اطلاعیه !
فرم عضویت در باشگاه مخاطبان





تجدید عهد با اعراب
چرا اعراب نیاز به رهبری تازه‌ای دارند؟


۱۵ تیر ۱۴۰۱   2025  0  0 دیدگاه
بایدن تا چند هفته دیگر در خاورمیانه ظاهر خواهد شد و آگاهانه-یا نه- نوید یک طلوع جدید با حاکم جدید عربستان سعودی را می‌دهد که سابقه بی‌پروایی، بی‌رحمی و پروژه‌های بیهوده دارد. او در مدت کوتاهی به بدترین فرمانروای تاریخ پادشاهی تبدیل شده است. او به عنوان یک رهبر منطقه‌ای برای فلسطینی‌ها به طور خاص و عرب‌ها به طور کلی فاجعه می‌آفریند.

اشاره: تحولاتی که در آرایش نیروهای سیاسی بین‌المللی در حال رخ دادن است، نه‌تنها وضع نیروهای پیشرو بلکه وضع نیروهای پیرو را نیز تغییر می‌دهد. اعراب به عنوان نیروهای تضعیف‌شده نیم‌قرن اخیر، در برابر این پرسش قرار گرفته‌اند که آیا می‌توانند همچنان در آرایش قبلی، به حیات خود ادامه دهند؟ دیوید هرست تحلیل‌گر غرب آسیا و هم‌بنیانگذار پایگاه تحلیلی میدل‌ایست‌آی، سعی دارد نشان دهد اعراب چاره‌ای جز تصمیمی دوباره برای وضع سیاسی‌شان ندارند، چرا که اوضاع به لحاظ اقتصادی و اجتماعی، اصلا برای تداوم وضع سابق، مساعد نیست.

عکس: استقبال رجب طیب اردوغان از محمد بن سلمان در جریان سفر 22 ژوئن 2022 به آنکارا

 

«اگر به آن فکر کنید، اکنون زمان خوبی برای ظهور یک رهبر جوان و جاه طلب عرب است».

همانطور که جو بایدن، رئیس جمهور جو بایدن تنها 18 ماه پیش اعلام کرد، آمریکا «بازنگشته است». ایالات متحده پس از دو دهه شکست‌های زنجیره‌ای در سیاست خارجی، خسته و بی‌خبر، به تازگی بیش از 50 میلیارد دلار برای اوکراین سرمایه‌گذاری کرده است و ممکن است وارد رکود شود. بایدن با انتخابات میان‌دوره‌ای روبه‌رو می‌شود که در آن مطمئناً کنترل حداقل یک مجلس در کنگره را از دست خواهد داد. مدت‌ها قبل از این اتفاق، بایدن سیاست امضای خود در خاورمیانه -صلح با ایران- را کنار گذاشته و به دستور یک گروهبان رزمی اسرائیلی به سستی رو به عقب، قدم‌رو می‌رود. اما او نیز در حال رفتن به حالت AWOL (اصطلاحی به معنای غیبت بدون ترک رسمی) است. شکل و دامنه توافق امنیتی منطقه‌ای که بایدن امیدوار است در جریان سفر آتی خود در ماه ژوئیه در ریاض اعلام کند، هر چه باشد، سعودی‌ها -برای مثال- با صندلی خالی قراردادی امضا می‌کنند.

نفتالی بنت، نخست‌وزیر کنونی اسرائیل و بنی گانتز به زودی از قدرت کنار خواهند رفت. از سوی دیگر، افرادی مانند بزالل اسموتریچ یا ایتامار بن گویر می‌توانند به‌طور واقع‌بینانه انتظار داشته باشند که کرسی‌های کافی را در کنست به دست آورند تا وزارتخانه‌های مهمی را در دولت بعدی مطالبه کنند، که مطمئناً به سمت راست رادیکال بیشتر خواهد رفت. کدام رهبر عرب می‌خواهد با یک دولت آینده اسرائیل که متعصبانی را در بر می‌گیرد که حامیانشان مرتب فریاد «مرگ بر اعراب» سر می‌دهند و آن را معنی می‌کنند، برگه‌ای امضا کند؟

