اطلاعیه !
فرم عضویت در باشگاه مخاطبان





افغانستان: ژئوپلتیک سوخته
آیا جمهوری اسلامی ایران می‌تواند نقشی در فرصت‌یابی ژئوپلتیک افغانستان بازی کند؟


۱۸ تیر ۱۴۰۰   2557  1  0 دیدگاه
با مرور اجمالی مواضع قدرت‌هایی که می‌توانند افغانستان را در یک بازی ژئوپلتیک بزرگ‌تر صاحب موقعیت کنند، فرصت ژئوپلتیکی پیش روی افغانستان قابل مشاهده نیست. قرار گرفتن افغانستان در بن‌بست ژئوپلتیک به معنای آغاز دور جدیدی از ناامنی و بی‌ثباتی در افغانستان است. مواجهه ایران با شرایط جدید افغانستان اگر صرفا از ناحیه سیاست همسایگی و مناسبات دوجانبه دنبال شود چندان راه‌گشا نخواهد بود.


افغانستان همسایه شرقی ایران که در نیم‌قرن اخیر هیچگاه روی آسایش به خود ندیده است، پردۀ دیگری از ناامنی و آوارگی ملت افغان را با فتوحات طالبان تجربه می‌کند. با قدرت‌گیری طالبان و خروج نیروهای آمریکا و ناتو از افغانستان همه چیز به روزگار امارت اسلامی طالبان باز خواهد گشت. گویی که زمان برای افغان‌ها به وقت ناامنی و آوراگی متوقف شده و این کشور هیچی گامی به پیش نمی‌گذارد. اما آنچه در این صحنۀ تراژیک خودنمایی می‌کند ژئوپلتیک سوخته افغانستان است. خروج نیروهای آمریکا و ناتو نمایی از بن‌بست ژئوپلتیکی است که افغانستان به آن دچار شده است. در این بن‌بست استراتژیک، افغانستان در یک استحالۀ ژئوپلتیک از ارزش راهبردی برای قدرت‌های بزرگ، تهی شده است؛ گویی افغانستان از این پس به حال خود رها خواهد شد و در سیاه‌چاله ناامنی و چرخۀ خودویرانگری غوطه‌ور خواهد بود.


جو بایدن پس از ۲۰سال اشغالگری آمریکا، سراسیمه در حال خارج‌کردن نیروهای این کشور از افغانستان است و آن را نشانه‌ای از عمل‌کردن به وعده‌اش در کمپین تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۰ معرفی می‌کند. دولت بایدن در چارچوب راهبرد «چرخش به شرق» و تمرکز بر مهار چین و جلوگیری از قدرت‌یابی آن، در حال کاهش حضور مستقیم نظامی آمریکا در سایر مناطق و انتقال آن به سمت آسیا-پاسیفیک است. از این رو افغانستان که روزگاری قلب استراتژی مبارزه با تروریسم را در دکترین امنیت ملی آمریکا شکل می‌داد، امروز آنچنان برای آمریکایی‌ها بی‌وزن شده است که حتی رییس جمهور دموکرات آمریکا حاضر به پاسخگویی به تعهدات آمریکا و چشم‌انداز آینده افغانستان نیست.


اما ژئوپلتیک افغانستان تنها برای آمریکایی‌ها ارزش خود را از دست نداده، بلکه سایر قدرت‌های بین‌المللی که توان شکل‌دهی به بازی‌های بزرگ ژئوپلتیک را دارند نیز افغانستان را از دایره بازی خود بیرون گذاشته‌اند. چینی‌ها که با ابتکار «یک کمربند یک راه» در حال شکل‌دهی به یک بازی بزرگ اقتصادی و امنیتی در برابر آمریکا هستند در مسیر جاده ابریشم جدید خود وقتی به مرزهای افغانستان می‌رسند با دور زدن آن از طریق مسیر جنوبی پاکستان (محور کاشغر-گوادر) و مسیر شمالی آسیایی میانه–روسیه، چشم بر مزیت‌های ژئوپلتیک افغانستان می‌بندند و عطایش را به لقایش می‌بخشند.


