با مرور اجمالی مواضع قدرتهایی که میتوانند افغانستان را در یک بازی ژئوپلتیک بزرگتر صاحب موقعیت کنند، فرصت ژئوپلتیکی پیش روی افغانستان قابل مشاهده نیست. قرار گرفتن افغانستان در بنبست ژئوپلتیک به معنای آغاز دور جدیدی از ناامنی و بیثباتی در افغانستان است. مواجهه ایران با شرایط جدید افغانستان اگر صرفا از ناحیه سیاست همسایگی و مناسبات دوجانبه دنبال شود چندان راهگشا نخواهد بود.
افغانستان همسایه شرقی ایران که در نیمقرن اخیر هیچگاه روی آسایش به خود ندیده است، پردۀ دیگری از ناامنی و آوارگی ملت افغان را با فتوحات طالبان تجربه میکند. با قدرتگیری طالبان و خروج نیروهای آمریکا و ناتو از افغانستان همه چیز به روزگار امارت اسلامی طالبان باز خواهد گشت. گویی که زمان برای افغانها به وقت ناامنی و آوراگی متوقف شده و این کشور هیچی گامی به پیش نمیگذارد. اما آنچه در این صحنۀ تراژیک خودنمایی میکند ژئوپلتیک سوخته افغانستان است. خروج نیروهای آمریکا و ناتو نمایی از بنبست ژئوپلتیکی است که افغانستان به آن دچار شده است. در این بنبست استراتژیک، افغانستان در یک استحالۀ ژئوپلتیک از ارزش راهبردی برای قدرتهای بزرگ، تهی شده است؛ گویی افغانستان از این پس به حال خود رها خواهد شد و در سیاهچاله ناامنی و چرخۀ خودویرانگری غوطهور خواهد بود.
جو بایدن پس از ۲۰سال اشغالگری آمریکا، سراسیمه در حال خارجکردن نیروهای این کشور از افغانستان است و آن را نشانهای از عملکردن به وعدهاش در کمپین تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۰ معرفی میکند. دولت بایدن در چارچوب راهبرد «چرخش به شرق» و تمرکز بر مهار چین و جلوگیری از قدرتیابی آن، در حال کاهش حضور مستقیم نظامی آمریکا در سایر مناطق و انتقال آن به سمت آسیا-پاسیفیک است. از این رو افغانستان که روزگاری قلب استراتژی مبارزه با تروریسم را در دکترین امنیت ملی آمریکا شکل میداد، امروز آنچنان برای آمریکاییها بیوزن شده است که حتی رییس جمهور دموکرات آمریکا حاضر به پاسخگویی به تعهدات آمریکا و چشمانداز آینده افغانستان نیست.
اما ژئوپلتیک افغانستان تنها برای آمریکاییها ارزش خود را از دست نداده، بلکه سایر قدرتهای بینالمللی که توان شکلدهی به بازیهای بزرگ ژئوپلتیک را دارند نیز افغانستان را از دایره بازی خود بیرون گذاشتهاند. چینیها که با ابتکار «یک کمربند یک راه» در حال شکلدهی به یک بازی بزرگ اقتصادی و امنیتی در برابر آمریکا هستند در مسیر جاده ابریشم جدید خود وقتی به مرزهای افغانستان میرسند با دور زدن آن از طریق مسیر جنوبی پاکستان (محور کاشغر-گوادر) و مسیر شمالی آسیایی میانه–روسیه، چشم بر مزیتهای ژئوپلتیک افغانستان میبندند و عطایش را به لقایش میبخشند.
تکلیف روسها با تجربه شکست شوروی در افغانستان از همه بیشتر روشن است. روسها به هیچ عنوان علاقهای به تجربه مجدد کابوس شکست ارتش سرخ در افغانستان را ندارند و تنها منافع حداقلی امنیتی مانند جلوگیری از قدرتگیری داعش و گروههای تروریستی با منشا روس مانند چچنتبارها را در افغانستان دنبال میکند.
در چند سال گذشته تنها امید افغانها برای ایجاد یک شراکت راهبردی با یک قدرت اقتصادی و نظامی معطوف به هندیها بوده است. هند در چارچوب رقابت استراتژیک خود با محور چین-پاکستان تلاش دارد تا از طریق سرمایهگذاری در افغانستان و ایجاد یک کریدور تجاری از طریق چابهار به افغانستان و آسیایی میانه، این کشور را به یک ستون اصلی از استراتژی موازنهسازی خود در برابر چین و پاکستان در منطقه بدل نماید. اما خروج نابهنگام آمریکاییها از افغانستان و پیشرویهای طالبان، داراییها و سرمایهگذاری هند در افغانستان را هدف قرار خواهد داد. با توجه به حمایتهای پاکستان از طالبان و وابستگی گروه حقانی، جناح عمده طالبان، به پاکستان و سازمان اطلاعات نظامی آن، قدرتگیری طالبان منافع بلندمدت هند در افغانستان را به خطر خواهد انداخت. تداوم قدرتگیری طالبان و تضعیف و حتی سقوط دولت افغانستان، طرح ژئوپلتیک هند را به شکست خواهد کشاند و امید افقگشایی ژئوپلتیک از ناحیه هند برای افغانستان را نیز از میان میبرد. با مرور اجمالی مواضع قدرتهایی که میتوانند افغانستان را در یک بازی ژئوپلتیک بزرگتر صاحب موقعیت کنند، فرصت ژئوپلتیکی پیش روی افغانستان قابل مشاهده نیست. قرار گرفتن افغانستان در بنبست ژئوپلتیک به معنای آغاز دور جدیدی از ناامنی و بیثباتی در افغانستان است.
مواجهه ایران با شرایط جدید افغانستان اگر صرفا از ناحیه سیاست همسایگی و مناسبات دوجانبه دنبال شود چندان راهگشا نخواهد بود؛ بلکه مسئله اصلی برای حل بحران افغانستان احیای مجدد موقعیت ژئوپلتیک این کشور است. در واقع پرسش اصلی از آینده افغانستان ناظر به این مساله است که افغانستان چگونه مجددا حائز فرصت ژئوپلتیک خواهد شد؟ آیا جمهوری اسلامی ایران میتواند نقشی در فرصتیابی ژئوپلتیک افغانستان بازی کند؟ آیا جمهوری اسلامی ایران میتواند آغازکننده بازی بزرگ ژئوپلتیکی در شرق باشد که افغانستان در آن موقعیتی استراتژیک بدست آورد؟