بازدارندگی ایران

یک پیمان امنیتی مانند اتحاد دفاع هوایی خاورمیانه که مورد بحث قرار گرفته است، معادل نقاشی T بزرگ (برای هدف Target) با رنگ قرمز بر روی تمام زیرساخت‌های نفت و گاز آن‌ها خواهد بود و امواجی از پهپادهای دقیق و موشک‌های کروز را از ایران دعوت می‌کند. اگر ایران قدرت بازدارندگی خود را در برابر حمله گسترده به تاسیسات هسته‌ای خود ایجاد کرده باشد، علیه همسایگان نزدیک خود خواهد بود، نه اسرائیل. جالب است که ببینیم آیا همسایگان ایران، چه رسد به عربستان سعودی و امارات، وسوسه خواهند شد یا خیر. اگر این کار را می‌کردند، باید کاملاً مطمئن باشند که چتر پدافند هوایی آنها از دست آنها گرفته نخواهد شد. ایران تنها کشور خلیج فارس است که می تواند بدون سخت‌افزار یک ابرقدرت از خود دفاع کند. آخرین باری که پایانه‌های نفتی اعراب مورد اصابت قرار گرفت، امارات از اشاره انگشتش به سمت ایران برای حملات مین به نفت‌کش‌هایی که از بندرشان استفاده می‌کردند خودداری کرد، اگرچه شواهد مباشرت ایرانی بسیار زیاد بود. و تا آنجا که من می‌دانم، ایالات متحده هنوز نتوانسته تشخیص دهد هواپیماهای بدون سرنشینی که نیمی از تولید روزانه آرامکو را به طور موقت از بین بردند، از کدام کشور آمده است. یک چیز قطعی است. هواپیماهای بدون سرنشین از شمال به حریم هوایی عربستان پرواز کردند نه از جنوب. آنها توسط حوثی‌ها راه‌اندازی نشدند.

اگر ایران قدرت بازدارندگی خود را در برابر حمله گسترده به تاسیسات هسته‌ای خود ایجاد کرده باشد، علیه همسایگان نزدیک خود خواهد بود، نه اسرائیل.

نقش روسیه در خاورمیانه نیز متوقف شده است. ولادیمیر پوتین با حمله به اوکراین بیش از آن چیزی که بتواند بجود، گاز گرفته است. او مجبور شد واحدهای خود را از سوریه خارج کند و مزدوران واگنر را از لیبی بازگرداند. طرح روسیه به عنوان یک قدرت منطقه‌ای در خاورمیانه آسیب دیده است. ترکیه نیز در حال چرخش به داخل است. رجب طیب اردوغان، رئیس‌جمهور اکنون هر کاری انجام می‌دهد برای انتخاباتی است که سال آینده با آن روبه‌رو خواهد شد، و اگر این به معنای تنش‌زدایی با مصر، اسرائیل، عربستان سعودی و امارات باشد که همینطور هم هست، پس ردوغان باید دو چیز را به مردمی که تحت تاثیر تورم شدید قرار گرفته‌اند ثابت کند -اینکه ترکیه دیگر در حال جنگ با قدرت‌های بزرگ عربی نیست و اینکه او می‌تواند پول بیاورد. بنابراین شما رهبر روسیه را دارید که در باتلاقی عمیق در شرق اوکراین گیر افتاده است و رهبران ایالات متحده، ترکیه و اسرائیل در حالت انتخاباتی وحشتناک هستند.

همه اینها صحنه را برای یک رهبر عرب سنی با «دیدگاه» و پول باز می‌کند. این هفته، ولیعهد محمد بن سلمان در سفرهایی که به مصر، اردن و ترکیه داشته، سعی در ایفای این نقش داشته است. دیدارهای منطقه‌ای او تمرینی برای روز بزرگی بود که بایدن و او «در یک اتاق خواهند بود» -برای توصیف سقوط موضع رئیس‌جمهور  از قولی که برای رفتار با قاتل جمال خاشقجی به مثابه «عنصر مطرود» داده بود. این لحظه بزرگی برای پادشاه آینده است. بن سلمان که در دولت دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور سابق آمریکا، در واشنگتن به شهرت رسید، با دستور قتل خاشقجی، چهره خود را تخریب کرد. برای احیای آن، او نه تنها باید نشان دهد که یک رهبر است، بلکه او منطقه نیز از او چنین درکی دارد.

