اطلاعیه !
فرم عضویت در باشگاه مخاطبان





مشارکت ناامید
بدون تشکل‌یابی نیروهای مولد، نیروی انقلابیِ وفاداران جمهوری اسلامی به مصرف می‌رسد


۴ اسفند ۱۴۰۲   1982  8  1 سرمقاله
فقدان گفتارهای سیاسی مؤثر و قدرتمند و کادر رهبری قابل‌اعتماد در این شرایط، می‌تواند سرنوشت متفاوتی برای این نیروها رقم بزند؛ سرنوشتی که یا نیروی ایجادشده را سرخورده‌تر می‌کند و فرومی‌نشاند یا آن را در جهاتی مغایر با منافع و قدرت ملی ایران به مصرف رساند. در این میان، شکل‌گیری تشکلی از نیروهای سیاسیِ مولّد که بتواند واجد گفتاری قدرتمند و امیدآفرین و کادر رهبری منسجم باشد، ضروری به نظر می‌رسد.

یکم. با وجود اینکه کمتر از ده روز تا انتخابات مجلس شورای اسلامی باقی مانده، حتی اگر نظرسنجی‌هایی را که توسط نهادهای رسمی و غیررسمی صورت گرفته، نادیده بگیریم، هنوز شور و نشاطی برای انتخاب نمایندگان مجلسِ چهارسال آیندۀ جمهوری اسلامی ایران دیده نمی‌شود. طبقۀ متوسط که همواره انتظار مشارکت و حساسیت بیشتری به چنین انتخابی از آنان می‌رفت، عزمی برای مشارکت در این انتخاب ندارند. حتی آن بخشی از طبقۀ متوسط هم که رأی‌دادنشان همیشه فرض گرفته می‌شود، فاقد چشم‌اندازی حقیقی برای مشارکت فعالانه در انتخابات به نظر می‌رسند. گویی آن‌ها می‌دانند ناگزیرند بار دیگر به بلوک‌هایی رأی دهند که نمی‌توانند آنچه را پای صندوق رأی می‌کشاندشان، نمایندگی کنند. اینان اگرچه از سر عهدی که با جمهوری اسلامی دارند، نمی‌توانند از زیر بار انتخابات شانه خالی کنند، اما دیگر شاید امید چندانی هم به مشارکت در این میدان نداشته باشند. نه آنقدر هست که پا پس بکشند و نه آنقدر که به این مشارکت دلگرم باشند. به همین جهت است که تنها از سرِ نگرانی برای ازدست‌رفتن هرآنچه سال‌ها برای آن مجاهده شده است، به مشارکتی منفعلانه و حداقلی تن می‌دهند.

این نحو مشارکت، در فقدان آن چشم‌انداز و با آن نمایندگی شکننده، دیگر حتی از جانب وفادارترین نیروهای مستقل جمهوری اسلامی، به‌راحتی تحمل نمی‌شود؛ تا جایی که این‌بار ابراز نارضایتی از جانب برخی از این چهره‌ها و گروه‌ها، دشواری حمل بار مشارکت منفعلانه را به‌وضوح نشان می‌دهد. امروز شاید همۀ این نیروها در یک درک واحد به اشتراک رسیده باشند و آن اینکه دیگر نمی‌توان بدون کنشی فعالانه، منتظر آینده‌ای روشن برای کشور بود.

با وجود اینکه اینکه این نارضایتی‌ها ممکن است ابتدائاً بحرانی برای مشروعیت جمهوری اسلامی به نظر آید، این خودآگاهی سیاسی می‌تواند نقطۀ عطفی در نحوۀ مشارکت نیروهای وفادار و جذب مشارکت نیروهایی تازه برای جمهوری اسلامی باشد. اینکه این نیروها دیگر نمی پذیرند بدون مشارکت فعالانۀ خود، صرفاً تبدیل به سیاه‌لشکری برای بلوک‌های سیاسی موجود باشند، نوید تولد شکل تازه‌ای از ائتلاف‌های سیاسی را در درون حاکمیت جمهوری اسلامی می‌دهد که می‌تواند در برابر تعادل ساکنی که همه‌چیز را در وضع موجود پذیرفته، مقاومت کند. اما این هم‌افزایی نیروهای مستقل خودبه‌خود رخ نمی‌دهد و حتی ممکن است جهات دیگری هم پیدا کند. بنابراین مسئلۀ اصلی این است که این نیروی تازه، چگونه می‌تواند در عین استقلال، تبدیل به نیرویی مولّد در مسیر جمهوری اسلامی و افزایش قدرت ملی شود؟