تکلیف روس‌ها با تجربه شکست شوروی در افغانستان از همه بیشتر روشن است. روس‌ها به هیچ عنوان علاقه‌ای به تجربه مجدد کابوس شکست ارتش سرخ در افغانستان را ندارند و تنها منافع حداقلی امنیتی مانند جلوگیری از قدرت‌گیری داعش و گروه‌های تروریستی با منشا روس مانند چچن‌تبارها را در افغانستان دنبال می‌کند.


در چند سال گذشته تنها امید افغان‌ها برای ایجاد یک شراکت راهبردی با یک قدرت اقتصادی و نظامی معطوف به هندی‌ها بوده است. هند در چارچوب رقابت استراتژیک خود با محور چین-پاکستان تلاش دارد تا از طریق سرمایه‌گذاری در افغانستان و ایجاد یک کریدور تجاری از طریق چابهار به افغانستان و آسیایی میانه، این کشور را به یک ستون اصلی از استراتژی موازنه‌سازی خود در برابر چین و پاکستان در منطقه بدل نماید. اما خروج نابهنگام آمریکایی‌ها از افغانستان و پیشروی‌های طالبان، دارایی‌ها و سرمایه‌گذاری هند در افغانستان را هدف قرار خواهد داد. با توجه به حمایت‌های پاکستان از طالبان و وابستگی گروه حقانی، جناح عمده طالبان، به پاکستان و سازمان اطلاعات نظامی آن، قدرت‌گیری طالبان منافع بلندمدت هند در افغانستان را به خطر خواهد انداخت. تداوم قدرت‌گیری طالبان و تضعیف و حتی سقوط دولت افغانستان، طرح ژئوپلتیک هند را به شکست خواهد کشاند و امید افق‌گشایی ژئوپلتیک از ناحیه هند برای افغانستان را نیز از میان می‌برد. با مرور اجمالی مواضع قدرت‌هایی که می‌توانند افغانستان را در یک بازی ژئوپلتیک بزرگ‌تر صاحب موقعیت کنند، فرصت ژئوپلتیکی پیش روی افغانستان قابل مشاهده نیست. قرار گرفتن افغانستان در بن‌بست ژئوپلتیک به معنای آغاز دور جدیدی از ناامنی و بی‌ثباتی در افغانستان است.


مواجهه ایران با شرایط جدید افغانستان اگر صرفا از ناحیه سیاست همسایگی و مناسبات دوجانبه دنبال شود چندان راه‌گشا نخواهد بود؛ بلکه مسئله اصلی برای حل بحران افغانستان احیای مجدد موقعیت ژئوپلتیک این کشور است. در واقع پرسش اصلی از آینده افغانستان ناظر به این مساله است که افغانستان چگونه مجددا حائز فرصت ژئوپلتیک خواهد شد؟ آیا جمهوری اسلامی ایران می‌تواند نقشی در فرصت‌یابی ژئوپلتیک افغانستان بازی کند؟ آیا جمهوری اسلامی ایران می‌تواند آغازکننده بازی بزرگ ژئوپلتیکی در شرق باشد که افغانستان در آن موقعیتی استراتژیک بدست آورد؟ 

افغانستان طالبان ایران
دیدگاهتان را بنویسید
نام

ایمیل

متن پیام ارسـال دیدگـاه
دیدگاه
در محاصرۀ ناملت‌ها
فلسطین، مسئله‌ای مربوط به سیاست داخلی است
اباصالح تقی‌زاده طبری   
دولتی که ملی باشد در پی جغرافیای مستقل خود می‌رود و چگونه می‌تواند با اسرائیل که موجودیتی مجعول و وابسته است و همچون ویروسی به اینجا و آنجا سرایت می‌کند، بسازد؟ اگر اسرائیل رسمیت یابد، هیچ دولت ملی در منطقۀ ما نمی‌تواند مطمئن به رسمیت خود باشد. به همین جهت است که مسئلۀ فلسطین، لااقل در منطقۀ سرنوشت‌ساز غرب آسیا، مسئله‌ای مربوط به سیاست خارجی کشورها نیست؛ هر موضعی در قبال اسرائیل مستقیما مربوط به موضع کشورها دربارۀ مردم خویش است.