چه اتفاقی افتاد؟ او ممنوعیت ورود گردشگران سعودی به ترکیه را لغو کرد و از سرمایه گذاری ۷.۷ میلیارد دلاری در مصر خبر داد. مشخص نیست که این پول چه سودی برای مصری‌ها خواهد داشت. یکی از قراردادهای امضا شده برای ذخیره‌سازی فرآورده‌های نفتی عربستان و دیگری تولید انرژی از نیروی باد در زمانی بود که مصر مازاد انرژی دارد. سومین مورد سرمایه‌گذاری مصر در عربستان سعودی بود.

بار دیگر با این شاهزاده، سراب بر ماده پیروز شد. همین امر در مورد بیانیه مشترک بن‌سلمان و عبدالفتاح السیسی رئیس جمهور مصر در مورد لیبی نیز صادق است. هر دو کشور با سابقه دردناک مداخله ناموفق در لیبی، «بر اهمیت آغاز فوری اجرای خروج نیروهای خارجی و مزدوران از لیبی تاکید کردند». در همان روز ترکیه استقرار نیروهای خود در لیبی را برای 18 ماه دیگر تمدید کرد.

مصر: کشور فروپاشیده

فقدان رهبری در جهان عرب در چنین زمانی اهمیت دارد. ببینید مصر تا چه حد سقوط کرده است. زمانی رهبر جهان عرب به شمار می رفت. قاهره زمانی اولین بندر مورد بازدید رئیس جمهور آمریکا بود که از منطقه بازدید می‌کرد. روابط ایالات‌متحده با پادشاهی سعودی در آب‌های مصر در سال 1945 آغاز شد، زمانی که فرانکلین دی روزولت با پادشاه عربستان سعودی عبدالعزیز بن سعود در یک رزمناو آمریکایی به نام یو اس اس کوئینسی در کانال سوئز ملاقات کرد. نیکسون، کارتر و اوباما همگی از سفرهای خود به قاهره استفاده کردند تا به جهان عرب سفر کنند.

امروز مصر کشوری است که دستش برای همیشه با کاسه گدایی دراز است. در حالی که ولیعهد سعودی در آستانه پرواز به قاهره بود، تبادل نظر بسیار تلخ‌تری بین دو کشور رخ داد. زنگ خطر توسط یک روزنامه نگار مصری به نام عماد‌الدین ادیب که ارتباط نزدیکی با رژیم دارد به صدا درآمد. او نوشت که در نتیجه جنگ اوکراین، افزایش هزینه‌های انرژی، غلات، محصولات زراعی و مواد غذایی اساسی، 25 میلیارد دلار به هزینه‌های مصر افزوده شده است. به عنوان بزرگ‌ترین واردکننده گندم جهان با واردات 12 میلیون تن در سال، هزینه هر تن گندم 80 درصد افزایش یافته است. او گفت که اگر مصر حداکثر تا اوایل سال آینده این 25 میلیارد دلار اضافی را دریافت نکند، ممکن است مصر با ناآرامی‌های داخلی بدتر از بهار عربی در سال 2011 مواجه شود.

وضعیت اسفبار مصری‌ها برای ثبات منطقه بسیار خطرناک‌تر از سال 2011 است که مشکلات اقتصادی باعث خیزش منطقه‌ای شد.