دوم. فقدان گفتارهای سیاسی مؤثر و قدرتمند و کادر رهبری قابل‌اعتماد در این شرایط، می‌تواند سرنوشت متفاوتی برای این نیروها رقم بزند؛ سرنوشتی که یا نیروی ایجادشده را سرخورده‌تر می‌کند و فرومی‌نشاند یا آن را در جهاتی مغایر با منافع و قدرت ملی ایران به مصرف رساند. در این میان، شکل‌گیری تشکلی از نیروهای سیاسیِ مولّد که بتواند واجد گفتاری قدرتمند و امیدآفرین و کادر رهبری منسجم باشد، ضروری به نظر می‌رسد. شاید از سر همین ضرورت باشد که رهبر جمهوری اسلامی چند هفته مانده به انتخابات، در دیدار فرماندهان نیروی هوایی و پدافند هوایی ارتش به ضرورت نقش‌آفرینی خواص برای به‌جریان‌انداختن نیروی مردمی جمهوری اسلامی ایران اشاره می‌کنند:

 

«حرکت‌های اجتماعی دچار این آفت‌ها می‌شوند: آفت کندشدن، آفت توقف‌پیداکردن، آفت به‌عقب‌برگشتن. این حرکت اگر بخواهد ادامه پیدا کند، شتاب‌دهنده لازم دارد... شتاب‌دهندۀ آن چیزی است که ما به آن می‌گوییم خواص؛ خواص جامعه... خواص یعنی آن مجموعه انسان‌هایی که در کار خود، با فکر و با شناخت و با تشخیص عمل می‌کنند و تابع جَوّ نیستند؛ خواص یعنی این‌ها. این خواص می‌تواند در بین فعّالان گوناگون انقلابی، در بین اصناف، کارگران، نظامی‌ها، روحانیّون و گروه‌های مختلف باشد. می‌تواند در بین فعّالان مطبوعاتی باشد، می‌تواند در بین فعّالان دانشجویی باشد، می‌تواند در بین فعّالان سیاسی باشد... وظیفۀ این‌ها وظیفۀ سنگینی است... این‌ها بایستی جهت عمومی حرکت جامعه را حفظ کنند و نگذارند این حرکت دچار انحراف بشود.»

 

آن نیرویی که اراده‌اش مشروط به بیرون از خود نیست، تابع نیست و قوۀ تشخیص و تصمیم‌گیری دارد، می‌تواند مولّد سیاست و شکل‌دهنده به اجتماع باشد. به‌رسمیت‌شناختن این نیروها در استقلال‌شان، اگرچه خطری را متوجه سکون و بی‌تحرکی فعلی جمهوری اسلامی می‌کند، تنها امکانی است که جمهوری اسلامی را قادر می‌سازد تا بتواند واجد مردمی و مدعی ملتی باشد. به‌رسمیت‌شناختن و گفت‌وگو با چنین نیروهایی، نه‌تنها آزمونی دشوار برای جمهوری اسلامی به حساب می‌آید بلکه پیشنهادی است برای مردمی که در هیاهوی ائتلاف‌های مصنوعی و اجتماعات موقت، در انتخاب سیاسی خود سرگردان‌اند. به‌عهده‌گرفتن آن رسمیت از سوی دستگاه سیاست و پذیرفتن این پیشنهاد از سوی مردم می‌تواند امیدی برای تولید نیرویی تازه در تاروپود جمهوری اسلامی ایران باشد.


