغالگری، 18 سال پیش پایان یافت. سال گذشته تولید ناخالص داخلی به ازای هر نفر به 55000 دلار رسید و این کشور را از اتحادیه اروپا ثروتمندتر کرد.
با این حال، اسرائیل به جای جشن، با بحران مواجه است. اصلاحات قضایی پیشنهاد شده توسط دولت ائتلافی جناح راست، حاکمیت قانون را تضعیف کرده و دموکراسی اسرائیل را تضعیف خواهد کرد. بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر، که 15 سال از 27 سال گذشته اسرائیل را رهبری کرده است، به خود میبالد که مراودات بیرحمانه و اغلب زشتی انجام میدهد که به زعم خود در نهایت اسرائیل را قویتر میکند. اکنون او خطر هدر دادن میراث خود را دارد و اسرائیل را کمتر قادر به مقابله با چالشهای اجتماعی و ژئوپلیتیکی دهههای آینده میکند.
کشور در آشوب است (به بخش خاورمیانه و آفریقا مراجعه کنید). در 11 مارس، صدها هزار نفر در اعتراضاتی که ممکن است بزرگترین تظاهرات اسرائیل باشد، به خیابانها آمدند. ژنرالها، کارآفرینان و دانشمندان هشدار میدهند که دموکراسی در معرض تهدید است. حدود 60 درصد از اسرائیلیها با اصلاحات قانونی مخالفند. لفاظیهای آتشین راستگرایان، از جمله وزرای دولت، به تشدید خشونت در کرانۀ باختری کمک میکند: در سال جاری تاکنون ۸۰ فلسطینی کشته شدهاند که بالاترین میزان در دو دهه اخیر است.
مبارزه ممکن است بیشتر شود. کنست یا پارلمان می تواند این قانون را در چند هفته آینده تصویب کند. ممکن است بین پارلمان و دادگاه عالی تظاهراتی رخ دهد و شهروندان و سربازان را وادار به انتخاب دردناکی در مورد محل وفاداری خود کنند. ایهود باراک، نخستوزیر سابق و فرماندۀ ارتش، خواستار نافرمانی مدنی تودهای شده است.
اصلاحات راهحل بدی برای یک مشکل واقعی است. اسرائیل قانون اساسی مدون ندارد. با این حال، برای چندین دهه، دادگاه عالی ادعا کرده است که برخی از قوانین «اساسی» به منزلۀ قانون اساسی است که میتواند اجرا شده و کنست را پشت سر بگذارد. زمانی که این قوانین اساسی به تصویب رسید، چنین کنشگریای به وضوح به عنوان هدف شناخته نشد. جناح راست شاهد تصرف قدرت توسط یک نهاد قضایی چپگرا است. اما آقای نتانیاهو، که با اتهامات فساد مواجه است و از نخبگان قانونی متنفر است، در حال تحمیل یک راهحل رقتانگیز است. اصلاحات او به کنست این امکان را میدهد که قضات را منصوب کند و دیوان عالی را زیر پا بگذارد، بنابراین قدرت عملاً کنترلنشده را به اکثریت اندک در مجلس تک مجلسی واگذار خواهد کرد.
این مبارزه بخشی از مبارزه بر سر هویت اسرائیل است که دوقطبی شده است. یک جناح راست افراطی رشد کرده است که توسط تعداد بیشتری از شهرکنشینان یهودی در کرانۀ باختری و سیاست عوامفریبانه ضد نخبگان آقای نتانیاهو و سیاست نابرابری تقویت شده است. تعداد یهودیان افراطی ارتدوکس در اسرائیل به سرعت افزایش یافته است: آنها 13 درصد از جمعیت هستند و بسیاری به جای کار یا خدمت در ارتش، تورات را مطالعه میکنند. احزاب راست افراطی و ارتدوکس با هم در انتخابات سال گذشته یکچهارم کرسیهای کنست را به دست آوردند. در حالی که احزاب چپ میانه و لیکود جناح راست آقای نتانیاهیو تمایلی به حکومت مشترک ندارند، او با آنها ائتلافی تشکیل داده است. اسرائیلیهای میانهرو از این که در کشوری که به ریشههای لیبرال خود خیانت میکند، ثروت میآفرینند، مالیات میپردازند و جنگ میکنند، خشمگین میشوند.