در این صورت، به گفته این نویسنده، «کابوس جابه‌جایی بزرگ زمینی در مرزهای لیبی، فلسطین و سودان آغاز خواهد شد». سناریوی کابوس مهاجرت میلیون‌ها نفر از طریق دریای مدیترانه به اروپا و از طریق دریای سرخ به کشورهای حاشیه خلیج فارس آغاز خواهد شد. برادر ادیب، مجری مشهور تلویزیون، همین پیام را روی آنتن تکرار کرد، بنابراین شکی وجود ندارد که تهدید به اعزام میلیون‌ها مصری به آن سوی دریای سرخ و مدیترانه رسماً تحریم شده است. وزیر دارایی مصر، محمد معیت، حتی صریح‌تر بود. وی فاش کرد که بیش از 90 درصد از سرمایه‌گذاری خارجی در ابزارهای بدهی داخلی در ماه‌های اخیر و پس از وقوع بحران اوکراین و شروع سیاست پولی سختگیرانه در ایالات متحده، از مصر خارج شده است. معیت افزود که هر یک‌درصد افزایش در نرخ بهره بدهی، 3 میلیارد پوند مصر (160 میلیون دلار) برای مصر هزینه دارد. وی هشدار داد که اگر بحران کنونی ادامه یابد، به قحطی در نتیجه ناتوانی در تهیه غذا و نوشیدنی تبدیل خواهد شد و از کشورها خواست تا قبل از اینکه خیلی دیر شود برای حل‌وفصل وضعیت فعلی تلاش کنند.

هنگامی که یحیی حامد، وزیر سابق سرمایه گذاری مصر در دولت محمد مرسی، سه سال پیش در مقاله‌ای در فارین پالیسی هشدار داد که اقتصاد مصر در حال فروپاشی است، دستگاه حاکم مصر با خشم پاسخ داد. امروز اما همگی حرف مشابهی می‌زنند. این تهدیدها با واکنش سرد سعودی‌ها مواجه شد. ترکی الحمد، نویسنده سکولار، در توییتی نوشت: «این نویسنده باید می‌پرسید: چرا کشورش (مصر) به جای وابسته شدن به این و آن، نمی‌تواند بحران‌های مزمن خود را به تنهایی حل کند؟ این یک واقعیت است که او به مصر توهین می‌کند. چرا که او مصر را در جست‌وجوی یک «حامی» ایرانی، ترکی یا خلیج‌فارسی می‌‌داند. به جای اینکه مانند گذشته خودش حامی مالی باشد، زیرا چیزی از آنچه ترکیه، ایران و کشورهای خلیج‌فارس دارند کم ندارد. او در توئیتی دیگر مصر را کشوری «فروپاشیده» توصیف کرد.

سوء مدیریت اقتصادی سیسی

صحبت‌های ترکی‌الحمد یک نکته دارد. به گفته خود سیسی، مصر بیش از 500 میلیارد دلار از پول کشورهای خلیج‌فارس را مصرف کرده است و اکنون کشوری است که «با قحطی گسترده» روبه‌رو است. دوباره سخنان الحمد را به یاد بیاوریم: چرا سعودی‌ها باید به معنای واقعی کلمه پول را به جیب ارتش مصر یا پروژه‌های بیهوده خود سیسی مانند تعریض کانال سوئز یا پایتختی جدید برای مصر بریزند؟

و واقعاً چرا باید عربستان سعودی به کمک بیاید، در حالی که همان مردی که در مورد قحطی گسترده هشدار داد، طبق گزارش کمپین ضد تجارت اسلحه (CAAT) بین سال‌های 2013 تا 2020، 12.4 میلیارد دلار برای خرید تسلیحات از کشورهای اتحادیه اروپا هزینه کرده است. مصر در این دوره با امضای قرارداد برای 24 جنگنده رافال، یک ناوچه دریایی و موشک، دومین واردکننده بزرگ تسلیحات فرانسوی شد. سال گذشته، مصر برای 30 جت دیگر قرارداد امضا کرد که همه معاملات از طریق وام‌های دولت فرانسه و بانک‌های فرانسوی تامین می‌شد. همچنین افزایش قیمت مواد غذایی مانع از خرید تسلیحات مصر نشده است. مصر در آستانه پرداخت مبلغ 500 میلیون دلار به ایتالیا برای خرید 24 جنگنده تایفون به ارزش 3 میلیارد دلار است. واقعاً چرا مصر اکنون کشوری است که نمی‌تواند مردم خود را تغذیه کند؟ اتفاقاً اتحادیه اروپا به تازگی 100 میلیون پوند (106 میلیون دلار) در پاسخ به بحران غذایی به مصر داده است. این مبلغ برای هر مصری یک یورو است.

