غلبه بر اینرسی موجود نیازمند درآمیختن راهبرد تولید با دفاع پیشدستانه در میدانهای بازسازی و تجارت در جاده ابریشم مقاومت است. پرسش این است که آیا دولت سیزدهم، ضرورت این راهبرد آمیخته را درک خواهد کرد
۱- جمهوری اسلامی ایران، پس از جنگ تحمیلی همه تلاش خود را صرف ایجاد نوعی از بازدارندگی کرد اما به تدریج دریافت که این راهبرد نابسنده است و امنیت ملی در شرایطی که منطقه رو به بیثباتی و دشمن به دنبال تحمیل انزوا و محاصره اقتصادی و امنیتی جمهوری اسلامی است تأمین نمیشود. راهبرد جدید «دفاع پیشدستانه» بود.
۲- ورود به «دفاع پیشدستانه» طبعا دشوار بود. امکان یارگیری و همکاری با نیروهای موجود برای اداره این جنگ چندان وجود نداشت. بنابراین خلق هویتهای جدید در دستور کار قرار گرفت و با درایت و مدیریت سپاه قدس موفق از آب درآمد.
۳- بعد از شکست طرح تجزیه و تضعیف نیروهای تجزیهطلب و داعش، هویتهای مقاومت به سمت نهادیشدن درحال حرکتند. حضور روسیه در شرق مدیترانه نیز معنای دیگری یافته است. روسها جایگاه پرقدرتی برای تنظیم معادلات خاورمیانه و روابط خود با دیگران به دست آوردهاند که قدر آن را خوب میدانند.
۴- دفاع پیشدستانه همچنان ادامه دارد و «صحنه بازسازی» به آن اضافه شده است. صحنه بازسازی، چیزی جز جنگ تجاری نیست و امروز جغرافیای تجارت و جنگ با هم ترکیب شده است. تجارت در محور تهران- مدیترانه همه ماجراست.
۵- تحریم اقتصادی جمهوری اسلامی به بهانه صنعت هستهای، تاکید میکنم به بهانه صنعت هستهای، ابزار قدرتمند همه بازیگران برای محدود کردن قویترین بازیگر صحنه است. عراق و ایران پیوندهای تاریخی و فرصتهای بینظیر همتکاملی دارند و برای رسیدن به مدیترانه با یکدیگر قطعا همداستان خواهند شد. روسیه، ترکیه، اسراییل و آمریکا و عربستان خوب میدانند که باید جمهوری اسلامی و عراق را در این وضعیت نگه داشت وگرنه آنها خود و منطقه را به آیندهای متفاوت پرتاب خواهند کرد.
۶- جمهوری اسلامی چند سالی است که مصمم است تا با تقویت تولید داخل، وابستگی خود را کاهش دهد و پایهای محکم برای پیشبرد استراتژیهای سیاسی خود فراهم آورد. این راهبرد به علت اقتصاد رانتیه و صنعتزدایی تاریخی با مشکلات زیادی روبرو بوده است اما به نظر از پیمودن این راه گریزی نیست.
۷- آنچه به این راهبرد عمق و قدرت میدهد فرا رفتن از راهبردهای آشنای جایگزینی واردات یا توسعه صادرات است. کسی که در ایران از تولید و رونق آن بگوید اما تنها به تولید کالای وارداتی فکر کند و تلاش نماید در میدانی بسته، مسئله تولید را حل کند، توجهی غیرسیاسی به تولید دارد. کسانی هم که بر ادغام در تقسیم کار جهانی برای توسعه صادرات تأکید دارند از بنیاد سیاسی بازارها و سیاست جغرافیایی تولید غافلند.
غلبه بر اینرسی موجود نیازمند درآمیختن راهبرد تولید با دفاع پیشدستانه در میدانهای بازسازی و تجارت در جاده ابریشم مقاومت است. پرسش این است که آیا دولت سیزدهم، ضرورت این راهبرد آمیخته را درک خواهد کرد؟