بسیاری از ایالتهای دیگر از دورههای حکومت پوپولیستی و تفرقهافکن جان سالم به در بردهاند. با این حال اسرائیل به طور غیرعادی آسیبپذیر است. یکی از دلایل آن اقتصاد است. اسرائیل با 196 میلیارد دلار ذخایر خارجی، با فروپاشی مالی روبهرو نیست. اما هستۀ اصلی اقتصاد آن فناوری است که بیش از نیمی از صادرات آن را تولید میکند. این امر با هزینههای تحقیق و توسعه تامین میشود که با 5 درصد تولید ناخالص داخلی در سال، بیشتر از هر کشور ثروتمند دیگری است. کارشناسان و کارآفرینانی که این امکان را فراهم میکنند، از اینکه کشورشان در دام متعصبان مذهبی باشد، لذت نمیبرند و میتوانند مهاجرت کنند.
اسرائیل همچنین آسیبپذیر است زیرا نمیتواند آمریکا را که امنیت آن را تضمین میکند و 80 میلیون تسلیحات وارداتیاش را تامین میکند، بیگانه کند [و از آن مستقل شود]. حمایت دو حزبی از اسرائیل در میان آمریکاییها در حال کاهش است: اکثریت دموکراتها و افراد 18 تا 29 ساله به آن نظر نامطلوب دارند. بیش از 90 عضو کنگره به رئیس جمهور جو بایدن نامه نوشتند و به اصلاحات قانونی اعتراض کردند. در همین حال، ایران اورانیوم را با خلوص 84 درصد غنیسازی کرده است و بریتانیا، فرانسه و آلمان دربارۀ «تشدید شدید برنامه هستهایاش» هشدار میدهند. آقای نتانیاهو به منظور تشکیل ائتلافی ضدایرانی، با کشورهای عربی سنی از جمله از طریق توافقنامه ابراهیم ارتباط برقرار کرده است. اما هفتۀ گذشته عربستان سعودی با میانجیگری چین به توافق کاهش تنش با ایران دست یافت. بنابراین در یک منطقۀ خطرناک و بیثبات، آمریکا متحد ضروری اسرائیل باقی میماند.
آسیبپذیری نهایی مربوط به شهروندان عرب اسرائیل و فلسطینیان در کرانه باختری است. اگر حقوق اقلیتها در اسرائیل تضعیف شود، اعراب اسرائیلی که با تبعیض روبهرو هستند، ناامیدتر خواهند شد. در کرانۀ باختری، دیوان عالی تا حدودی شهرک سازی را محدود کرده است. تضعیف دادگاه، حتی در شرایطی که وزرای اسرائیل آشکارا از نژادپرستی ضدعرب حمایت می کنند، آتشزا است.
آقای نتانیاهو، یک عملگرای سکولار و تحصیلکرده، مهمترین سیاستمدار اسرائیل در 25 سال گذشته است که دست بزرگی در احیای اقتصادی و نزدیک شدن به برخی از کشورهای عربی دارد. او مطمئناً میداند که یک دولت محدودتر می تواند اسرائیل را بهتر از این دولت که به افراطگرایان متکی است اداره کند. اگر او میتوانست یک پیکربندی میانهرو جدید را در سیاست اسرائیل تسریع بخشد، میراث خود را تضمین میکرد. افسوس که برند او بسیار سمی است و او بیش از حد به فکر حفظ خود است. زمان او گذشته است. برای جلوگیری از شکستن اسرائیل از سوی بیبی، میانهروها باید در برابر قدرتگرفتن او مقاومت کنند.
منبع: اکونومیست