در حالی که حمله روسیه به اوکراین ممکن است در واقع منابع مالی مصر را به خطر انداخته باشد، دلیل آن سوءمدیریت اقتصادی و فساد در مقیاسی وحشتناک است که بیش از یک دهه طول کشیده است. سیسی مصر را به زمین زده است. در تمام این مدت، سیسی احساس می‌کرد پولی که از خلیج‌فارس می‌گیرد حق اوست. او یک بار در نوارهای فاش شده به رئیس دفترش عباس کامل گفت: «آنها مثل برنج پول دارند». یکی از منابع باتجربه خلیج فارس گفت: «این بار مثل قبل نیست. اماراتی‌ها خوشحال نیستند، سعودی‌ها علاقه‌ای به این موضوع ندارند.

ده سال بعداز [انقلاب مصر]، وضعیت اسفبار مصری‌ها برای ثبات منطقه بسیار خطرناک‌تر از سال 2011 است که مشکلات اقتصادی باعث خیزش منطقه‌ای شد.

اعراب به رهبری نیاز دارند که بتواند در مقابل اسرائیل بایستد و مردمی را که از هژمونی غرب آسیب دیده‌اند متحد کند.

در جست‌وجوی رهبر

از آن زمان، کل کشورها در جنگ داخلی ویران شده‌اند: یمن، سوریه و لیبی دیگر به عنوان کشورهای متحد وجود ندارند.  اردن از نظر اقتصادی به زانو درآمده است. بایدن تا چند هفته دیگر در خاورمیانه ظاهر خواهد شد و آگاهانه-یا نه- نوید یک طلوع جدید با حاکم جدید عربستان سعودی را می‌دهد که سابقه بی‌پروایی، بی‌رحمی و پروژه‌های بیهوده دارد. او در مدت کوتاهی به بدترین فرمانروای تاریخ پادشاهی تبدیل شده است. او به عنوان یک رهبر منطقه‌ای برای فلسطینی‌ها به طور خاص و عرب‌ها به طور کلی فاجعه می‌آفریند.

اعراب به رهبری نیاز دارند که بتواند در مقابل اسرائیل بایستد و مردمی را که از هژمونی غرب آسیب دیده‌اند متحد کند. آنها باید به دنبال راه‌حل به سمت غرب و شمال نباشند. اروپای در حال افول هیچ چیزی به آنها نخواهد داد. اما برای مراوداتشان با ایالات متحده، آنها باید لابی‌ای ایجاد کنند که به اندازه کافی قدرتمند باشد تا تصمیمات کلیدی سیاست خارجی موثر بر منطقه را اتخاذ کند به نحوی که پاسخی به بقای داخلی بسیاری از اعضای کنگره ایالات متحده نیز باشد، درست همانطور که اسرائیل این کار را انجام داده است.

کشورهای عربی پول، مردم و استعداد لازم برای انجام این کار را دارند. آنچه کم است اراده و خودباوری است. نخبگان کنونی عرب مردم خود را تحقیر می‌کنند و از آنها می‌ترسند. این جریان، نژادپرستی عمیق استعماری را که غرب در قرن گذشته به خاورمیانه نشان داده است، وارد کرده است.

رهبری که شایسته نام باشد، به مردم خود افتخار می‌کند و نه از آنها بترسد. و اگر تنها راه ظهور چنین رهبری از طریق شورش است، پس چنین باشد. این تنها چیزی است که مستبدان می فهمند. وقتی منطقه یک بار دیگر در صورت آنها منفجر شود، همانطور که مطمئناً دوباره این روی خواهد داد، هیچ یک از ما نباید تعجب کنیم.

.