 

دیدگاهتان را بنویسید
نام

ایمیل

متن پیام ارسـال دیدگـاه
زهرا
گفت:
خیلی خوب خداقوت
۱۴۰۲/۱۲/۵
7:14
دیدگاه
در محاصرۀ ناملت‌ها
فلسطین، مسئله‌ای مربوط به سیاست داخلی است
اباصالح تقی‌زاده طبری   
دولتی که ملی باشد در پی جغرافیای مستقل خود می‌رود و چگونه می‌تواند با اسرائیل که موجودیتی مجعول و وابسته است و همچون ویروسی به اینجا و آنجا سرایت می‌کند، بسازد؟ اگر اسرائیل رسمیت یابد، هیچ دولت ملی در منطقۀ ما نمی‌تواند مطمئن به رسمیت خود باشد. به همین جهت است که مسئلۀ فلسطین، لااقل در منطقۀ سرنوشت‌ساز غرب آسیا، مسئله‌ای مربوط به سیاست خارجی کشورها نیست؛ هر موضعی در قبال اسرائیل مستقیما مربوط به موضع کشورها دربارۀ مردم خویش است.


سرمقاله
مشارکت ناامید
بدون تشکل‌یابی نیروهای مولد، نیروی انقلابیِ وفاداران جمهوری اسلامی به مصرف می‌رسد
محمدرضا هدایتی    سیدعلی کشفی   
فقدان گفتارهای سیاسی مؤثر و قدرتمند و کادر رهبری قابل‌اعتماد در این شرایط، می‌تواند سرنوشت متفاوتی برای این نیروها رقم بزند؛ سرنوشتی که یا نیروی ایجادشده را سرخورده‌تر می‌کند و فرومی‌نشاند یا آن را در جهاتی مغایر با منافع و قدرت ملی ایران به مصرف رساند. در این میان، شکل‌گیری تشکلی از نیروهای سیاسیِ مولّد که بتواند واجد گفتاری قدرتمند و امیدآفرین و کادر رهبری منسجم باشد، ضروری به نظر می‌رسد.


سرمقاله
جغرافیای ضعیف
سیاست همسایگی نمی‌تواند صرفا پیگیری منافع باشد
علیرضا شفاه   
چین قطعا باید در اولویت بالای همکاری‌های اقتصادی ایران قرار بگیرد اما نمی‌‌تواند سیاست همسایگی دولت آقای رئیسی را تضمین کند. چین کشوری آرام است و اقتصادی جهانی دارد. اقتضای سیاست خارجی چین این است که از جنگ‌های نیابتی ایران و عربستان جلوگیری کند اما اگر بنا باشد ثبات اقتصادی جامعۀ ایران منجر به قدرت‌نمایی‌ها و تنش‌های تازه‌ای در منطقه شود، قطعا چین ضامن فعالیت‌های اقتصادی‌ای نمی‌شود که به چنان نتیجه‌ای منجر شود. در ذیل همین محاسبه است که چین ذیل مزایایی که به این منطقه می‌بخشد مراقبت می‌کند که روی زمین لغزنده و پرفتنۀ آن پیراهن‌آلوده نشود. آیا ما می‌توانیم خودمان را به‌عنوان برندۀ مطلق منطقه معرفی کنیم و همۀ امنیت آن را تضمین نماییم؟





موسسه علم و سیاست اشراق
شماره تماس : 77136607-021


عضویت در باشگاه مخاطبین

اینکه چیزها از نام و تصویر خود سوا می‌افتند، زندگی را پر از هیاهو کرده است و این هیاهو با این عهد مدرسه که «هر چیزی خودش است» و خیانت نمی‌ورزد، نمی‌خواند. مدرسه آرام است و این آرامش بخشی از عهد و ادعای مدرسه است. هیاهو در مدرسه به معنای ناتوانی مدرسه در نامگذاری چیزها است؛ به این معناست که چیزها می‌خواهند از آنچه هستند فرا بروند. آنجا که می‌توان دانست از هر چیز چه انتظاری می‌توان داشت، دعوا و هیاهویی نیست، نظم حاکم است و هر چیز بر جای خویش است. اما اگر هرچیز حقیقتاً بر جای خود بود و از آنچه هست تخطی نداشت، دیگر چه نیازی به مدرسه بود؟ اگر خیانتی ممکن نبود مدرسه می‌خواست چه چیزی را بر عهده بگیرد. اگر حقیقت نامی دارد، از آن روست که امکان ناراستی در جهان هست. نام چنانکه گفتیم خود عهد است و عهد نگه داشت است و نگه داشت آنجا معنا دارد که چیزها از جای خود خارج شوند.

(تمام حقوق متعلق به موسسه علم و سیاست اشراق است)