سرمقاله
مشارکت ناامید
بدون تشکل‌یابی نیروهای مولد، نیروی انقلابیِ وفاداران جمهوری اسلامی به مصرف می‌رسد
محمدرضا هدایتی    سیدعلی کشفی   
فقدان گفتارهای سیاسی مؤثر و قدرتمند و کادر رهبری قابل‌اعتماد در این شرایط، می‌تواند سرنوشت متفاوتی برای این نیروها رقم بزند؛ سرنوشتی که یا نیروی ایجادشده را سرخورده‌تر می‌کند و فرومی‌نشاند یا آن را در جهاتی مغایر با منافع و قدرت ملی ایران به مصرف رساند. در این میان، شکل‌گیری تشکلی از نیروهای سیاسیِ مولّد که بتواند واجد گفتاری قدرتمند و امیدآفرین و کادر رهبری منسجم باشد، ضروری به نظر می‌رسد.


سرمقاله
جغرافیای ضعیف
سیاست همسایگی نمی‌تواند صرفا پیگیری منافع باشد
علیرضا شفاه   
چین قطعا باید در اولویت بالای همکاری‌های اقتصادی ایران قرار بگیرد اما نمی‌‌تواند سیاست همسایگی دولت آقای رئیسی را تضمین کند. چین کشوری آرام است و اقتصادی جهانی دارد. اقتضای سیاست خارجی چین این است که از جنگ‌های نیابتی ایران و عربستان جلوگیری کند اما اگر بنا باشد ثبات اقتصادی جامعۀ ایران منجر به قدرت‌نمایی‌ها و تنش‌های تازه‌ای در منطقه شود، قطعا چین ضامن فعالیت‌های اقتصادی‌ای نمی‌شود که به چنان نتیجه‌ای منجر شود. در ذیل همین محاسبه است که چین ذیل مزایایی که به این منطقه می‌بخشد مراقبت می‌کند که روی زمین لغزنده و پرفتنۀ آن پیراهن‌آلوده نشود. آیا ما می‌توانیم خودمان را به‌عنوان برندۀ مطلق منطقه معرفی کنیم و همۀ امنیت آن را تضمین نماییم؟





موسسه علم و سیاست اشراق
شماره تماس : 77136607-021


عضویت در باشگاه مخاطبین

اینکه چیزها از نام و تصویر خود سوا می‌افتند، زندگی را پر از هیاهو کرده است و این هیاهو با این عهد مدرسه که «هر چیزی خودش است» و خیانت نمی‌ورزد، نمی‌خواند. مدرسه آرام است و این آرامش بخشی از عهد و ادعای مدرسه است. هیاهو در مدرسه به معنای ناتوانی مدرسه در نامگذاری چیزها است؛ به این معناست که چیزها می‌خواهند از آنچه هستند فرا بروند. آنجا که می‌توان دانست از هر چیز چه انتظاری می‌توان داشت، دعوا و هیاهویی نیست، نظم حاکم است و هر چیز بر جای خویش است. اما اگر هرچیز حقیقتاً بر جای خود بود و از آنچه هست تخطی نداشت، دیگر چه نیازی به مدرسه بود؟ اگر خیانتی ممکن نبود مدرسه می‌خواست چه چیزی را بر عهده بگیرد. اگر حقیقت نامی دارد، از آن روست که امکان ناراستی در جهان هست. نام چنانکه گفتیم خود عهد است و عهد نگه داشت است و نگه داشت آنجا معنا دارد که چیزها از جای خود خارج شوند.

(تمام حقوق متعلق به موسسه علم و سیاست اشراق است)