منبع: میدل ایست آی

اعراب اسرائیل ایران
دیدگاهتان را بنویسید
نام

ایمیل

متن پیام ارسـال دیدگـاه
دیدگاه
در محاصرۀ ناملت‌ها
فلسطین، مسئله‌ای مربوط به سیاست داخلی است
اباصالح تقی‌زاده طبری   
دولتی که ملی باشد در پی جغرافیای مستقل خود می‌رود و چگونه می‌تواند با اسرائیل که موجودیتی مجعول و وابسته است و همچون ویروسی به اینجا و آنجا سرایت می‌کند، بسازد؟ اگر اسرائیل رسمیت یابد، هیچ دولت ملی در منطقۀ ما نمی‌تواند مطمئن به رسمیت خود باشد. به همین جهت است که مسئلۀ فلسطین، لااقل در منطقۀ سرنوشت‌ساز غرب آسیا، مسئله‌ای مربوط به سیاست خارجی کشورها نیست؛ هر موضعی در قبال اسرائیل مستقیما مربوط به موضع کشورها دربارۀ مردم خویش است.


سرمقاله
مشارکت ناامید
بدون تشکل‌یابی نیروهای مولد، نیروی انقلابیِ وفاداران جمهوری اسلامی به مصرف می‌رسد
محمدرضا هدایتی    سیدعلی کشفی   
فقدان گفتارهای سیاسی مؤثر و قدرتمند و کادر رهبری قابل‌اعتماد در این شرایط، می‌تواند سرنوشت متفاوتی برای این نیروها رقم بزند؛ سرنوشتی که یا نیروی ایجادشده را سرخورده‌تر می‌کند و فرومی‌نشاند یا آن را در جهاتی مغایر با منافع و قدرت ملی ایران به مصرف رساند. در این میان، شکل‌گیری تشکلی از نیروهای سیاسیِ مولّد که بتواند واجد گفتاری قدرتمند و امیدآفرین و کادر رهبری منسجم باشد، ضروری به نظر می‌رسد.


سرمقاله
جغرافیای ضعیف
سیاست همسایگی نمی‌تواند صرفا پیگیری منافع باشد
علیرضا شفاه   
چین قطعا باید در اولویت بالای همکاری‌های اقتصادی ایران قرار بگیرد اما نمی‌‌تواند سیاست همسایگی دولت آقای رئیسی را تضمین کند. چین کشوری آرام است و اقتصادی جهانی دارد. اقتضای سیاست خارجی چین این است که از جنگ‌های نیابتی ایران و عربستان جلوگیری کند اما اگر بنا باشد ثبات اقتصادی جامعۀ ایران منجر به قدرت‌نمایی‌ها و تنش‌های تازه‌ای در منطقه شود، قطعا چین ضامن فعالیت‌های اقتصادی‌ای نمی‌شود که به چنان نتیجه‌ای منجر شود. در ذیل همین محاسبه است که چین ذیل مزایایی که به این منطقه می‌بخشد مراقبت می‌کند که روی زمین لغزنده و پرفتنۀ آن پیراهن‌آلوده نشود. آیا ما می‌توانیم خودمان را به‌عنوان برندۀ مطلق منطقه معرفی کنیم و همۀ امنیت آن را تضمین نماییم؟





موسسه علم و سیاست اشراق
شماره تماس : 77136607-021


عضویت در باشگاه مخاطبین

اینکه چیزها از نام و تصویر خود سوا می‌افتند، زندگی را پر از هیاهو کرده است و این هیاهو با این عهد مدرسه که «هر چیزی خودش است» و خیانت نمی‌ورزد، نمی‌خواند. مدرسه آرام است و این آرامش بخشی از عهد و ادعای مدرسه است. هیاهو در مدرسه به معنای ناتوانی مدرسه در نامگذاری چیزها است؛ به این معناست که چیزها می‌خواهند از آنچه هستند فرا بروند. آنجا که می‌توان دانست از هر چیز چه انتظاری می‌توان داشت، دعوا و هیاهویی نیست، نظم حاکم است و هر چیز بر جای خویش است. اما اگر هرچیز حقیقتاً بر جای خود بود و از آنچه هست تخطی نداشت، دیگر چه نیازی به مدرسه بود؟ اگر خیانتی ممکن نبود مدرسه می‌خواست چه چیزی را بر عهده بگیرد. اگر حقیقت نامی دارد، از آن روست که امکان ناراستی در جهان هست. نام چنانکه گفتیم خود عهد است و عهد نگه داشت است و نگه داشت آنجا معنا دارد که چیزها از جای خود خارج شوند.

(تمام حقوق متعلق به موسسه علم و سیاست اشراق است)